به گزارش راهبرد معاصر، پاسخ سادهای واحدی به این پرسش وجود ندارد.
عوامل ژنتیکی، تغذیهای و حتی رفتاری در این تفاوت موثرند و میزن تاثیر هر یک از این عوامل در هر فرد معین متفاوت است.
یکی از مهمترین عوامل در این مورد این است که ادراک نادرست ما از موضوع است. بسیاری از افرادی که ظاهرا هر چه میخواهند میخورند، بدون اینکه وزن اضافه کنند در واقع بیشتر از بقیه ما غذا نمیخورند.
برای مثال، دوست شما که روزانه بستنی میخورد، ممکن است به طور طبیعی این کالری اضافی دریافتی را با خوردن کمتر در وعده غذایی بعدی یا خوردن کمتر میانوعدهها در بقیه روز جبران میکند یا شاید هنگامی چنین افرادی مثلا پیتزا میخورند، به آهستگی آن را میخورند و احساس سیری میکنند و در نتیجه پس از خوردن چند برش دیگر به خوردن ادامه نمیدهند.
فعالیت جسمی نیز ممکن است در این تفاوت نقش داشته باشد و این فعالیت لزوما ممکن است به صورت ورزش در باشگاه نباشد. برخی ازافراد با اینکه ورزشکار نیستند، بیشتر از دیگران جنبوجوش دارند. برای مثال ممکن است بیشتر پیادهروی کنند، شغلشان طوری است که آنها را به فعالیت جسمی مجبور میکند یا اینکه همه روز باید دنبال بچههایشان بدوند.
حتی شواهدی وجود دارد که برخی از افراد به طور ژنتیکی مستعد تمایل بیشتر به حرکت دادن بدنشان هستند. این حرکات اضافی همچنین میتواند سوختوساز بدن یا میزان انرژی که بدن در طول روز (به جز برای ورزش) مصرف میکند، افزایش دهد.
هر چه شما بیشتر جنبوجوش داشته باشید، تعداد «میتوکندریها»، اندامکهای مولد انرژی درون سلولهای عضلانی و فعالیت آنها افزایش مییابد. هر چه شما میتوکندری بیشتر و فعالتری درون سلولهایتان داشته باشید، کالری بیشتری میسوزانید.
در حال حاضر شواهدی وجود ندارد که برخی از افراد بدون تحرک و ورزش به طور ذاتی نسبت به دیگران کالری بیشتری در بدنشان میسوزانند. اما ممکن است تفاوتهای فیزیولوژیکی میان افراد وجود داشته باشد که به برخی افراد امکان میدهد به طور طبیعی کالری کمتری مصرف کنند، بدون اینکه مجبور شوند خویشتنداری سختی را در برابر غذاها به خود تحمیل کنند.
آبشارهایی از پیامهای دستگاه عصبی و هورمونهایی که در خون ما گردش هستند، در تعامل با یدیگر باعث میشوند ما احساس گرسنگی یا سیری کنیم. این سازوکار را «سیستم تنظیم اشتها» مینامند و ممکن است این سیستم در برخی از افراد نسبت به دیگران حساستر باشد.
یک هورمون مهم که در این سیستم دخیل است، «لپتین» نام دارد. لپتین در تنظیم میزان غذایی که ما در طول دورههای طولانی زمانی – نه فقط در وعدههای غذایی منفرد- نقش دارد. بنابراین شخصی که سیستم تنظیم اشتهای حساستری دارد، ممکن است در یک مهمانی غذای زیادی بخورد و بعد برای چند روز آینده احساس سیری کند و غذای کمتری بخورد.
چنین افرادی به علت اینکه سیستم پیامدهی اشتهای حساسی دارند، میتواند به صورت خودکار میزان غذای مصرفیشان را در طولانیمدت تنظیم کنند.
ژنتیک هم ممکن است در نقشی به اصطلاح استعداد چاقی یا لاغری افراد داشته باشد. پژوهشگران در یک بررسی در سال ۲۰۱۹ بیش از ۲۵۰ ناحیه متفاوت در DNA را شناسایی کردند که با چاقی ارتباط دارند. این پژوهشگران ۱۶۲۲ فرد سالم با شاخص توده بدنی یا BMI پایین را با ۱۹۸۵ نفر دچار چاقی شدید و ۱۰۴۳۳ نفر با وزن طبیعی به عنوان گروه شاهد مقایسه کردند. نتایج نشان داد افراد لاغر ژنهای کمتر مربوط به چاقی دارند. البته به گفته این پژوهشگران فقط ژنها نیستند که با جلوگیری از چاقی در برخی از افراد و مستعد کردن عدهای دیگر به چاقی وزن شما را تعیین میکنند. به عبارت دیگر نمیتوان ژنهایی را یافت که به طور انحصاری باعث حفاظت در برابر چاقی یا باعث مستعد شدن به چاقی شوند. این ژنهای کشفشده به شکل یک طیف به نظر میرسیدند. همچنین افرادی در این بررسی بودند که ژنهای مربوط به چاقی را داشتند، اما چاق نبودند.
در نهایت پاسخی ساده به پرسش عنوان مطلب نمیتوان داد. استعداد به وزن اضافه کردن یا لاغر ماندن از قبل تعیینشده نیست، اما در عین حال کاملا تحت کنترل ما نیست. سوئیچ خاموش و روشن ژنتیکی وجود ندارد که باعث شود برخی از افراد هر چه میخوهند بخورند و چاق نشوند. در عین حال استعداد چاقی هم لزوما به معنای این است که فرد خویشتنداری ندارد و نمیتواند در برابر وسوسه غذا خوردن مقاومت کند.
همشهری