آیا سند 2030 برای جامعه ایرانی راه‌گشاست؟-راهبرد معاصر

آیا سند 2030 برای جامعه ایرانی راه‌گشاست؟

2030 بخشی از پروژه غربی‌سازی جامعه ایرانی است که سعی می‌کند با در دست گرفتن سوژه‌های خبری و حساسیت‌های عمومی، حس نیاز به راهکارهای شهروندجهانی را برانگیزد تا که بتواند چیدمان‌های زندگی غربی را به ویژه در حوزه کودکان و نوجوانان اعمال نماید.
تاریخ انتشار: ۱۷:۰۳ - ۱۳ خرداد ۱۳۹۷ - 2018 June 03
کد خبر: ۳۸۰

به گزارش راهبرد معاصر؛ مجتمع آموزشی که در مدت گذشته بواسطه آزار و اذیت تعدادی از دانش‌آموزان توسط معاون مدرسه در صدر اخبار آمد و حضور پرابهام یاسمن اشکی در برنامه ماه‌عسل، مجددا بهانه‌ها و مدارکی را عیان ساخت که به طور ناملموسی برخی از مفاد سند 2030 در کشور در حال اجراست و چنان وانمود می‌شود که عدم اجرای مفاد آن عواقب ناخوشایندی در پی خواهد داشت و شاهد آن، فاجعه دبیرستان معین و آمار و داعیه‌های محل تامل، ارائه شده توسط خانم اشکی می‌باشد. همان‌گونه که نفوذ این سند در بحث که قانون منع خشونت علیه زنان مشاهده می‌شود و اصولا باید گفت که این لایحه در جهت بند 2 هدف 5 سند 2030 تهیه شده است؛ هم‌اینک گذشته از پیاده‌سازی ناملموس آموزش جنسی که از مفاد این سند ذیل عنوان تنظیم خانواده است، در پی توجیه‌سازی عمومی و قبح‌شکنی موارد مربوط به این بند از سند هستند.


پیش از هرگونه پردازش این که اهداف اصلي از اين سند چيست و با زندگي ايراني اسلامي چقدر مطابقت دارد به تعبیر رهبر معظم انقلاب باید بیان شود که: "اينجا جمهوري اسلامي ايران است و در اين كشور مبنا اسلام و قرآن است. اينجا جايي نيست كه سبك زندگي معيوب و ويرانگر و فاسد غربي بتواند اعمال نفوذ كند. در نظام جمهوري اسلامي پذيرش چنين سندي، معنا ندارد."


يكي از مسئووليتهاي اساسي مديريت آموزشي و تربيتي در سطح ملي،پيشبرد توسعه آموزش و تربيتي است. مديريت‌هاي فرهنگي و تربيتي در مسير دستيابي به اهداف توسعه ، ناگزير به استفاده از روشها، تكنيكها و ابزارهايي هستند كه سياستگذاري آموزش و پرورش،در اولويت نخست و از مهمترين آنهاست. مرور زمينه‌هاي نظري شكل‌گيري مفهوم سياست فرهنگي و تربيتي،راهبردهاي اصلي و سطوح آن و امكانات و محدوديت‌هاي سياستگذاري فرهنگي،هدف عام سياستگذاري سند 2030 يونسكو و انواع آن را طرح نموده و مدل برنامه‌ريزي راهبردي سياستگذاري اين سند را مورد اشاره قرار مي‌دهد.


از جمله مفاد 2030، مسائل مربوزپط به آموزش جنسی و تنظیم خانواده است که مشخصا خلاف مبانی اسلام و قانون اساسی است، آموزش جنسی یکی از موضوع‌های مهم در حوزه تربیت است و در چگونگی شکل گیری شخصیت انسان نقش مهمی داشته، بر افکار، عواطف و رفتارهای انسان تاثیر می‌گذارد. این سند تاکید ویژه دارد بر شروع آموزش‌های خاص خود از همان سنین کودکی تا دوران نوجوانی. اگرچه با وجود اهمیت این موضوع، به ویژه در کشور ما، برنامه‌ها آموزشی مدون و مناسبی در این زمینه وجود نداشته و موضع آسیب‌های جدی نیز گشته است و باید گفت اغلب نوجوانان آگاهی‌های جنسی را از منابع نامناسب و با روش‌های نادرست کسب کرده و اطلاعات کافی درباره این موضوع ندارند؛ در کشورهای غربی نیز با وجود آموزش‌های جنسی متنوع به نظر می‌رسد که هنوز بسیاری از نوجوانان فاقد آگاهی‌های لازم در این زمینه‌اند و با خطرات بسیار آن روبرو هستند.


باید گفت که آموزش‌های جنسی در غرب، بیشتر بر پیامدهای آن نظیر بارداری‌های دوران نوجوانی، بیماری‌های مقاربتی و سقط جنین متمرکز شده است. چرا که در این کشورها، برقراری روابط جنسی قبل از ازدواج نسبتا رایج است و امری نابهنجار تلقی نمی‌شود. دغدغه اصلی سیاست‌گذاران و مسئولان تعلیم و تربیت، در کشورهای غربی، کنترل روابط جنسی و نه پیشگیری از روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده است؛ از این رو، در اغلب برنامه‌های آموزشی جنسی غربی، بر آموزش چگونگی انتقال بیماری‌های مقاربتی، به ویژه ایدز، روش‌های جلوگیری از بارداری و رفتارهای جنسی پرخطر تاکید می‌شود به دنبال چنین سیاستی، در این حیطه نیز در جوامع خود موفق بوده‌اند؛ در حالی که از دیدگاه اندیشمندان اسلامی، آموزش‌های جنسی با هدف حفظ سلامت روح و روان تک‌تک افراد و حفظ بنیان خانواده صورت می‌گیرد. از این دیدگاه، روابط جنسی ناسالم می‌تواند پیامدهای جسمانی، روانی و اجتماعی گسترده‌ای داشته باشد.


از دیدگاه اسلامی، هدف از آموزش جنسی، ایجاد نگرش‌های سالم و بیان اطلاعات مناسب و کافی از موضوعات جنسی است و باید شامل آموزش‌هایی باشد که به بهداشت روانی و سازگاری اجتماعی بینجامد و پیامدهای ناشی از ناسازگاری اجتماعی و اختلالات رفتاری و نابهنجاری اخلاقی را به کمترین حد برساند. بنابراین سالم‌سازی روابط جنسی و پیشگیری از انحرافات جنسی از هدف‌های مهم آموزش جنسی است و باید دقت شود که در محتوای آموزش‌های جنسی باید، ابعاد زیست‌شناختی، اخلاقی و فرهنگی در نظر گرفته شود تا رویکردی منسجم و همراه اطلاعات کافی به مسائل فراهم آید.


در دیدگاه اسلامی، علاوه برمحتوا، بر آموزش ارزش‌های بهنجار و نابهنجار در تمایل و رفتار جنسی، آسیب‌های بهداشتی، جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی انحرافات جنسی، شیوه‌های پرهیز از انحرافات جنسی، احکام مربوط به حوزه‌ی روابط دختر و پسر و راهبردهای آماده‌سازی همه جانبه برای ازدواج تاکید می‌شود؛ همچنین توصیه شده است که از برنامه‌های آموزشی‌ای که دختران و پسران را از لحاظ جنسی تحریک می‌کند، پرهیز شود.


جان کلام در این است که در ساختار نظام تربیتی اسلام، اولویت بر پیشگیری معرفت‌مدار دائر شده است و مبنای تذکرات اخلاقی و اصول معرفتی نیز بر تقوای الهی و ترک از گناه می‌باشد و این امر دقیقا برخلاف آن چیزی است که جهان کنونی در پی آن است. جهانی که سعی بر یکسان‌سازی مردمانش دارد و تنوع را تا بدانجا پذیراست که در چرخه شهروندجهانی قابل تعریف باشد. آن‌چه ناخوشایند حاکمیت اومانیستی جهان کنونی است، تکیه تربیتی جمهوری اسلامی بر معارف اسلامی است که قبل از آن که مسائل جنسی بر فرد مستولی شود سعی می‌کند با تکیه بر آموزه‌های اخلاقی و تحکیم بنیان‌های خانواده اقدام به پیشگیری نماید.


در واقع آن چه که در 2030 بدان مبتلا هستیم ارائه راهکار منطبق بر مشکلات همان جامعه غربی است و رسانه‌های آنان نیز سعی بر این دارند که حس نیازمندی به اسناد و تجربیات بین‌المللی را در جامعه ایرانی ایجاد کنند.باید توجه داشت که این راهکار نباید بر جامعه ایرانی به عنوان نسخه شفابخش مشتبه گردد. چرا که مختصات جامعه ایرانی برآمده از فرهنگ الهیاتی است و نه فرهنگ انسان‌محوری. فلذا بهتر است راه اصلی را در معارف دینی و فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی دریافت؛ که با حفظ حرمت‌ها، سلامت همه‌جانبه اجتماع حفظ خواهد شد.



ارسال نظر