به گزارش راهبرد معاصر؛ امروز پنجمین سالگرد انعقاد معاهده برجام است، معاهدهای که ایران و ۶ قدرت جهان برای دستیابی به آن از نوامبر ٢٠١٣ تا آوریل ٢٠١۵ میلادی به مدت ٢1 ماه مشغول مذاکره پیرامون آن بودند و نهایتاً پنج سال پیش در چنین روزی آن را منعقد نمودند.
این معاهده تاکنون فراز و نشیبهای متعددی را گذرانده است، اصلیترین اتفاق پیرامون آن در روز هجدهم اردیبهشت سال ٩٧ دونالد ترامپ، رئیسجمهوری آمریکا، بهطور رسمی اعلام کرد که کشورش از توافقنامه برجام (توافقنامهای که) خارج خواهد شد و متعاقب آن تحریمهایی را علیه ایران وضع نمود. در مقابل اروپاییها ضمن اعلام ماندن در برجام، خواهان ماندن ایران در توافقنامه مزبور در ازای ایجاد کانال ویژه ارتباط مالی برای ایران برای دور زدن تحریمهای آمریکا گردیدند. پیشنهادی که موجب گردید که ایران در توافقنامه مزبور بماند.
با نظر به اینکه پنج سال از انعقاد معاهده و بیش از دو سال از خروج دولت آمریکا از آن میگذرد، براین اساس یادداشت پیش رو، ضمن اشاراتی بر کانال مالی پیشنهادی اروپا موسوم به اینستکس و ناکارآمدی آن، به موضوع وقتکشی و بدعهدی عامدانه اروپا در قبال تعهدات به ایران و نیز چرایی تلاش جدید اروپا در پیشنهاد قطعنامه در شورای حکام علیه ایران، میپردازد.
با خروج ایالاتمتحده آمریکا از توافقنامه برجام، این کشور تحریمهایی که بهموجب برجام متوقفشده بودند را از سر گرفت. بازگشت تحریمهای پیش از برجام علیه ایران، موجب گردید که دستگاه دیپلماسی ایران شخص دکتر ظریف وزیر امور خارجه، خطاب به اتحادیه اروپا و سایر اعضای باقیمانده برجام اعلام نماید که بدون تأمین نیازهای ایران و درواقع عواید اقتصادی که برجام برای ایران دارد، امکان تداوم وضعیت (حفظ برجام) وجود ندارد.
مسئلهای که موجب شد اتحادیه اروپا، پیشنهاد ایجاد کانال ویژه ارتباط مالی، تحت عنوان سازوکارمالی اروپا را به ایران در صورت ماندن ایران در توافقنامه برجام، بهمنظور همکاری با شرکتهای تجاری اروپایی و آسیایی برای ادامه تجارت با ایران و دور زدن تحریمهای آمریکا، بهطرف ایرانی دهند.
بدین ترتیب اینستکس که مخفف عبارت Instrument in Support of Trade Exchanges به معنای ابزار پشتیبانی مبادلات تجاری یا همان سازوکار حمایت از مبادلات تجاری با ایران، ژانویه ۲۰۱۹ (بهمنماه ۱۳۹۷) از سوی فرانسه، آلمان و انگلیس برای تسهیل تجارت غیر دلاری با تهران ایجاد شد و به غیر از این سه کشور که سهامداران اصلی و مؤسسان سازوکارمالی اینستکس هستند، در هشتم آذرماه 98، شش کشور اروپایی شامل بلژیک، دانمارک، سوئد، فنلاند، نروژ و هلند در راستای حمایت از تلاشهای اروپا برای حفظ برجام به آن پیوستند.
در خصوص ماهیت اینستکس گفتهشده که این سازوکارمالی، بانک محسوب نمیشود، بلکه یک شرکت تسویه مالی است. بهعبارتدیگر، اینستکس موسسهای است که این اجازه را میدهد که بدون انجام مراودات مالی بین ایران و اتحادیه اروپا تجارت همچنان صورت گیرد. طبق این سازوکار یک شرکت ایرانی کالایی به اروپا صادر میکند و در قبال آن اعتباری به دست میآورد که خود او یا یک واردکننده ایرانی میتواند از آن برای واردات کالا از اروپا به ایران استفاده کند؛ بدون اینکه پولی بین طرفین مبادله شود. در مقابل، همین سازوکار برای صادرکنندگان و واردکنندگان اروپایی نیز میتواند مورداستفاده قرار گیرد.
درنتیجه اعلام گردیده که طبق این سازوکار، ایران نفت یا کالاهای صادراتی خود را به کشورهای اروپایی میدهد و بهجای آنکه پولی دریافت کند، در مقابل از اروپاییها اقلام موردنیاز خود را دریافت میکند. بهعنوانمثال ایران در این ساختار میتواند به اسپانیا کالایی را بفروشد و پول مربوط به آن را لازم برای پرداخت به یک شرکت آلمانی را که به ایران کالا یا خدمات داده است، تأمین کند و پول از طریق خاک اروپا بین دو شرکت مبادله شود و اینستکس وظیفه تسویهحساب بین ایران و اسپانیا و آلمان که با یکدیگر تجارت نمودهاند، به عهده خواهد داشت.
بااینکه وزارت خارجه آلمان روز سهشنبه دوازدهم فروردین 1399 از انجام اولین مبادله تجاری موفقیتآمیز اروپا با ایران از طریق سازوکارمالی اینستکس خبر داد و با انتشار بیانیهای اعلام کرد: «فرانسه، آلمان و بریتانیا تائید میکنند که اینستکس اولین مبادله خود با ایران را با موفقیت انجام داده و صادرات کالاهای پزشکی از اروپا به ایران را میسر کرده است.»
بااینحال وزارت خارجه ایران معتقد است که معاملات تجاری از طریق اینستکس در حال حاضر برای ایران قانعکننده نیست. غلامرضا انصاری معاون دیپلماسی اقتصادی وزیر خارجه ایران در این خصوص گفته است: «هرچند طرفهای اروپایی همکاری دارند، اما نوع و تعداد کالاها محدود است و امیدواریم در آینده این مجموعه خودش در بخش تمام کالاها، امکان تجارت میان دو کشور را فراهم کند.»
ازآنجاکه هدف از ایجاد اینستکس از سوی اروپاییها، فراهم آوردن امکان برخورداری ایران از مزایای اقتصادی توافقنامه برجام بود، اما بهرغم گسترش اعضای اینستکس و وعدههای مکرر طرف اروپایی، این سازوکار تاکنون راه بهجایی نبرده است جز یک مبادله که ایران از یک شرکت آلمانی محصولات دارویی خریداری و در فروردین 99 تحت عنوان کالای حقوق بشری برای مقابله با اپیدمی کرونا، توانست وارد کشور خود نماید.
بنابراین آنچه مشخص است در این دو سال خروج آمریکا از برجام و گذر قریب به یک سال و نیم از راهاندازی اینستکس، مبادلهای که این سازوکارمالی بتواند، فشار اقتصادی ناشی از تحریمهای آمریکا علیه ایران را رفع نماید و تعهدات اروپا را نسبت به ایران در خصوص بهرهمندی از عواید اقتصادی برجام عملی نماید، تاکنون رخ نداده است.
استفاده از سازوکار اینستکس تنها در چارچوب کالاهایی مصرفی و بهصورت قطرهچکانی انجامشده و میشود و نوع کالاهای مبادله شده میان ایران و اروپا در این سازوکارمالی نیز نشاندهنده مصرفی بودن آن کالاها آنهم مربوط و محدود به مقابله با اپیدمی کرونا بوده است که حکایت از روند اجرایی نامطلوب این سازوکار دارد.
با مقایسه نتایج این سازوکارمالی اینستکس در عمل، با آنچه توسط اروپاییها در کاغذ وعده دادهشده بود و ایران نیز انتظار آن را داشت، کاملاً واضح است که این مکانیسم با اهدافی که برای آن تعریفشده بود، فاصله بسیاری طولانی دارد.
درواقع اینستکس بااینکه چیزی به رویه تجاری تهاتر کالا (مبادله کالا با کالا) در زمانهای دور شبیه است، شباهت کمی به سازوکارهای تراکنش مالی بانکی امروزی که از طریق آن خطوط اعتبار ایجاد و جابجایی پول صورت میگیرد، داشته، بااینحال نیز فینفسه ناکارآمد بوده است.
در این میان در شرایطی که هدف اولیه از ایجاد سازوکار اینستکس، دور زدن تحریم آمریکا و دسترسی ایران به منابع حاصل از فروش نفت بود، بااینحال سازوکار ایجادشده (تجارت محدود به اقلام بشردوستانه ازجمله غذا، دارو و تجهیزات پزشکی) در تناقضی آشکار با پیشنهادهای اولیه اروپا به ایران بوده است.
اهداف اعلامی اینستکس از سوی اروپاییها این حس امیدواری کاذب را ایجاد کرده بود که سازوکارمالی مزبور قرار است مشکلات اقتصادی ناشی از تحریمها را حل کند. بااینحال، باگذشت یک سال و نیم از شروع به کار اینستکس و تنها یک مبادله تجاری کوچک از طریق کانال مالی، برای صادرات تجهیزات پزشکی به ایران انجامشده است.
لذا این سازوکارمالی نتوانسته است حداقلِ تعهدات اروپاییها برای تسهیل تجارت با ایران بهمنظور دفع پیامدهای تحریمهای آمریکا را محقق نماید، براین اساس میتوان گفت که تولید امید کاذب برای ایران، مهمترین وجه بارز این سازوکارمالی بوده است.
اروپاییها در توجیه ناکارآمدی اینستکس در انجام تعهداتشان در تأمین و تضمین منافع برجامی ایران، ادعا میکنند که به سبب خصوصی بودن شرکتهایشان و نیز به دلیل سیاست فشار حداکثری آمریکا و ترس شرکتهای اروپایی از تحریم شدن توسط آمریکا، تاکنون نتوانستهاند با ایران مراوده تجاری مؤثری را داشته باشند.
اما واقعیت اینجاست که باوجوداینکه یک سال و نیم از راهاندازی اینستکس و بیش از به ۲ سال از خروج آمریکا از برجام میگذرد اروپا عملاً ساختارهای حداقلی و قطرهچکانی اینستکس را هم عملیاتی نکرده است. لذا عدم همکاری واقعی و مؤثر دولتهای اروپایی، دلیل اصلی نارضایتی ایران از سازوکارمالی اینستکس است. نکته اینجاست که شرکتهای کوچک و متوسط زیادی در اروپا وجود دارند که علاقهمندتجارت با ایران هستند که البته در آمریکا نیز فعالیتی ندارند که بیم تحریم شدن توسط این کشور را داشته باشند، چنانچه به اذعان کارشناسان بالای ۹۰ درصد اقتصاد آلمان بر پایه فعالیت شرکتهای کوچک و متوسط است و یا اینکه در بلغارستان ۹۹ درصد اقتصاد مرتبط با شرکتهای کوچک و متوسط است.
بنابراین اگر اروپاییها واقعاً به دنبال ایجاد یک مسیر پولی و بانکی و مبادله کالایی مناسب هستند، میتوانستند از شرکتهای کوچک و متوسط کشورهایشان که تعدادشان زیاد است و علاقهمند به تجارت با ایران نیز هستند، در سازوکارمالی مزبور استفاده کنند، براین اساس میتوان گفت که اروپاییها توانایی و ظرفیت تأمین و تضمین منافع برجامی ایران رادارند، اما تمایل و اراده و همکاری واقعی و مؤثری برای انجام این کار ندارند.
بررسی رفتار اروپاییها پس از دو سال خروج آمریکا از برجام و گذشت یک سال و نیم از راهاندازی کانال مالی مزبور، این گزاره را به ذهن متبادر میکند که حفظ وضع موجود، علت وقتکشی هدفمند اروپاییها بوده است و ادامه وضع موجود یعنی عدم بهرهمندی ایران از عواید اقتصادی حضور در برجام و درعینحال عدم خروج تهران از این توافقنامه، مطلوبترین گزینه اروپاییها در دو سال اخیر است.
قطعنامه پیشنهادی اخیر تئوریکای اروپا علیه ایران در شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی را میتوان تلاش اروپا برای جلب رضایت دولت آمریکا دانست، تلاشی که احتمال رقم خوردن مرگ کامل برجام در سال ۲۰۲۰ میلادی را نیز افزایش داده است.
طبق این قطعنامه پیشنهادی که روز جمعه ۳۰ خرداد 1399 قطعنامه پیشنهادی تروئیکای اروپا علیه فعالیتهای هستهای ایران، بهرغم مخالفت جدی چین و روسیه در نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تصویب رسید، اعضای شورای حکام آژانس از جمهوری اسلامی ایران خواستهاند که به تعهدات خود در چارچوب توافقات پادمانی ان پی تی و همچنین پروتکل الحاقی عمل کند.
نکته قابلتوجه در خصوص اهمیت این قطعنامه شورای حکام این است که ایران برای اولین بار بعد از برجام، بابت عدم همکاری با آژانس سرزنش میشود و این قطعنامه این بستر را فراهم مینماید که اگر ایران بار دیگر با آژانس همکاری لازم و مورد انتظار را نداشت، پرونده هستهای ایران از آژانس انرژی اتمی به شورای امنیت ارجاع داده شود، موضوعی که به معنای اختتام توافقنامه برجام خواهد بود.
باگذشت پنج سال از انعقاد برجام و بیش از دو سال از خروج آمریکا از معاهده مزبور، راهکار پیشنهادی اروپا به ایران برای ماندن در برجام و مقابله با تحریمهای آمریکا علیه ایران، به هیچ عنوان نقش اثر بخشی ایفا نکرده است.
در واقع اروپاییها در حالی که توانایی و ظرفیت تأمین و تضمین منافع برجامی ایران را دارند، اما در عمل تمایل و اراده و همکاری واقعی و مؤثری برای انجام این کار ندارند. اروپاییها در حالی که میتوانستند با افزایش حجم تجارت با ایران در چارچوب سازوکار مالی موسوم به اینستکس با تحریمهای آمریکا مقابله نمایند؛ اما به خوبی نشان دادند که ارادهای برای عملی کردنِ اقدامات وعده داده شده ندارد و رفتارهایشان صرفاً با هدف وقتکشی و نگه داشتنِ ایران در برجام بوده است.
لذا واقعیت امر این است که تئوریکای اروپا، بهوسیله ابزار موسوم به اینستکس، تاکتیک مدیریت وضع موجود و وقتکشی هدفمند را در این دوسال اخیر دنبال نموده است.
در این میان رفتار و تلاش جدید سه کشور اروپایی در تصویب قطعنامه علیه ایران در شورای حکام آژانس، مجموعاً حکایت از پایان تلاش نمایشی تئوریکای اروپا در همراهی با ایران در موضوع برجام و نیز آشکار شدن همکاریشان با آمریکا در ایجاد فشار حداکثری بر ایران و نهایتاً آشکار شدن نقش اروپا در امنیتی سازی مجدد پرونده هستهای ایران به نیابت از دولت ایالت متحده آمریکا، دارد.