به گزارش راهبرد معاصر؛ چه بخواهیم چه نخواهیم کشورمان رو به کهنسالی میرود و نسلهای پرشور دیروز در حال گذر از دوران جوانی به میانسالی بوده و قرار است کهنسالان فردا باشند و در این میان آهنگ کند رشد جمعیت زنگها را به صدا در آورده است. از زنگ خطر کاهش موالید تا زنگ هشدار قرار گرفتن روی خط پیری! آن هم پیری و کهنسالی که کشور محیای آن نیست چرا که پیرمردان و پیرزنان فردا قرار است همان نسل سوختهای باشند که ساعتها پشت مغازه بقالی محل، منتظر آمدن ماشین شیر بودند و همان نسلی هستند که با هزار بدبختی از سدهای میلیونی کنکور گذشتند یا پشت آن جا ماندند تا بتوانند آینده خود را رقم بزنند حالا همانها قرار است تا چند سال آینده جمعیت کهنسال کشور را تشکیل دهند.
شاید اگر نسل پیرمردها و پیرزنهای پشت کنکور مانده، در صف شغل مانده و به یارانه نرسیده را فاکتور بگیریم راحتتر بتوانیم به زنگ خطری بپردازیم که این روزها صدای کارشناسان جمعیت را هم در آورده تا نسبت به آن و آینده بی بازگشتی که ممکن است در اثر کاهش شدید جمعیت برای کشور رقم بزند هشدار دهند؛ اما نه! کاهش جمعیت در کنار پیر شدن جمعیت است که عمق فاجعه را نشان میدهد وقتی که ما همه پیر میشویم و نسل جوان و پرشوری برای تصدی پستهای کلیدی نباشد یا اصلا چرا راه دور برویم جوانانی نیستند تا از همین نسل فرتوت نگهداری کنند یعنی راهی را رفتهایم که بازگشتی ندارد.
آمارها نشان می دهد نرخ باروری در ایران ظرف 4 دهه از انقلاب به شدت کاهش یافته است چنانچه به گفته «محمدجواد محمودی»، کارشناس اقتصاد جمعیت «در سال ۶۷ نرخ باروری هر زن ایرانی بین ۶ تا ۷ فرزند بوده که با کاهش روز افزون تا امروز روبرو بوده است.» و امروز این نرخ طبق گزارشات بانک جهانی به 1.6 رسیده است. باید به این امر اشاره داشت که کاهش جمعیت در یک کشور همواره یکی از دغدغه های اصلی به شمار می رود چرا که طبقه گفته «شهلا کاظمی پور» جمعیت شناس، «جمعیت، اساس توسعه اقتصادی هر کشوری است که به شکوفایی اقتصادی منجر خواهد شد.» همچنین روند کاهشی باروری منجر به کاهش نیروی کار جوان و حرکت جامعه به سمت سالمندی میگردد.
این مهم به دلیل اهمیت بالای آن در آینده سیاسی و اقتصادی همواره یکی از دغدغه های مقام معظم رهبری بوده است چنانچه ایشان در سال 93 سیاستهای کلی «جمعیت» را براساس بند یک اصل ۱۱۰ قانون اساسی ابلاغ کرده و در بند نخست از ۱۴ بند سیاستهای ابلاغی به پویندگی و بالندگی و افزایش نرخ باروری تاکید میکنند. تاکیدی موکد که متاسفانه در پی سیاستهای غلط مسئولان تا امروز نه تنها اجرا نشده بلکه مطابق آنچه آمارها گویای آن است با کاهش شدید نرخ باروری نیز مواجه بوده ایم. تا جایی که به گفته «حسین مظفر» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام « آژیر خطر مشکلات جمعیتی در کشور از سوی مقام معظم رهبری به صدا درآمده است در حالی که باید مسئله مزبور پیشتر از سوی مراکز ذیربط انجام میشد نه اینکه رهبری رصد کنند و در این حد به مسائل جزئی وارد شود و مسئولیت مسئولان اجرایی کشور را بر عهده بگیرند.»
باید اذعان داشت کاهش شدید نرخ باروری در ایران چنان مورد توجه و تعجب بوده که حتی همسر بیل گیتس هم در توئیتهای خود در سال 97 به آن اشاره کرده و گفته است: «سریع ترین کاهش نرخ باروری در تاریخ مربوط به زنان ایران است که از متوسط 6.5 فرزند به متوسط 1.6 فرزند طی چهار دهه حتی کمتر از زنان آمریکا با متوسط 1.9 فرزند رسیده است.»
اما نرخ باروری چیست؟ نرخ کلی باروری، میانگین تعداد فرزندانی است که یک زن در طول زندگیش به دنیا میآورد. نرخ باروری در ایران بر اساس آمار سال ۲۰۰۳ برابر 1.99 و سال ۲۰۰۸ برابر با 1.71 کودک به ازا هر زن بوده که ایران را در جایگاه 172 جهان قرار میدهد. حالا این نرخ که میتواند آینده کشور را رقم بزند دستخوش تغییراتی شدید شده است که به گفته کارشناسان شاید قدم نهادن در مسیری باشد که دیگر راه جبرانی برایش نباشد.
حالا سوال این است؛ چرا به اینجا رسیده ایم در حالیکه اگر سال 67 در یکی از خانه ها را میزدید 6 تا 7 بچه کمتر نمیدیدید! اصلا چه شد که حال و روزمان اینچنین شد که حتی همسر بیل گیتس هم از آن بنویسد و ابراز تعجب کند. شاید برخی این امر را توطئه دشمنان بدانند توطئهای که در پی تبلیغات و فرهنگ سازی های گذشته در نتیجه سیاستهای غلط جمعیتی روی داده است. اما پاسخ این است این امر چه توطئه دشمن بوده که بوده، چه نتیجه سیاستهای غلط جمعیتی، در اثر بی توجهی مسئولان رخ داده است.
کمتر کسی است که شعار«فرزند کمتر زندگی بهتر!» را نشنیده باشد و هنوز هم شاید برچسبهای قدیمی و کاتالوکهای آفتاب سوخته آن را در برخی کوچه و خیابان های قدیمی یا در و دیوار پاساژهای قدیمی ببینیم. شعاری که روز و شب نداشت و در دهه 60 و 70 وحتی اوایل 80 خوراک فرهنگی بسیاری از برنامههای تلویزیونی بود و حتی سریال ها و فیلم های جذاب رادیو و تلویزیون هم از آن بینصیب نبود حالا چند دهه بعد، نتیجه این تبلیغات سوء که حالا برخی را به این باور رساندهاند که الحق این وظیفه بر دوش دشمن قسم خورده بوده را داریم با کاهش شدید نرخ باروری میبینیم.
حالا چه باید کرد؟ حالا که به دست خودمان داریم با سرعت به سوی پیر جمعیتی میرویم مگر چاره ای هم مانده؟ مگر بعد از 3 دهه تبلیغ کم فرزند آوری با وجود تاکیدات فراوان پیرامون لزوم افزایش آن حالا میتوان جبران مافات کرد؟ چنانچه طبق نظر کارشناسان سیر پیر شدن در ایران نسبت به دنیا خیلی سریعتر است و درحالی که در حدود ۶۰ سال گذشته جمعیت دنیا ۵ سال پیر شده، جمعیت ایران ۱۰ سال پیرتر شده است.
«دکتر شهلا خسروی»، مشاور وزیر بهداشت در امور مامایی گفته است: «تحقق سیاستهای ابلاغی جمعیت از سوی مقام معظم رهبری نیازمند برنامهریزیهای لازم برای رشد همهجانبه کشور در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، متناسب با سیاستهای جمعیتی می باشد که فقط معطوف به موضوع باروری مندرج در بند یک و برنامه های اجرایی وزارت بهداشت نیست، بلکه سایر دستگاه های اجرایی نیز در آن نقش دارند.» وی تاکید دارد: « روند اجرایی برنامه ها تا به حال کند بوده است که بخشی از آن ناشی از کندی روند اصلاح نگرش های قبلی و بسترسازی و نهادینه سازی برنامه های مرتبط با سیاست های فعلی است.»به گفته این مقام مسئول طی 30 سال گذشته بدنبال اجرای برنامه های تنظیم خانواده، بالا رفتن سن ازدواج، به تعویق افتادن اولین تولد در خانواده و طلاق و سایر عوامل، نرخ باروری با شیب تندی کاهش داشته است، البته این روند نزولی باروری در تمام دنیا اتفاق افتاده اما بررسی ها حاکی از سرعت زیاد و شیب زیاد آن در ایران است.
«شهلا کاظمیپور» جمعیت شناس گفته است:«سالخوردگی جمعیت کشور تا سال ۱۴۳۰ حدود یک چهارم کل جمعیت خواهد بود و اگر با برنامه ریزی پیش برویم حدود ۳۰ سال برای جبران این کاهش جمعیت و افزایش سالمندی فرصت باقی است.».
جمعیت ایران به سرعت به سمت پیری پیش میرود، این امر با کاهش شدید نرخ باروری راهی بی بازگشت و مشکلات عجیب و بس بزرگی پیش روی کشور خواهد گذاشت که اگر هر چه سریعترتر اقدامی برایش صورت نگیرد روزهای خوشی در انتظارمان نخواهد بود. باید عنوان کرد مطابق سیاستها و برنامههای پیش روی وزارت بهداشت در راستای تحقق سیاستهای ابلاغی جمعیت، توسعه و تجهیز مراکز درمان ناباروری برای تحقق هدف افزایش جمعیت و فرزندآوری، استفاده از ظرفیت ماماها برای اصلاح ساختار جمعیتی، پوشش بیمه ای برخی از خدمات درمان ناباروری، اصلاح سبک زندگی جهت اصلاح فرایند بارداری از جمله اقدامات بهداشتی در جهت افزایش باروری است اما مهمتر از آن ایجاد شرایط اقتصادی مناسب برای خانوادهها یکی از مواردی است که اهمیت بسزایی دارد.چنانچه اشتغال و امنیت اقتصادی خانوادهها اولویت سیاستهای جمعیتی شناخته میشود و این در حالی است که یارانه فرزندان جدید و سوم به بعد در هاله ای از ابهام است و از دیگر سوی در بسیاری از کارگاهها حق اولاد فرزند سوم به بعد پرداخت نمیشود! و هنوز هم مردم تولد فرزند جدید را جز افزایش بار مالی برای خانواده چیزی نمیبینند پس راهی بس طولانی از محیا کردن شرایط ازدواج آسان تا باروری آسان و کم هزینه و بعد هم تامین مالی خانواده های پرجمعیت داریم تا بتوانیم ابتدا طرز تفکر عموم جامعه و بعد هم سیاستها و برنامهها را اصلاح کنیم. باشد که در پیری آسوده خاطر باشیم!