به گزارش راهبرد معاصر؛ حسین مروتی ـ پژوهشگر حوزه جمعیت در یادداشتی به نقد اظهارات رئیس سابق انجمن جمعیت شناسی پرداخت، در این یادداشت آمده است:
محمد میرزایی ، استاد جمعیت شناسی دانشگاه تهران و رئیس سابق انجمن جمعیت شناسی، ضمن یادداشتی به تحلیل جمعیت شناختی باخت تیم ملی فوتبال ایران از ژاپن پرداخته است. با نقد بخشی از این نوشته، که هم فال است و هم تماشا، همراه شوید.
میرزایی نوشته است: بعد از مسابقه فوتبال ایران و ژاپن، برای تعدادی از همکاران و دوستان یادداشتی با این مضمون نوشتم: پیروزی ژاپن برابر ایران، پیروزی منطق و هوشیاری بر احساس و غفلت بود.
پتانسیل فوتبال ایران، کمتر از ژاپن نبود. برخی افراد ناآگاه از علم جمعیت و جمعیت شناسی به دور از معیارهای علمی فرار به جلو کرده و با به کار بردن عباراتی همچون «بحران» و حتی گاهی «سونامی» سعی دارند از مرحله سالخوردگی جمعیت غولی بی شاخ و دم و یا به عبارت ساده تر لولو بسازند. لازم است با اغتنام فرصت نکته مهمی را یادآوری کنم. ژاپن بیش از دو دهه است که وارد مرحله سالخوردگی جمعیت شده و در حال حاضر سالخورده ترین کشور دنیاست و در عین حال از توسعه یافتهترین کشورهای دنیا. در همین دوره سالخوردگی جمعیت، چهار بار قهرمان آسیا شده و با پیروزی منطقی و هوشمندانه برای بار پنجم به فینال رسید... جمعیت کشور ما حدود سال 1430، به آهستگی به مرحله سالخوردگی جمعیت خواهد رسید، یعنی حدود 15 درصد جمعیت، در سنین بالای 65 سالگی قرار خواهند گرفت. مرحله ای که اروپا بیش از 60 سال و ژاپن حدود 30 سال است که به آن رسیده اند و می بینیم که نه بحران است و نه سونامی!
بلکه مرحله ای است که باید با برنامه ریزی، آن را مدیریت کرد. با توجه به روندهای جمعیتی و طی شدن مراحل انتقال جمعیتی تا پایان قرن 21، جمعیت همه کشورهای دنیا (حتی کشورهای آفریقایی) به مرحله سالخوردگی خواهد رسید و این اتفاق فی نفسه اتفاق ناگواری نیست، همان طور که هم اکنون جمعیت عمده کشورهای پیشرفته جهان در مرحله سالخوردگی است... پیروزی ژاپن سالخورده بر ایران جوان نشان میدهد که سالخوردگی اساسا بحران نیست. مرحله ای است طبیعی. می توان در عین حال که سالخورده ترین کشور دنیا بود، پیشرفته ترین و پرانرژی ترین هم بود (1).
و اما چند نکته پیرامون تحلیل فوق:
میرزایی گفته است که برخی افراد جمعیت نشناس می خواهند با واژگان بحران و سونامی جمعیت، از سالخوردگی جمعیت لولو بسازند.
اما آیا کسانی که عبارت «بحران جمعیت» را به کار برده اند، لزوما همان کسانی هستند که دکتر میرزایی، دون کیشوت وار به آنها می تازد؟!
خیر. جالب است بدانید نخستین کسی که از عبارت بحران جمعیت برای وضعیت جمعیت ایران استفاده کرده است، یک روزنامه نگار غربی به نام مایکل کوک (Michael Cook) بوده است. این فرد، ده سال قبل یعنی در سال 2009 میلادی در یادداشتی با عنوان «بحران جمعیتی ایران» (Iran’s demographic crisis) با اشاره به جمعیت بالای جوانان در کشور نوشته است: تا اواسط این قرن، این جوانان، سالمند خواهند شد و جمعیت در سن کارِ نسبتا کمی برای حمایت از آنها در جامعه ای با روابط شدیدا تضعیف شده ی خانوادگی، وجود خواهد داشت. در واقع در درازمدت، آینده، بسیار تاریک به نظر می رسد. (سوال حقیقی و) رمز و راز این است که چگونه نخبگان حاکم ایران، برای این مسأله آماده می شوند؟ (2)
همچنین فائزه سامانیان ـ محقق ایرانی الاصل مقیم کره جنوبی ـ نیز شش سال قبل، در مقالهای با عنوان «بحران خاموش باروری ایران» (Iran's silent fertility crisis) می نویسد: نیکولاس ابرشتات و آپورواشاه برخی از پیامدهای تغییرات جمعیتی را برای سالهای آینده دسته بندی کرده اند. در این طبقه بندی، ایران در کاهش باروری رتبه نخست را در میان کشورهای اسلامی دارد. در سال 2030، ایران کمترین درصد از جمعیت 15-24 ساله در جهان اسلام را خواهد داشت، مگر اینکه دولت بتواند با توقف و در واقع معکوس کردن، این جریان را متوقف کند (3).
پس خوب است دکتر میرزایی بداند که عبارت «بحران جمعیت»، اختراع کارشناسان متعهد جمعیت کشور نبوده است. اما آیا واقعا آنگونه که این فرد می گوید، وضعیت کشور بحرانی نیست؟
میرزایی اذعان دارد که جمعیت ایران رو به سالخوردگی می رود، اما مدعی است چون همه کشورها دنیای گرفتار این مسئله خواهند شد، این مسئله بحران نیست؛ یا به قول ضرب المثل شیرین خودمان «عزای عمومی، عروسی است». حالا اگر، فرض سالخورده شدن جمعیت تمام کشورهای دنیا (که به دلایل متعدد یک ادعای واهی و بی پایه است)، را بپذیریم آیا دیگر، سالخورده شدن جمعیت ما بحران نخواهد بود؟ آیا کشور دچار مصائب کمبود نیروی کار و هزینه سنگین نگهداری از جمعیت بیش از 20 میلیونی سالخوردگان نخواهد شد؟ آیا امنیت کشوری با مختصات ایران، در شرایطی که یک نفر از هر سه نفر جمعیتش بیش از 60 سال داشته باشد، به خطر نخواهد افتاد؟ آیا روند پیشرفت کشور در علم و صنعت و قدرت کند نخواهد شد؟
حقیقت این است که حتی اگر جمعیت تمام کشورهای دنیا سالخورده شود، چیزی از مصیبت این بحران برای ما نمیکاهد. البته که سالخورده شدن جمعیت ایران، لااقل دو تفاوت عمده با سالخوردگی کشورهای اروپایی و ژاپن دارد.
نخست این که سالخورده شدن جمعیت در ایران با سرعت فوق العاده زیادی رخ خواهد داد و بسیار شدید خواهد بود. دکتر حبیب الله زنجانی، استاد مطرح جمعیت شناسی کشور در این زمینه گفته است: با ادامه روال فعلی باروری، بُعد خانوار در حوالی سال 1405، به 3 خواهد رسید و بعد از آن، کاهش، شدیدتر خواهد شد و این کاهش شدیدتر به معنی سالخوردگی بسیار شدید جمعیت ایران خواهد بود (4).
ناظمی اردکانی ـ رئیس سابق سازمان ثبت احوال کشورـ نیز در مورد سرعت سالخورده شدن جمعیت کشور گفته بود: ایران در سرعت رسیدن به مرزهای سالمندی، سومین رتبه جهانی را دارد (5).
اما تفاوت مهم دیگری که بین سالخورده شدن جمعیت ایران و کشورهای اروپایی و ژاپن وجود دارد این است که جمعیت این کشورها پس از توسعه یافتگی پیر شد، اما جمعیت ایران پیش از رسیدن به پیشرفت شایسته اش در حال سالخورده شدن است. مسئله ای که تامین هزینه های وحشتناک جمعیت سالخورده را فوق العاده دشوار می کند.
فیلیپ لانگمن (Philip Longman) جمعیت شناس مطرح آمریکایی در این زمینه گفته است: هنوز شدیدترین سقوط در باروری و سریع ترین نرخهای سالمندی جمعیت، در کشورهای در حال توسعه در حال رخ دادن است؛ جایی که بسیاری از ملل در حال رشد سالمندی هستند، پیش از آن که ثروتمند شده باشند. ایران تحت حکومت روحانیت اسلامیِ نظامی، به طور کامل دو سوم از سطح باروری خود را کاست (از 6.6 فرزند به ازای هر زن در سن باروری تا 2.1) و اکنون با سطح باروری کمتر از حد جایگزینی، قادر به حفظ جمعیت خود در طول زمان نیز نیست (6).
این هم که میرزایی نوشته است ژاپن در حال حاضر سالخوردهترین کشور دنیا و در عین حال از توسعه یافتهترین کشورهای دنیا است، یک مغالطه و شیطنت آشکار است. ژاپن و کشورهای توسعه یافته غربی ابتدا به واسطه جمعیت جوانشان به توسعه رسیدند و سپس به دلیل وقوع «انقلاب جنسی» مبتلا به کاهش نرخ باروری شده، جمعیتشان سالخورده شد و این معضل سالخوردگی جمعیت نیز به شدت از رشد اقتصادی این کشورها کاست. در حالی که این مسئله برای کشور ایران روند کاملا متفاوتی را طی کرده است و اساسا هیچ کشوری نمی تواند با جمعیتی سالخورده، به پیشرفت مطلوبش برسد.
حال آیا کشورهایی که جمعیتشان سالخورده شده است، نیز مانند دکتر میرزایی معتقدند «سالخوردگی اساسا بحران نیست»؟ آیا آنها هم ایستادهاند به تماشای سالخورده شدن هرچه بیشتر جمعیتشان و اقدامی نمیکنند؟
برای رسیدن به پاسخ این سوال کافی بود دکتر میرزایی، این زحمت را بر خود هموار کرده، بحران باروری و بحران جمعیت را به انگلیسی در گوگل جستجو کند. آنگاه متوجه می شد که تا چه حد کشورهای اروپایی و ژاپن، نگران بحران جمعیت هستند. آنگاه می دید که «مرکز جمعیت شناسی و سرمایه اجتماعی جهانی ویتگنشتاین»، بحران جمعیت اروپا را در همین سال گذشته میلادی به بحث گذاشته است (7).
آن وقت می دید که وبگاه کورا به این سوال پاسخ داده است که «چرا کاهش جمعیت اروپا بحران است؟» (Why is the declining population in Europe a crisis) (8) آنگاه می دید که روزنامه گاردین در یادداشتی به بحران جمعیت شناختی (demographic crisis) اروپا و ارتباطش با بحران اقتصادی پرداخته است که تیترش هم از این قرار است: «اروپا برای جلوگیری از فاجعه جمعیتی، به بچه های بسیار بیشتری نیاز دارد!» (9)
سایت ژاپن تایمز هم، همین چند ماه قبل یادداشتی را منتشر کرد که تیترش این بود: «ما به فهم بحران بودن از کمبود جمعیت نیاز داریم» (10)
همین وضعیت بحرانی جمعیت هم بوده است که باعث شده ژاپن به انتصاب «وزیر زاد و ولد» روی بیاورد (11) و کشورهای اروپایی برای مردمشان مشوق های کلان فرزندآوری در نظر بگیرند. مسائلی که البته بعید است میرزایی از آنها بی خبر بوده باشد.
اما بی مایگی متن میرزایی در آن قسمت به اوج می رسد که می نویسد: پیروزی ژاپن سالخورده بر ایران جوان نشان می دهد که سالخوردگی اساسا بحران نیست! ... می توان در عین حال که سالخورده ترین کشور دنیا بود، پیشرفته ترین و پرانرژی ترین هم بود.
طبق تحلیل این استاد تمام دانشگاه تهران، چون تیم فوتبال یک کشور سالخورده پیشرفته، تیم ملی ایران را شکست داده، سالخوردگی بحران به شمار نمی آید! خب این استاد مبرز، زمانی که تیم ملی فوتبال ایران به عنوان یک کشور جوان غیرپیشرفته! تیم آمریکای توسعه یافته، که میانه سنی جمعیتش قریب به 15 سال بیشتر از ایران بود را شکست داد، کجا بود که یک تحلیل ناب جمعیت شناختی ارائه بدهد و ملت را از نظرات مشعشع خود مستفیض کند؟!
حقیقتا این استدلال، از یک سو، مرزهای منطق را کیلومترها جابجا کرده و از سوی دیگر تاریخ تحلیل های جمعیت شناختی را به قبل و بعد از خود تقسیم نموده است!
حال جالب است بدانیم که میانگین سنی چهار تیمی که در جام ملت های آسیا به نیمه نهایی راه یافتند از این قرار بوده است: امارات با میانگین سنی 27.65 سال بیشترین میانگین سنی را داشت، رتبه بعد ایران بود با 27.04 سال؛ میانگین سنی تیم ملی ژاپن 26.03 و قطر 24.87 بود. حال اگر ما هم بخواهیم یک تحلیل جمعیت شناختی ارائه بدهیم می توانیم بگوییم که از این چهار تیم، تیم های جوانتر به فینال رفته اند و جوانترین تیم نیز قهرمان شده است!
اما آیا تحلیل دکتر میرزایی، صرفا به کم سوادی و بی اطلاعی او بر می گردد؟
توجه به مصاحبههای این فرد نشان می دهد که او همواره به صورت جهت دار، اشتباه می کند.
او در مصاحبهای که نگارنده قبلا نقد کرده است (12)، مدعی شده بود، خشک شدن دریاچه ارومیه و زاینده رود، پیامد رشد جمعیت بوده است! در حالی که کارشناسان مربوطه در این موضوع اجماع دارند که ریشه معضل آب، عدم مدیریت صحیح منابع آبی کشور است. میرزایی در همان مصاحبه گفته بود: اکنون ما، در وضع عروسی جمعیتی قرار گرفتهایم! نرخ باروری کشور را هم بیش از حد واقع عنوان کرده بود. قبل از آن مصاحبه نیز در ادعایی مضحک گفته بود: از دید کارشناسی، سالخوردگی جمعیت، شاید یک فرصت باشد تا تهدید! اخیرا هم در مصاحبه اش رسما گفته است: مسئولان فکر سالخوردگی جمعیت ایران را نکنند و چالشهای متولّدان این دهه (دهه شصت) را حل کنند! (13)
میرزایی در همین تحلیل فوتبالی کذاییش هم گفته است که جمعیت کشور به آهستگی به مرحله سالخوردگی خواهد رسید، در حالی که خود او پیش از این مکررا در مقالاتش به سرعت بالای سالخورده شدن جمعیت کشور اذعان کرده بود. به عنوان نمونه میرزایی در مقاله ای با عنوان «جمعیت شناسی سالمندان در ایران بر اساس سرشماریهای 1335-1385» که در سال 1386 منتشر شده، آورده است: با توجه به آهنگ پرشتاب کاهش باروری ایران طی دو دهه اخیر، پیش بینی می شود حرکت به سمت سالخوردگی جمعیت تسریع شود (14).
همچنین میرزایی به اتفاق دوستش در «گزارش ده سال فعالیت جمهوری اسلامی ایران در خصوص اهداف کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه» که در سال 1383 منتشر شده، نوشته است: پیشبینیها حاکی است که جمعیت ایران علیرغم تمرکزی که در حال حاضر بر گروههای جوان دارد، به سرعت در مسیر انتقال به سالخوردگی جمعیت قرار گرفته است. علت اصلی این امر، کاهش شدید باروری و تا حدودی هم افزایش امید زندگی در کشور است (15).
حال آیا این همه تناقض و پریشان گویی می تواند طبیعی و بیدلیل باشد؟ چرا این فرد و برخی همکارانش، از هر فرصتی برای تقابل با سیاستهای کلی نظام در بحث جمعیت استفاده می کنند؟ از این معبر چه سودی عایدشان می شود؟
امید است که هرچه زودتر، علل پشت پرده اقدامات خرابکارانه این گروه در موضوع جمعیت، برای عموم مردم مشخص شود. خورشید حقیقت، تا ابد پشت ابر نمی ماند.
منابع:
http://www.entekhab.ir/001ulX
http://www.mercatornet.com/demography/view/5365
Iran’s demographic crisis, mercatornet, 25/06/2009.
http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/MID-02-171213.html
Iran's silent fertility crisis, Asia Times, 17/12/2013.
مستند تلویزیونی خزان شکوفه ها
http://www.isna.ir/news/91082012316
Philip Longman, Population Decline and the Remaking of Great Power Politics, Potomac Books, 01/12/2011.
http://www.wittgensteincentre.org/en/news/article/is-europe-facing-a-population-crisis.htm
https://www.quora.com/Why-is-the-declining-population-in-Europe-a-crisis
https://www.theguardian.com/world/2015/aug/23/baby-crisis-europe-brink-depopulation-disaster
https://www.japantimes.co.jp/opinion/2018/09/05/commentary/japan-commentary/need-sense-crisis-depopulation
http://www.ion.ir/news/17626/
http://nasimonline.ir/Content/Detail/1008172/179
http://www.armandaily.ir/fa/news/detail/80282
https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=88400
http://ensani.ir/file/download/article/20170520083700-9626-140.pdf
حسین مروتی ـ پژوهشگر حوزه جمعیت در یادداشتی به نقد اظهارات رئیس سابق انجمن جمعیت شناسی پرداخت، در این یادداشت آمده است:
محمد میرزایی ، استاد جمعیت شناسی دانشگاه تهران و رئیس سابق انجمن جمعیت شناسی، ضمن یادداشتی به تحلیل جمعیت شناختی باخت تیم ملی فوتبال ایران از ژاپن پرداخته است. با نقد بخشی از این نوشته، که هم فال است و هم تماشا، همراه شوید.
میرزایی نوشته است: بعد از مسابقه فوتبال ایران و ژاپن، برای تعدادی از همکاران و دوستان یادداشتی با این مضمون نوشتم: پیروزی ژاپن برابر ایران، پیروزی منطق و هوشیاری بر احساس و غفلت بود.
پتانسیل فوتبال ایران، کمتر از ژاپن نبود. برخی افراد ناآگاه از علم جمعیت و جمعیت شناسی به دور از معیارهای علمی فرار به جلو کرده و با به کار بردن عباراتی همچون «بحران» و حتی گاهی «سونامی» سعی دارند از مرحله سالخوردگی جمعیت غولی بی شاخ و دم و یا به عبارت ساده تر لولو بسازند. لازم است با اغتنام فرصت نکته مهمی را یادآوری کنم. ژاپن بیش از دو دهه است که وارد مرحله سالخوردگی جمعیت شده و در حال حاضر سالخورده ترین کشور دنیاست و در عین حال از توسعه یافتهترین کشورهای دنیا. در همین دوره سالخوردگی جمعیت، چهار بار قهرمان آسیا شده و با پیروزی منطقی و هوشمندانه برای بار پنجم به فینال رسید... جمعیت کشور ما حدود سال 1430، به آهستگی به مرحله سالخوردگی جمعیت خواهد رسید، یعنی حدود 15 درصد جمعیت، در سنین بالای 65 سالگی قرار خواهند گرفت. مرحله ای که اروپا بیش از 60 سال و ژاپن حدود 30 سال است که به آن رسیده اند و می بینیم که نه بحران است و نه سونامی!
بلکه مرحله ای است که باید با برنامه ریزی، آن را مدیریت کرد. با توجه به روندهای جمعیتی و طی شدن مراحل انتقال جمعیتی تا پایان قرن 21، جمعیت همه کشورهای دنیا (حتی کشورهای آفریقایی) به مرحله سالخوردگی خواهد رسید و این اتفاق فی نفسه اتفاق ناگواری نیست، همان طور که هم اکنون جمعیت عمده کشورهای پیشرفته جهان در مرحله سالخوردگی است... پیروزی ژاپن سالخورده بر ایران جوان نشان میدهد که سالخوردگی اساسا بحران نیست. مرحله ای است طبیعی. می توان در عین حال که سالخورده ترین کشور دنیا بود، پیشرفته ترین و پرانرژی ترین هم بود (1).
و اما چند نکته پیرامون تحلیل فوق:
میرزایی گفته است که برخی افراد جمعیت نشناس می خواهند با واژگان بحران و سونامی جمعیت، از سالخوردگی جمعیت لولو بسازند.
اما آیا کسانی که عبارت «بحران جمعیت» را به کار برده اند، لزوما همان کسانی هستند که دکتر میرزایی، دون کیشوت وار به آنها می تازد؟!
خیر. جالب است بدانید نخستین کسی که از عبارت بحران جمعیت برای وضعیت جمعیت ایران استفاده کرده است، یک روزنامه نگار غربی به نام مایکل کوک (Michael Cook) بوده است. این فرد، ده سال قبل یعنی در سال 2009 میلادی در یادداشتی با عنوان «بحران جمعیتی ایران» (Iran’s demographic crisis) با اشاره به جمعیت بالای جوانان در کشور نوشته است: تا اواسط این قرن، این جوانان، سالمند خواهند شد و جمعیت در سن کارِ نسبتا کمی برای حمایت از آنها در جامعه ای با روابط شدیدا تضعیف شده ی خانوادگی، وجود خواهد داشت. در واقع در درازمدت، آینده، بسیار تاریک به نظر می رسد. (سوال حقیقی و) رمز و راز این است که چگونه نخبگان حاکم ایران، برای این مسأله آماده می شوند؟ (2)
همچنین فائزه سامانیان ـ محقق ایرانی الاصل مقیم کره جنوبی ـ نیز شش سال قبل، در مقالهای با عنوان «بحران خاموش باروری ایران» (Iran's silent fertility crisis) می نویسد: نیکولاس ابرشتات و آپورواشاه برخی از پیامدهای تغییرات جمعیتی را برای سالهای آینده دسته بندی کرده اند. در این طبقه بندی، ایران در کاهش باروری رتبه نخست را در میان کشورهای اسلامی دارد. در سال 2030، ایران کمترین درصد از جمعیت 15-24 ساله در جهان اسلام را خواهد داشت، مگر اینکه دولت بتواند با توقف و در واقع معکوس کردن، این جریان را متوقف کند (3).
پس خوب است دکتر میرزایی بداند که عبارت «بحران جمعیت»، اختراع کارشناسان متعهد جمعیت کشور نبوده است. اما آیا واقعا آنگونه که این فرد می گوید، وضعیت کشور بحرانی نیست؟
میرزایی اذعان دارد که جمعیت ایران رو به سالخوردگی می رود، اما مدعی است چون همه کشورها دنیای گرفتار این مسئله خواهند شد، این مسئله بحران نیست؛ یا به قول ضرب المثل شیرین خودمان «عزای عمومی، عروسی است». حالا اگر، فرض سالخورده شدن جمعیت تمام کشورهای دنیا (که به دلایل متعدد یک ادعای واهی و بی پایه است)، را بپذیریم آیا دیگر، سالخورده شدن جمعیت ما بحران نخواهد بود؟ آیا کشور دچار مصائب کمبود نیروی کار و هزینه سنگین نگهداری از جمعیت بیش از 20 میلیونی سالخوردگان نخواهد شد؟ آیا امنیت کشوری با مختصات ایران، در شرایطی که یک نفر از هر سه نفر جمعیتش بیش از 60 سال داشته باشد، به خطر نخواهد افتاد؟ آیا روند پیشرفت کشور در علم و صنعت و قدرت کند نخواهد شد؟
حقیقت این است که حتی اگر جمعیت تمام کشورهای دنیا سالخورده شود، چیزی از مصیبت این بحران برای ما نمیکاهد. البته که سالخورده شدن جمعیت ایران، لااقل دو تفاوت عمده با سالخوردگی کشورهای اروپایی و ژاپن دارد.
نخست این که سالخورده شدن جمعیت در ایران با سرعت فوق العاده زیادی رخ خواهد داد و بسیار شدید خواهد بود. دکتر حبیب الله زنجانی، استاد مطرح جمعیت شناسی کشور در این زمینه گفته است: با ادامه روال فعلی باروری، بُعد خانوار در حوالی سال 1405، به 3 خواهد رسید و بعد از آن، کاهش، شدیدتر خواهد شد و این کاهش شدیدتر به معنی سالخوردگی بسیار شدید جمعیت ایران خواهد بود (4).
ناظمی اردکانی ـ رئیس سابق سازمان ثبت احوال کشورـ نیز در مورد سرعت سالخورده شدن جمعیت کشور گفته بود: ایران در سرعت رسیدن به مرزهای سالمندی، سومین رتبه جهانی را دارد (5).
اما تفاوت مهم دیگری که بین سالخورده شدن جمعیت ایران و کشورهای اروپایی و ژاپن وجود دارد این است که جمعیت این کشورها پس از توسعه یافتگی پیر شد، اما جمعیت ایران پیش از رسیدن به پیشرفت شایسته اش در حال سالخورده شدن است. مسئله ای که تامین هزینه های وحشتناک جمعیت سالخورده را فوق العاده دشوار می کند.
فیلیپ لانگمن (Philip Longman) جمعیت شناس مطرح آمریکایی در این زمینه گفته است: هنوز شدیدترین سقوط در باروری و سریع ترین نرخهای سالمندی جمعیت، در کشورهای در حال توسعه در حال رخ دادن است؛ جایی که بسیاری از ملل در حال رشد سالمندی هستند، پیش از آن که ثروتمند شده باشند. ایران تحت حکومت روحانیت اسلامیِ نظامی، به طور کامل دو سوم از سطح باروری خود را کاست (از 6.6 فرزند به ازای هر زن در سن باروری تا 2.1) و اکنون با سطح باروری کمتر از حد جایگزینی، قادر به حفظ جمعیت خود در طول زمان نیز نیست (6).
این هم که میرزایی نوشته است ژاپن در حال حاضر سالخوردهترین کشور دنیا و در عین حال از توسعه یافتهترین کشورهای دنیا است، یک مغالطه و شیطنت آشکار است. ژاپن و کشورهای توسعه یافته غربی ابتدا به واسطه جمعیت جوانشان به توسعه رسیدند و سپس به دلیل وقوع «انقلاب جنسی» مبتلا به کاهش نرخ باروری شده، جمعیتشان سالخورده شد و این معضل سالخوردگی جمعیت نیز به شدت از رشد اقتصادی این کشورها کاست. در حالی که این مسئله برای کشور ایران روند کاملا متفاوتی را طی کرده است و اساسا هیچ کشوری نمی تواند با جمعیتی سالخورده، به پیشرفت مطلوبش برسد.
حال آیا کشورهایی که جمعیتشان سالخورده شده است، نیز مانند دکتر میرزایی معتقدند «سالخوردگی اساسا بحران نیست»؟ آیا آنها هم ایستادهاند به تماشای سالخورده شدن هرچه بیشتر جمعیتشان و اقدامی نمیکنند؟
برای رسیدن به پاسخ این سوال کافی بود دکتر میرزایی، این زحمت را بر خود هموار کرده، بحران باروری و بحران جمعیت را به انگلیسی در گوگل جستجو کند. آنگاه متوجه می شد که تا چه حد کشورهای اروپایی و ژاپن، نگران بحران جمعیت هستند. آنگاه می دید که «مرکز جمعیت شناسی و سرمایه اجتماعی جهانی ویتگنشتاین»، بحران جمعیت اروپا را در همین سال گذشته میلادی به بحث گذاشته است (7).
آن وقت می دید که وبگاه کورا به این سوال پاسخ داده است که «چرا کاهش جمعیت اروپا بحران است؟» (Why is the declining population in Europe a crisis) (8) آنگاه می دید که روزنامه گاردین در یادداشتی به بحران جمعیت شناختی (demographic crisis) اروپا و ارتباطش با بحران اقتصادی پرداخته است که تیترش هم از این قرار است: «اروپا برای جلوگیری از فاجعه جمعیتی، به بچه های بسیار بیشتری نیاز دارد!» (9)
سایت ژاپن تایمز هم، همین چند ماه قبل یادداشتی را منتشر کرد که تیترش این بود: «ما به فهم بحران بودن از کمبود جمعیت نیاز داریم» (10)
همین وضعیت بحرانی جمعیت هم بوده است که باعث شده ژاپن به انتصاب «وزیر زاد و ولد» روی بیاورد (11) و کشورهای اروپایی برای مردمشان مشوق های کلان فرزندآوری در نظر بگیرند. مسائلی که البته بعید است میرزایی از آنها بی خبر بوده باشد.
اما بی مایگی متن میرزایی در آن قسمت به اوج می رسد که می نویسد: پیروزی ژاپن سالخورده بر ایران جوان نشان می دهد که سالخوردگی اساسا بحران نیست! ... می توان در عین حال که سالخورده ترین کشور دنیا بود، پیشرفته ترین و پرانرژی ترین هم بود.
طبق تحلیل این استاد تمام دانشگاه تهران، چون تیم فوتبال یک کشور سالخورده پیشرفته، تیم ملی ایران را شکست داده، سالخوردگی بحران به شمار نمی آید! خب این استاد مبرز، زمانی که تیم ملی فوتبال ایران به عنوان یک کشور جوان غیرپیشرفته! تیم آمریکای توسعه یافته، که میانه سنی جمعیتش قریب به 15 سال بیشتر از ایران بود را شکست داد، کجا بود که یک تحلیل ناب جمعیت شناختی ارائه بدهد و ملت را از نظرات مشعشع خود مستفیض کند؟!
حقیقتا این استدلال، از یک سو، مرزهای منطق را کیلومترها جابجا کرده و از سوی دیگر تاریخ تحلیل های جمعیت شناختی را به قبل و بعد از خود تقسیم نموده است!
حال جالب است بدانیم که میانگین سنی چهار تیمی که در جام ملت های آسیا به نیمه نهایی راه یافتند از این قرار بوده است: امارات با میانگین سنی 27.65 سال بیشترین میانگین سنی را داشت، رتبه بعد ایران بود با 27.04 سال؛ میانگین سنی تیم ملی ژاپن 26.03 و قطر 24.87 بود. حال اگر ما هم بخواهیم یک تحلیل جمعیت شناختی ارائه بدهیم می توانیم بگوییم که از این چهار تیم، تیم های جوانتر به فینال رفته اند و جوانترین تیم نیز قهرمان شده است!
اما آیا تحلیل دکتر میرزایی، صرفا به کم سوادی و بی اطلاعی او بر می گردد؟
توجه به مصاحبههای این فرد نشان می دهد که او همواره به صورت جهت دار، اشتباه می کند.
او در مصاحبهای که نگارنده قبلا نقد کرده است (12)، مدعی شده بود، خشک شدن دریاچه ارومیه و زاینده رود، پیامد رشد جمعیت بوده است! در حالی که کارشناسان مربوطه در این موضوع اجماع دارند که ریشه معضل آب، عدم مدیریت صحیح منابع آبی کشور است. میرزایی در همان مصاحبه گفته بود: اکنون ما، در وضع عروسی جمعیتی قرار گرفتهایم! نرخ باروری کشور را هم بیش از حد واقع عنوان کرده بود. قبل از آن مصاحبه نیز در ادعایی مضحک گفته بود: از دید کارشناسی، سالخوردگی جمعیت، شاید یک فرصت باشد تا تهدید! اخیرا هم در مصاحبه اش رسما گفته است: مسئولان فکر سالخوردگی جمعیت ایران را نکنند و چالشهای متولّدان این دهه (دهه شصت) را حل کنند! (13)
میرزایی در همین تحلیل فوتبالی کذاییش هم گفته است که جمعیت کشور به آهستگی به مرحله سالخوردگی خواهد رسید، در حالی که خود او پیش از این مکررا در مقالاتش به سرعت بالای سالخورده شدن جمعیت کشور اذعان کرده بود. به عنوان نمونه میرزایی در مقاله ای با عنوان «جمعیت شناسی سالمندان در ایران بر اساس سرشماریهای 1335-1385» که در سال 1386 منتشر شده، آورده است: با توجه به آهنگ پرشتاب کاهش باروری ایران طی دو دهه اخیر، پیش بینی می شود حرکت به سمت سالخوردگی جمعیت تسریع شود (14).
همچنین میرزایی به اتفاق دوستش در «گزارش ده سال فعالیت جمهوری اسلامی ایران در خصوص اهداف کنفرانس بینالمللی جمعیت و توسعه» که در سال 1383 منتشر شده، نوشته است: پیشبینیها حاکی است که جمعیت ایران علیرغم تمرکزی که در حال حاضر بر گروههای جوان دارد، به سرعت در مسیر انتقال به سالخوردگی جمعیت قرار گرفته است. علت اصلی این امر، کاهش شدید باروری و تا حدودی هم افزایش امید زندگی در کشور است (15).
حال آیا این همه تناقض و پریشان گویی می تواند طبیعی و بیدلیل باشد؟ چرا این فرد و برخی همکارانش، از هر فرصتی برای تقابل با سیاستهای کلی نظام در بحث جمعیت استفاده می کنند؟ از این معبر چه سودی عایدشان می شود؟
امید است که هرچه زودتر، علل پشت پرده اقدامات خرابکارانه این گروه در موضوع جمعیت، برای عموم مردم مشخص شود. خورشید حقیقت، تا ابد پشت ابر نمی ماند.منابع:
http://www.entekhab.ir/001ulX
http://www.mercatornet.com/demography/view/5365
Iran’s demographic crisis, mercatornet, 25/06/2009.
http://www.atimes.com/atimes/Middle_East/MID-02-171213.html
Iran's silent fertility crisis, Asia Times, 17/12/2013.
مستند تلویزیونی خزان شکوفه ها
http://www.isna.ir/news/91082012316
Philip Longman, Population Decline and the Remaking of Great Power Politics, Potomac Books, 01/12/2011.
http://www.wittgensteincentre.org/en/news/article/is-europe-facing-a-population-crisis.htm
https://www.quora.com/Why-is-the-declining-population-in-Europe-a-crisis
https://www.theguardian.com/world/2015/aug/23/baby-crisis-europe-brink-depopulation-disaster
https://www.japantimes.co.jp/opinion/2018/09/05/commentary/japan-commentary/need-sense-crisis-depopulation
http://www.ion.ir/news/17626/
http://nasimonline.ir/Content/Detail/1008172/179
http://www.armandaily.ir/fa/news/detail/80282
https://www.sid.ir/fa/journal/ViewPaper.aspx?id=88400
http://ensani.ir/file/download/article/20170520083700-9626-140.pdf
فارس