به گزارش راهبرد معاصر؛ حقوق بشر در هنگ کنگ و راکتورهای هسته ای ایران چه ارتباطی با یکدیگر دارند؟ هر دو موضوع در بیانیه اخیر دولت ترامپ مطرح شده که مستقیما و آشکارا خلاف اهداف اعلام شده ای است که دولت در پی دستیابی به آن می باشد.
بیانیه رئیس جمهور ترامپ در پی تحمیل وضعیت امنیتی شدید پکن علیه هنگ کنگ، عملکرد چین را به عنوان "فاجعه ای برای مردم هنگ کنگ" و ضربه ای علیه وضعیت هنگ کنگ به عنوان یک جامعه مرفه و آزاد توصیف کرد. اما دونالد ترامپ در همین بیانیه بر حذف معافیت های آمریکا بر هنگ کنگ تاکید کرد – رفتاری متفاوت با روشی است که ایالات متحده آمریکا با سرزمین اصلی چین انجام داده است. اگر چه جزئیات آنچه لغو خواهد شد هنوز نامشخص است اما قبل از اجرایی شدن سخنان ترامپ، سرمایه گذاران بر سرمایه گذاری در بازار بورس سهام هنگ کنگ تشویق شده اند. اما تا حدی چنین اقداماتی می تواند بر موضوعاتی همچون استرداد، ویزا، مالکیت معنوی و تعرفه تاثیرات گسترده ای بگذارد.
هر گونه لغو وضعیت ویژه هنگ کنگ و تسلیم قلمرو به همان سیاستی که ایالات متحده در مورد بقیه چین اعمال می کند، بیشتر به مردم هنگ کنگ صدمه می زند. پاسخ دولت باعث پیچیده شدن این فاجعه خواهد شد، به ویژه در حالی که دولت به جنگ تجاری علیه چین ادامه می دهد. اما در مورد اینکه چگونه این واکنش، رژیم چین را از هر گونه رفتار قابل اعتراض بیشتر نسبت به هنگ کنگ منصرف کند دشوار می سازد. اگر چه ممکن است که چین بخشی از مزایایی را که از عملکرد هنگ کنگ به عنوان یک مرکز اقتصادی و مالی کسب کرده را از دست بدهد؛ اما در مورد پکن، اعلامیه ایالات متحده آمریکا مبنی بر این که هنگ کنگ دیگر خودمختار نیست احتمالا بر این تاکید دارد که ادغام هنگ کنگ به چین – هدف اصلی پکن – در حال تحقق است.
در مورد مسئله ایران؛ وزیر امور خارجه مایک پمپئو همانطور که قبلا بارها گفته بود اظهار داشت:« ایران هرگز نباید به سلاح اتمی دست یابد». اما این اقدامی که او در همین بیانیه مشترک اعلام کرد در واقع یعنی نابودی آخرین اقدام موثری است که دولت ایران تاکنون آن را مورد پذیرش قرار داده و به صراحت از دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای جلوگیری می کند. این اقدامات شامل فعالیت چین، روسیه و کشورهای اروپایی برای تبدیل راکتور به یک طراحی مقاوم در مقابل اشاعه، تامین اورانیوم غنی شده 20 درصد به عنوان سوخت برای راکتور دیگری که ایزوتوپ های پزشکی تولید می کنند به گونه ای که ایران دلیلی برای تولید چنین سوختی ندارد. ایالات متحده آمریکا نمی تواند به صورت مستقیم در قالب یک اقدام جمعی این کار را انجام دهد اما خاتمه بخشی به معافیت های هسته ای باعث خواهد شد تا سایر دولت ها برای ادامه فعالیت در بخش هسته ای ایران با مشکل روبرو شوند.
ماهیت غیرسازنده بودن اقدامات دولت ترامپ در چارچوب اهداف اعلامی « ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات اتمی»کاملا قابل مشهود می باشد. این اقدام در طولانی مدت می تواند ایران را به طراحی راکتورهایش – آنگونه که خود می تواند میزان پلوتونیوم قابل استفاده در تسلیحات را تولید کند – دعوت نماید. این اقدام در کوتاه مدت می تواند ایران را به از سرگیری اورانیوم غنی سازی شده 20 درصد برای تولید ایزوتوپ های مورد نیاز پزشکی دعوت کند و این می تواند زنگ خطر را برای غنی سازی مورد نیاز برای تولیدسلاح هسته ای افزایش دهد.
موضوع مشترک در این اقدام غیرسازنده دولت ترامپ این است که اهداف اعلامی آن ها اهداف واقعی نیستند بلکه هدف واقعی دولت ترامپ بر سیاست داخلی متمرکز می باشد و شامل ژست ها و اظهاراتی است که بیشتر در درون مایه های فعالیت های حزبی ایفای نقش می کنند. در واقع هدف اصلی دولت این است تا ترامپ را به عنوان چهره ای مقاوم و سرسخت در مقابل اقدامات بد دشمنانش ( چین و ایران) به نمایش بکشد.
اکنون این مسئله به عنوان یک مسئله مهم در کمپین انتخاباتی ترامپ و جمهوری خواهان در حال شکل گیری است. هفته گذشته ترامپ در بیانیه خود بر دزدی تجاری چین در تجارت با آمریکا به دلیل اشتباهات سیاستمداران و روسای جمهور گذشته تاکید می کرد. همچنین آن ها در کمپین انتخاباتی خود سعی می کنند تصویری از مواضع سازش کارانه جو بایدن نامزد احتمالی ریاست جمهوری دموکرات در مقابل چین را به نمایش بگذارند. مسئله اصلی دولت آمریکا با چین در مورد موضوع تجارت است اما موضوع کووید 19 به یک مسئله فرعی تبدیل شده است. اما اکنون ترامپ درصد است موضوع هنگ کنگ را به موضوعات فوق اضافه کند. در واقع در این مسئله هدف دولت کمک به مردم هنگ کنگ یا بازداشتن چین نیست بلکه آنچه مهم است این می باشد که ترامپ را به عنوان چهره ای مقاوم و سرسخت در مقابل اقدامات بد چین به نمایش بگذارد.
در مورد مسئله ایران؛ مخالفت با برجام در سیاست های داخلی آمریکا ریشه دارد و بیشتر تلاشی است تا دستاورد مهم سیاست خارجی باراک اوباما را نابود سازند. ماهیت غیرسازنده بودن سیاست ترامپ در حوزه منع اشاعه سلاح هسته ای به نمایش گذاشته شد زیرا که کمپین « فشار حداکثری» تنها باعث فراتر رفتن ایران از محدودیت های برجامی گردیده است. هدف اصلی کنونی ترامپ و مایک پمپئو در مورد مسئله ایران همانند چین حفظ یک تصویر مقاوم و نمایش مواضع سخت گیرانه هست. آنچه برای آن ها مهم می باشد این است که پایگاه سیاسی آن ها این احساس را داشته باشند که دولت ترامپ نسبت به اقدامات تحقیرآمیز مخالفان خارجی واکنش سخت و شدیدی نشان می دهد.
یکی دیگر از اهداف دولت ترامپ در مورد مسئله ایران این می باشد که از بازگشت مجدد آمریکا در دوران رئیس جمهور جو بایدن به توافق هسته ای جلوگیری کند. همانطور که برایان هوک به عنوان یک سیاستمدار ضد ایرانی دولت ترامپ گفت: « چیزی زیادی برای پیوستن به آن باقی نمانده است». هدف دیگر دولت ترامپ در مورد موضوع ایران مرتبط با مسئله سیاست رژیم صهیونیستی است که آن ها از طریق مواضع ضد ایرانی و حمایت از رژیم صهیونیستی خواهان کسب حمایت و طرفداری حزب لیکود از پایگاه سیاسی ترامپ می باشند.
در پایان درک سیاست های ترامپ مستلزم کنارگذاشتن اهداف اعلامی و شناسایی اهداف واقعی هست. این اهداف واقعی با ایده های منسجم در مورد نحوه رفتار با کشورهای چین و ایران ارتباط کمتری دارد و بیشتر به حفظ قدرت سیاسی مسلط مرتبط می باشد – همانطور که داو زاخیم، معاون اسبق وزارت دفاع آمریکا اقدام ترامپ را به « تغذیه خودشیفتگی و جمع آوری ثروت برای خانواده اش» توصیف می کند.