به گزارش راهبرد معاصر؛ با توجه به افزایش قیمت ارز، طلا و همچنین خودرو، بازار مسکن نیز تحت تاثیر این گرانی قرار گرفته است و التهاب شدیدی در این بازار دیده می شود که چند دلیل وجود دارد. اولین دلیل تورم عمومی است و نمی توان به صورت کلی در تمام بخش ها شاهد تورم بود ولی در یک بخش تورمی نداشت. از دیگر دلایل می توان به بالا رفتن هزینه های ساخت مسکن اشاره کرد. در دو سال گذشته این هزینه ها تا بالای 30% افزایش پیدا کرده است. همچنین افزایش قیمت زمین که به دلیل ماهیت دارایی بودن زمین در شرایط تورمی افزایش قیمت پیدا می کند. قاعدتا زمین نیز مطابق با این افزایش دچار افزایش قیمت می شود.
افزایش قیمت ها در تمامی بازارها به دلیل رسیدن بازارها به تعادل است. بقیه بخش ها نیز در همین وضعیت هستند. نمی شود که یک بازار که تعیین کننده اقتصاد است نسبت به بارزهای دیگر سوددهی و کاهش قیمت کمتری داشته باشد که همین امر باعث هرج و مرج می شود. گرچه اقتصاد ما از پایه مشکل اساسی دارد ولی باز نمی توان در هر سه بازار اصلی تعادل چشمگیری ایجاد کرد.
بحث اخذ مالیات برای خانه های خالی نیز تاثیری خاصی بر روی قیمت نخواهد داشت. ولی هزینه خالی نگه داشتن خانه ها را بالا می برد. البته اینکه اخذ این مالیات و میزان آن چقدر امکان پذیر است بحثی دیگر دارد. به این ترتیب مالک ملک خود را وارد بازار می کند و برای اجاره عرضه خواهد کرد و اثری بر قیمت مسکن ندارد. خصوصا به این دلیل که خانه های خالی اکثرا خانه هایی لوکس هستند و چنان قیمتی دارند که هزینه های مالیاتی آنها چنان ملموس نیست. بنابراین با این مالیات قیمت کنترل نمی شود و این فکر اشتباهی است.
سالی 400 هزار میلیون بر حجم نقدینگی ها اضافه می شود و تورم در همه بخش ها دیده می شود. مگر اینکه بتوانیم آن افزایش را کنترل کنیم و تامین مسکن مردم بحثی دیگر است و می تواند به صورت عرضه زمین های دولتی برای ساخت و ساز انجام بگیرد و یا ارائه بسته بندی های خاص با استفاده از این زمین ها و با قیمتی ارزان تر از قیمت بازار تا کمک کننده باشد. البته قیمت کنترل نمی شود بلکه بخشی از تقاضای مصرفی خانوارها تامین می شود. ولی اگر نقطه تمرکز خود را بر قیمت ها بگذاریم اثر چندانی بر قیمت ها نخواهد داشت. شاید بتوان با اطمینان گفت متاسفانه از این پس 90% از خانواده های جدید قادر به خرید مسکن نخواهند بود و روند چند سال گذشته به خوبی این موضوع را نشان می دهد.
بازارها در کنار هم حرکت نمی کنند بلکه به تبع هم در حرکت هستند و با وقفه ای زمانی واکنش نشان می دهند. بنابراین با تاخیری زمانی اگر امروز افزایش قیمت دلار را داشته باشیم با وقفه ای کوتاه این افزایش قیمت در بازار مسکن دیده خواهد شد. این بازارها کنش و واکنش دارند. این کنش و واکنش با تاخیر زمانی صورت می گیرد و بازارها به نوعی به سمت تعادل در حرکتند. تعادل به صورت استاتیک و به یکباره و با اراده صورت نمی گیرد. وقتی بازارها دچار نوسان و التهاب می شوند سوداگری در این بازارها اوج می گیرد و این اجتناب ناپذیر است مگر بازارها به ثبات برسند و نقش دلالی در بازار کم رنگ شود. در چنین شرایط ملتهبی واسطه گران با قیمت ها بازی می کنند. ولی کلیت پدیده به مدیریت بد در اقتصاد کلان توجه دارد و نمی توان تمام این التهاب را از چشم دلالان و واسطه گران دید. سوداگران بر این بی ثباتی سوار می شوند و وضعیت را بدتر می کنند اما ریشه این وضعیت در مدیریت است.