به گزارش راهبرد معاصر؛ شکست نهادی شورای همکاری خلیج فارس عمدتا محصول فقدان منافع مشترک و ادراک تهدید مشترک می باشد. دیدگاه واگرایانه و متضاد شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس در مورد صعود و قدرت یابی ژئوپلیتکی ترکیه در خاورمیانه و شمال آفریقا نمونه بارز آن است. به تعبیر ساده، دولت های عربی خلیج فارس به نقش منطقه ای آنکارا واکنش نشان داده اند و این مسئله منجر به شکاف اعضای شورای همکاری خلیج فارس شده است.
قطر در یک طرف متحد ترکیه، و امارات متحده عربی در سوی دیگر قرار دارد. چهار عضو دیگر شورای همکاری خلیج فارس در نقاط مختلف این دو قطب قرار دارند. کویت و عمان با این که به اندازه قطر نزدیک آنکارا نیستند اما هر دو کشور از دوستان ترکیه می باشند. عربستان سعودی اگر چه نسبت به ابوظبی، مخالفت کمتری با ترکیه دارد، اما اکنون پس از قتل جمال خاشقچی در سال 2018م به بخش مهمی از جبهه ضد ترکی کشورهای عربی تبدیل شده است. بحرین نیز عمدتا تحت فشار ابوظبی و ریاض روابط دوستانه ای با ترکیه نداشته است.
قطر؛ اتحاد سیاسی و مالی
قطر نه تنها در شورای همکاری خلیج فارس بلکه در کل منطقه خاورمیانه محکم ترین و مطمئن ترین متحد ترکیه می باشد. در بسیاری از مسائل - از جنگ داخلی لیبی و سوریه گرفته تا مسئله فلسطین – دوحه و آنکارا نزدیک ترین همبستگی را دارند. هر دو کشور، ظهور احزاب مختلف وابسته به اخوان المسلمین را فرصتی برای افزایش نفوذ منطقه ای خود در نظر می گیرند. اتحاد قطر و ترکیه را کاملا می توان درک کرد، زیرا دو کشور نسبت به گشایش های سیاسی که تقریبا یک دهه قبل در منطقه خاورمیانه شکل گرفته تصورات مشترکی دارند. این روابط به دلیل شکل گیری بحران شورای همکاری خلیج فارس تقویت شده است و به موجب آن شاهد افزایش حمایت آنکارا از دوحه در مقابل ائتلاف عربی بودیم. این حمایت ها باعث شد تا قطر در مقابل خواسته های کشورهای محاصره کننده مانند خروج نیروهای نظامی ترکیه از قطر مقاومت کند.
علاوه بر این، هنگامی که ترکیه در سال 2018م مورد هدف قرار گرفت و با بحران ارزی گسترده ای روبرو شد، دوحه با تخصیص حدود 15 میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم در ترکیه برای حمایت از اقتصاد این کشور، دولت رئیس جمهور رجب طیب اردوغان را نجات داد. علاوه بر این، بانک مرکزی قطر توافق مبادله ای با نرخ ثابت 3 میلیارد دلار با بانک مرکزی ترکیه امضا کرد و باعث تقویت ذخایر ارزی خارجی آنکارا شد. تا زمانی که مقامات آنکارا و دوحه دیدگاه های منفی خود را در مورد ریاض و ابوظبی حفظ کنند، از بین رفتن اتحاد دو کشور در خاورمیانه به سختی قابل تصور است.
امارات متحده عربی؛ مخالف سرسخت آنکارا
امارات متحده عربی بیش از هر کشور عربی خلیج فارس بیشترین تلاش را برای مقابله با ترکیه دارد. از دیدگاه ایدئولوژیک، ابوظبی به شدت مخالف اخوان المسلمین می باشد. از دیدگاه ابوظبی، وقتی صحبت از اخوان المسلمین می شود: « یا با ماست یا علیه ما». بنابراین مقابله با محور آنکارا – دوحه – اخوان المسلمین به عنوان یک جنبش بین المللی بالاترین اولویت در دستورکار سیاست خارجی فعلی ابوظبی می باشد. امارات متحده عربی به منظور تضعیف اخوان المسلمین و جایگاه ژئوپلیتیکی آنکارا به حمایت و پشتیبانی از ژنرال خلیفه حفتر، بشار اسد و جدایی طلبان شورای انتقالی جنوب در یمن اقدام کرده است.
برخی از تحلیلگران تنش بین امارات و ترکیه را به عنوان « جنگ سرد» جدید جهان اسلام توصیف کرده اند که محدوده آن شامل شامات، بالکان، شاخ آفریقا، مغرب و آسیای میانه می باشد. در چارچوب کاهش نفوذ ژئوپلیتیکی آمریکا در خاورمیانه و جاهای دیگر، هر دو کشور امارات و ترکیه درصدد پرکردن خلاهای موجود و بازتعریف نظم منطقه ای جدید متناسب با منافع خود می باشند. روایات امارات ضمن به چالش کشیدن دستورکار سیاست خارجی ترکیه در منطقه عربی، تا حد زیادی بر این عقیده تاکید دارند که کشورهای عربی و جوامع باید در برابر رفتار « استعماری» ترکیه در سوریه و لیبی مقاومت کنند. برای نمونه رویداد هاگیا سوفیا به امارات متحده عربی این اجازه را داد تا این پیام را ارسال کند که دولت ترکیه متضمن عدم تساهل و افراط گرایی می باشد و بنابراین نماینده یک متحد نیست که آمریکا به آن اعتماد کند.
عربستان سعودی؛ سوظن نسبت به دستورکار منطقه ای آنکارا
با قدرت یابی ولیعهد محمد بن سلمان از سال 2015م، روابط ریاض و آنکارا با تیرگی همراه شده است. اگر چه بحران قطر، بر روابط عربستان و ترکیه آسیب نرساند اما این محاصره منجر به تنش و تیرگی در روابط امارات و ترکیه شده است. تنش بین ترکیه و عربستان سعودی با کشته شدن روزنامه نگار سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول ( 2018) افزایش یافته است. دو کشور در طی سالهای گذشته برای دستیابی به نقش رهبری در جهان اسلام از بحران قطر، کودتای مصر، درگیری سوریه و جنگ داخلی لیبی درگیر رقابت های گسترده ای بوده اند. همه این اختلافات باعث شده است عربستان سعودی در برابر منافع ترکیه قرار بگیرد. با گذشت زمان، عربستان سعودی از انگیزه های ترکیه برای شرکت در امور خلیج فارس به شدت سوظن پیدا کرده است. ریاض، گسترش حضور آنکارا در قطر و تصمیم اردوغان برای حمایت از دوحه در بحران شورای همکاری خلیج فارس را تلاش ترکیه برای به چالش کشیدن مواضع رهبری عربستان در شبه جزیره عرب در نظر گرفته است.
اخیرا گزارشاتی در مورد علاقه روزافزون ترکیه در یمن وجود دارد و این مسئله زمینه نگرانی محمد بن سلمان را فراهم ساخته است. آخرین اقدام دیپلماتیک عربستان شامل متهم سازی ترکیه به تامین مالی شبه نظامیان افراطی در سومالی، لیبی و سوریه و ابراز همبستگی با قبرس و یونان در برابر رفتار آنکارا در دریای مدیترانه شرقی است. به نظر می رسد محمد بن سلمان در شرایط فعلی در حال نادیده گرفتن اصلاح روابط با ترکیه برای مقابله با تهدید مداوم ایران می باشد.
بحرین؛ از نظر مالی وابسته به امارات متحده عربی
دشمنی و خصومت با ایران و ارتباطات سیاسی نزدیک با عربستان سعودی به طور سنتی سیاست خارجی بحرین را توصیف کرده است. در این چارچوب، منامه حداقل تا همین اواخر، نه تنها از نظر ژئوپلیتیکی، بلکه در حوزه های تجارت و ساخت و ساز، ترکیه را به عنوان شریک مهمی مورد توجه قرار داده است. با این حال، امارات متحده عربی با همراهی عربستان سعودی و کویت برای سازماندهی بسته 10 میلیارد دلاری کمک مالی حمایت از اقتصاد بحرین نقش مهم و تعیین کننده ایفا کرده اند. پلیس امارات با همکاری نیروهای نظامی سعودی به کمک مقامات بحرین در سرکوب قیام شیعیان بحرین اقدام کردند. در نتیجه در دوره پسابهار عربی، نفوذ ابوظبی بر منامه افزایش یافته است. تقویت قدرت امارات در بحرین، منامه را به سمت همگرایی بیشتر با ابوظبی در پرونده های کلیدی منطقه سوق داده است. بحرین به دلیل فشار امارات، مخالفت فزاینده ای با دخالت نظامی ترکیه در کشورهای عربی نشان داده است. بحرین به ویژه در مخالفت با حمله نظامی آنکارا، "عملیات بهار صلح" در شمال سوریه و همچنین عادی سازی روابط با دولت سوریه به امارات پیوسته است. منامه همچنین تصمیم اردوغان برای استقرار سربازان در لیبی را محکوم کرد.
کویت؛ به دنبال امنیت و ثبات در خلا قدرت
رهبری کویت ترکیه را مطلوب می بیند. کویت تعمیق روابط با آنکارا را راهی برای تقویت امنیت و مواضع ژئوپلیتیک کویت در یک منطقه به طور فزاینده بی ثبات می داند. کویت، که از سال 1991 به ایالات متحده به عنوان ضامن امنیتی متکی است، مجبور است روش های جدیدی را برای حفظ امنیت در خاورمیانه در حال تغییر ایجاد کند که به موجب آن واشنگتن از هرگونه نقش رهبری خارج می شود. کویت به دلیل همسایگی با ایران، عراق و عربستان سعودی، در منطقه به طور فزاینده خطرناک قرار گرفته است و از این که دستورکار « فشار حداکثری» دونالد ترامپ علیه ایران از کنترل خارج شود احساس نگرانی می کند. بنابراین همانطور که قدرت و نفوذ نظامی ترکیه در لیبی، عراق، قطر و سوریه افزایش می یابد، رهبران کویت خواهان افزایش تعامل با آنکارا می باشد.
عمان؛ بی طرفی سنتی
اصلی ترین چالش « هیثم بن طارق آل سعید» سلطان جدید عمان، حفظ استقلال سیاست خارجی به عنوان موازنه گر منطقه ای و بهبود وضعیت اقتصادی می باشد. سلطان هیثم از این نگران است که به زودی مجبور شود برای رهایی از اقدامات ریاضتی مالی، از سایر همسایگان شورای همکاری خلیج فارس درخواست کمک مالی کند. عمان از این هراس دارد که ریاض برای تخریب روابط با ایران به این کشور فشار وارد کند. سلطان نشین عمان می تواند برای مقابله با فشارهای فزاینده عربستان و امارات؛ روابط خود را با ترکیه تقویت کند. روابط دوستانه مسقط و دوحه به طور فزاینده ای می تواند زمینه را برای هماهنگی نزدیکتر عمان و ترکیه فراهم کند.
همانطور که نشان داده شد، اعضای شورای همکاری خلیج فارس در مورد قدرت رو به رشد آنکارا در منطقه دیدگاه های مختلفی دارند. برخی از آن ها بر نقش استعمارگری ترکیه در سرزمینه های عرب سخن می گویند و بر مقابله با آن تاکید دارند و برخی دیگر از این کشور مسلمان به عنوان عامل ثبات منطقه یاد می کنند. گرچه روابط قطر با ترکیه کاملاً نهادینه و یکپارچه شده است، شاید مهمترین سؤالاتی که باید مطرح شود مربوط به آینده روابط آنکارا با دو کشور "بی طرف" شورای همکاری خلیج فارس یعنی عمان و کویت می باشد. اگر محور سعودی و اماراتی به منظور تطبیق با خواسته های ریاض و ابوظبی به دو کشور فشار وارد کنند، ممکن است کویتی ها و عمانی ها برای دستیابی به اهداف و منافع خود به سمت تعمیق روابط با ترکیه قدم بردارند.