در خصوص چگونگی استفاده از استراتژی مذاکره برای پیشبرد اهداف نظام اسلامی ایران باید این نکته را متذکر شد که در وضعیت کنونی مذاکره از سمت جمهوری اسلامی ایران موضوعیت ندارد و به آن پرداخته نمیشود، زیرا علاوه بر مقام معظم رهبری، قوای سه گانه کشور و قاطع نخبگان سیاسی اعلام کرده اند مذاکره با دولت آمریکا منافع ملی کشور را تأمین نمیکند بنابراین موضوع مذاکره حداقل از سمت مسؤولان جمهوری اسلامی ایران دیگر نه موضوع روز است و نه قابلیت بررسی دارد.
به نظر میرسد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در آخرین صحبت خود متوجه شده است که نمیتواند با شانتاژ و با روشهای گذشته جمهوری اسلامی ایران را پای میز مذاکره بکشاند و بهعقیده بنده دولتمردان آمریکا به تدریج پی میبرند که شیوه آنها برای انجام مذاکره و آوردن ایران به پای میز مذاکره دیگر کارایی ندارد.
ممکن است جمهوری اسلامی ایران در ابعاد اقتصادی در موضع ضعف قرار داشته باشد اما در ابعاد دیگری همچون ابعاد دفاعی، نظامی و تأثیرگذاری در منطقه خاورمیانه در بهترین حالت خود بعد از انقلاب و در موضع قوت قرار دارد اتفاقاً به نظر من موضوعی که آمریکاییها را تشویق میکند و وادارشان کرده ایران را به پای میز مذاکره بکشانند همان نقاط قوت ایران در ابعاد دیگر است.
آمریکاییها اعلام میکنند ایرانیها در شرایط سخت اقتصادی قرار دارند و به این دلیل خودشان به پای میز مذاکره میآیند و این را بیان کردهاند و ترامپ گفته است ایران در نهایت یک روز تماس میگیرد و به آمریکاییها میگوید بیایید با ما مذاکره کنید، خب اگر این گونه است دلیل ندارد آمریکا مرتب درخواست مذاکره کنند صبر کنند تا ایران درخواست مذاکره ی خود را ارائه کند.
اما اصل قضیه این نیست. ایران در ابعاد منطقهای، دفاعی و ابعادی که آمریکا را نگران میکند روزبهروز روز قویتر میشود و آمریکا میخواهد مانع این شود، لذا فشار وارد میکنند تا ایران پای میز مذاکره برود. این سؤال مطرح است که چرا برای ایران مذاکره در شرایط کنونی به مصلحت نیست، پاسخ یک جمله و کاملا روشن است، برای اینکه منافع ایران از مذاکره تأمین نمیشود.
اما هدف آمریکایی ها با علم به اینکه ایران می داند در مذاکره منافعش تامین نمی شود، چیست؟ آن ها مایلند پای میز مذاکره بیایند و بعد بر سر موضوعاتی با ما صحبت کنند که جزو خط قرمز ایران قرار دارد و طبیعی است ایران پاسخ منفی بدهد، زیرا از همین اول مذاکره شکست خورده و لذا مذاکره با آمریکا چیزی جز وقت تلف کردن نیست. مذاکره صرفاً یک ژست تبلیغاتی برای آمریکا است، اینکه به افکارعمومی دنیا بگوید، ما پای میز مذاکره آمدیم و ایران حاضر به پذیرش موضوعات مورد مذاکره نشد.
آمریکا از همین اول خدعه، نیرنگ و فریبکاری میکند به این دلیل که موضوعاتی که آنها برای مذاکره مدنظر دارند با دغدغههای ایران برای مذاکره کاملاً متفاوت است. ایران حاضر نیست بر سر موضوع توان دفاعی کشور، سیاستهای کلان نظام در ابعاد منطقهای و رژیم صهیونیستی مذاکره کند، اما آمریکاییها مایلند راجع به این موضوعات صحبت کنند.
آمریکایی ها نمیخواهند در مذاکره بیان کنند اشتباه کردیم که مردم ایران را زیر بار فشار قرار دادیم و اکنون حاضریم اشتباهات گذشته را جبران کنیم. دید ایران به مذاکره با دید آمریکا متفاوت است لذا از همان اول کار مشخص است مذاکره به جایی نمی رسد. آمریکا از مذاکره هدف تضعیف جمهوری اسلامی ایران را دنبال میکند و ایران از مذاکره به دنبال تقویت خود است؛ لذا دو طرف معادله برابری نمیکند.
تناقضات مقامات آمریکا در بیان پیش شرط گذاشتن و یا نگذاشتن مذاکره، بازی سیاسی پیش پا افتاده ای است که مورد اشاره مقام معظم رهبری نیز قرار گرفت. به نظر بنده ما نباید خود را مشغول این بازی های سیاسی کنیم. هدف ایران از مذاکره با هدف آمریکا از مذاکره متفاوت است؛ آمریکا به هدف تضعیف ایران مذاکره میکند و ایران به هدف قویتر شدن حاضر به مذاکره است.
ایران وارد
مذاکره نمیشود تا امتیازات و نقاط قوتی را که دارد از دست بدهد و در ازای آن
امتیازی دریافت نکند، اما روش آمریکا این است که نسیه میدهد پول نقد میخواهد این
شیوه در مورد جمهوری اسلامی ایران جواب نمیدهد صرفاً در مورد کشورهایی جوابگو است
که دنباله رو آمریکا باشند و هستی، حیات و مماتشان مرهون کمکهای ایالات متحده باشد،
مانند برخی کشورهای خرده پای منطقه و بدیهی ست که این شیوه در مورد جمهوری اسلامی
ایران جواب نمیدهد. ایران زمانی میتواند وارد مذاکره شود که آمریکا بداند در پای
میز مذاکره در مقابل اقتدار ایران باید امتیازات بزرگ بدهد.
اگر به تاریخچه مذاکره با آمریکا نیز نگاهی گذرا بیاندازید چیزی جز بی اعتمادی نمی بینید. در مورد گفت و گو با آمریکا بر سر عراق، ایران از نفوذ خود استفاده کرد و آمریکا هم عراقیها را تحت فشار قرار داد تا ایران را از پیش پا بردارن .ایران در مورد افغانستان هم وارد گفتوگوهای چند جانبه با آمریکا شد. به محض آنکه مسائل در افغانستان حل و فصل شد، آمریکا به ایران محور شرارت گفت. ایران در موضوع بوسنی از ظرفیت خود استفاده کرد. جنگی که بیش از صدها هزار کشته داشت را به صلح دیتون رساند و وقتی بوسنی به ثبات و آرامش رسید آمریکا بوسنیاییها را تحت فشار قرار دادند که ایرانیها نباید در کشورتان حضور داشته باشند.
از این دست سوابق زیاد در حافظه تاریخی ایران ثبت است. در مذاکرات الجزایر که منجر به توافقنامه الجزایر شد آمریکاییها در آن توافقنامه متعهد شدند در امور داخلی ایران مداخله نکنند اما بلافاصله این کار را انجام دادند لذا از این دست مثالها فراوان داریم که آمریکاییها به عهد و پیمان خود پایبند نماندند.