به گزارش راهبرد معاصر؛ اندیشکده آمریکایی مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی در یادداشتی به قلم جان بی آلترمن عضو ارشد این مؤسسه برجسته آمریکایی به بررسی راهبردها و رویکردهای کاخ سفید در قبال ایران پرداخت و نوشت: راهبرد دولت ترامپ در قبال غرب آسیا اغلب غیرمعقول و نابهنجار بوده است. برای مثال پیش از کنفرانس ورشو در لهستان آشکار شده بود که ترامپ برای غرب آسیا راهبرد مشخص دارد: مجازات کردن ایران تا زمانی که دولت این کشور مطیعتر شود. امام متأسفانه پیگیری این راهبرد اشتباه است.
آلترمن با اشاره به سابقه روابط و رویکردهای ایران و آمریکا نسبت به یکدیگر میافزاید: خصومت ایران و آمریکا ریشههای عمیقی دارد. بسیار از ایرانیان بر این باورند که آمریکا حاکمیت و استقلال ایران را برای دههها تهدید کرده است. بنابراین واکنش و پاسخ ایران به آمریکا برای دههها این بوده که نشان دهد از این کشور نمیترسد و تن به خواستههایش نمیدهد و خود را به عنوان رقیب اصلی آمریکا در منطقه غرب آسیا به تصویر کشیده است.
در ادامه مقاله این اندیشکده آمریکایی آمده است: دولت ترامپ به دنبال اعمال فشار حداکثری بر ایران است. تحریمها برگشتهاند، تعامل دیپلماتیک قطع شده است و آمریکا در حال استفاده از تمامی گزینههای ممکن برای در تنگنا قرار دادن ایران است. در واقع هدف اصلی آمریکا تلاش برای تسلیم کردن ایران یا سقوط حاکمیت است.
کارشناس ارشد مرکز مطالعات راهبردی و بینالمللی با اشاره به اهداف آمریکا به انتقاد از این رویکرد میپردازد و معتقد است اشکالات زیادی در خصوص این رویکرد وجود دارد:
اول، دولت ایران دریافته است که ایالات متحده خصومت شدیدی با این کشور دارد به این معنی که تغییر رفتار ایران منجر به پایان فشار آمریکا نخواهد شد بلکه برعکس باعث افزایش درخواستها آمریکا از ایران خواهد شد.
دوم، دلایل منطقیای در این خصوص که سقوط ایران نزدیک است یا در صورت تغییر حکومت، دولتی روی کار بیاید که با منافع آمریکا همسو باشد وجود دارد و دور از ذهن است. چرا که تاریخ ثابت کرده تحریمهای دوجانبه به ندرت باعث تغییر رفتار خواهد شد برای مثال تحریم کوبا از سال ۱۹۶۱ باعث تسریع سقوط فیدل کاسترو نشد. نکته مهم این که فشار کنونی آمریکا علیه ایران بیشتر از طرف همسایههای ایران که ارتباط ناچیزی با ایران دارند حمایت میشود که این مسئله تأثیر راهبرد کنونی آمریکا بر ایران را به حداقل میرساند. مهمتر از همه ترامپ با وادار کردن ایران به عقبنشینی از شالوده راهبرد منطقهای خود، به طور همزمان با کوچک کردن شعاع محدوده موفقیت ایران، هزینههای ایران برای عملیات کم هزینه و مداوم در لبنان، یمن، سوریه، عراق و خلیج فارس و در حوزه فضای سایبری را کاهش خواهد داد و کار تهران برای دستیابی به پیروزی و موفقیت را راحتتر خواهد کرد. و در واقع هر چه آمریکا از متحدان و شرکایش فاصله بگیرد، ایران شرایط بهتری پیدا میکند.
جان آلترمن در بخش دیگری از گزارش خود به دونالد ترامپ توصیه میکند: راهبرد عاقلانهتر برای آمریکا میتواند این باشد که سیاستی وسیعتر را در قبال ایران پیگیری کند یعنی به جای تلاش برای شکست دادن و غلبه بر ایران، آمریکا باید با متحدانش برای ایجاد و شکل دادن به نقش آینده آمریکا در منطقه غرب آسیا همکاری کند. مردم آمریکا دیگر از ایفای نقش هژمون منطقه خسته شدهاند. آمریکا باید تصمیمات سختی در غرب آسیا بگیرد، نه در رابطه با آنچه که میخواهد بلکه در مورد چیزی که میتواند قبول کند. کاخ سفید نیاز به توسعه ابزار گستردهتری برای پیشبرد منافع آمریکا با کمک دیپلماسی و تلاشهای اقتصادی دارد تا بتواند دولتها و ملتها را به مشارکت با این کشور متقاعد کند. و از همه مهمتر واشنگتن باید به دنبال یافتن راههایی باشد تا بتواند از دور رهبری کند و متحدان و شرکا را برای پیشبرد اهدافش بسیج و هماهنگ کند. اما سیاست دولت آمریکا در قبال ایران دقیقاً برخلاف این است. ترامپ برای حمایت از منافعش در منطقه به ائتلاف گستردهای نیاز دارد که ایران هم باید شامل آن باشد در عوض کاخ سفید ائتلاف کوچکی را برای خود دستوپا کرده است.