به گزارش راهبرد معاصر، در روزهای اخیر حجت الاسلام علیرضا پناهیان، منبری خوش فکر، بصیر و انقلابی که به مواضع صریح انقلابی و سخنرانیهای دلنشین عاطفی شناخته میشود، مورد هجوم و تخریب قرار گرفته است.
این بار حملات به پناهیان شدیدتر از دفعات گذشته است؛ چرا که همزمان حامیان رسانهای جریانهای اصلاح طلب، اعتدال، انحراف و حتی بیچارگانی نظیر ضدانقلاب خارج نشین با راه اندازی جنگ احزابی علیه این واعظ انقلابی در حال تخریب وجهه او هستند و متاسفانه برخی غافلان هم بدون توجه به ابعاد ماجرا با این جماعت هم صدا شدهاند.
برخی رسانههای این جریانات هم که با افشای اسناد ملکی از حجت الاسلام پناهیان کمر همت برای تخریب وی بسته تا بتوانند همچون پروژههای سابقی که اجرا کردند اصطلاحاً تریبون را از کار بیاندازند. این موضوع جوانب و ابعادی دارد که در ادامه به آن اشاره میشود.
در دهه اول محرّم گفتاری از جناب حجتالاسلام پناهیان درباره عدالت و مواسات پخش شد که آن جملات مشخصاً غلط بود؛ بر اساس فیلم منتشرشده از این جلسه، ایشان میگفت که «امسال دوستان گفتند نمیخواهید درباره عدالتگرایی صحبت کنید؟ دوران عدالتخواهی گذشته؛ عدالتخواهی معمولاٌ معطوف به این است که کسی دزدی نکند، آن که ماشاءالله قوه قضائیه فعال شده انشاءالله دزدها را هم میگیرد و بیشتر هم میگیرد و دزدی جمع میشود از مملکت؛ بالاتر از دزدی، امتحان دیگری داریم که مواسات است».
آقای پناهیان در جلسات روزهای بعد تلاش کرد مقصود خود را از این جملات توضیح بدهد و برداشتهایی را که با نیت او همخوانی نداشته است تا حدی اصلاح کند، امّا بههرصورت، آن عبارات اولیه بهنحو واضحی نادرست بود.
خب طبیعتا این اظهارات آقای پناهیان برای مخاطبی که جامعه امروزی را به شدت نیازمند تحقق عدالت می داند، ناخوشایند است زیرا اتفاقا تلقیاش از حجت الاسلام پناهیان، روحانیای بصیر و انقلابی و عدالتخواه است. نمود این عدالتخواهی نیز در سخنرانیهای ایشان و مواضعی از ایشان است که در نقد دولتِ ضدعدالت و تبعیض گستر ایراد شده است.
در مواجهه با این موضوع نیز همچون هر پدیده دیگری میتوان هم بهنحو عادلانه ورود کرد و به آن پرداخت و هم میتوان به 2 دشمن بزرگ عدالت، یعنی «محافظهکاری» یا «رادیکالیسم» تمسک جست.
برخی معتقدند به واسطه احترامی که برای آقای پناهیان قائلیم، ایشان نباید مورد سوال قرار گیرد، و بی واسطه و بدون بررسی باید از وی دفاع نمود. این رویکرد محافظه کارانه نه با مشی عادلانه نسبتی دارد و نه منطقی و مشروع است. چرا که به عنوان نمونه نمی توان انکار کرد که استدلال حجت الاسلام پناهیان در اعلام اینکه در توضیح چگونگی تهیه خانه مسکونی خود گفتهاند «مانند امام خمینی که هدیهای زندگی میکردند و مقام معظم رهبری که با هدیه رفقایش زندگی میکنند من هم اینگونه زندگی میکنم» حساب شده و دقیق نبود.
در حقیقت منظور این نیست که سخنان و نظرات آقای پناهیان قابل انتقاد نمیباشد بلکه سخن این است که برای آقای پناهیان هم مانند هر عالم دینی و روحانی دیگر، احتمال اشتباه و خطا در برداشت از مبانی دینی و مسائل سیاسی وجود دارد
اما در مقابل این رویکرد برخی نیز به صورت برنامه ریزی شده و با عنادورزی به دنبال بسط رادیکالیسم در مواجهه ما حجت الاسلام پناهیان برآمدند و به بهانهی مبارزه با رانت و بی عدالتی، تهمت های غیرواقعی را متوجه پناهیان نمودند. برخی از این افراد از بدنهی جریان حزب اللهی ارادتمند به انقلاب بودند که از انتشار اخبار علیه پناهیان ناراحت بودند و با طرح سوال بنای رفع اتهام از وی را داشتند و برخی دیگر در رویکردی هماهنگ و به اسم عدالتخواهی، در تلاش برای تضعیف شخصیت حجت الاسلام پناهیان ظاهر شدند. پاسخ های پناهیان به شبهه ملک سعادت آباد وی مبنی بر اینکه فقط مالک یک واحد از هشت واحد بوده و آن را نیز فروخته است، دستهی اول را قانع و دستهی دوم را ساکت نمود.
در ضلع سوم منتقدان، ادبیات بعضی نقدها در حد تکفیر آقای پناهیان و توهین به او پیش رفت و بهلحاظ محتوا نیز ادعایی درباره زیست شخصی او مطرح شد که با واقعیت او فاصله داشت. این گروه که در واقع وابستگی سازمانی به حامیان دولت و جریان اصلاحات دارند، در تلاش برای نیل به دو هدف عمده هستند. اول انتقام گیری از اظهارات اخیر پناهیان در انتقاد از استاندار خوزستان ب عنوان کارگزار دولت روحانی در این استان و تلافی نمودن مواضع حجتالاسلام پناهیان در انتخابات سال 96 که صریحا در رد دولت روحانی و به نقع جریان انقلاب مجالس سخنرانی برپا نمود.
هدف دوم، از کار انداختن تریبون پناهیان و تضعیف اثرگذاری وی بر جریان حزب اللهی به منظور اثرگذاری بر انتخابات 1400 ارزیابی می گردد. با توجه به نفوذ کلام و وجاهت حجت الاسلام پناهیان نزد جریان انقلابی و جوانان حزب اللهی، سیاست ورزان صحنه گردان انتخابات 1400 تلاش دارند تا با هجمه علیه وی، از اثرگذاری وی بر این انتخابات کاسته و به اهداف خود در جلوگیری از تحقق دولت انقلابی برسند.
در چهارمین ضلع مربع فوق الذکر، جریان ضدانقلاب ایستاده است. جریانی زخم خورده از هدایتهای حکیمانه رهبر معظم انقلاب در سالهای متمادی که اکنون به هر بهانهای در تلاش است تا منسوبان به بیت را مورد هجمه قرار دهد تا به زعم خود از حاکمیت ایران انتقام بگیرد و از محبوبیت نزدیکان به جمهوری اسلامی بکاهد. اگر نگاهی گذرا به تیترهای انتخابی این روزهای رسانههای ضدانقلاب بیندازیم، نام بردن از حجت الاسام پناهیان به عنوان «سخنران محبوب رهبر ایران» و طرح اتهام ناروای فساد مالی به پناهیان، خود گویای پشت پردهی نقش آفرینی جریان ضدانقلاب در پروژه تخریب پناهیان است.
خلاصهی کلام اینکه با بررسی گزارههای فوق، به این نتیجه میرسیم که پناهیان به علتی جز آنچه به نظر میرسد مورد هجمه و تخریب قرار گرفته است. باید توجه داشت محبوبیت حجت الاسلام پناهیان نزد جوانان مومن و انقلابی دلیلی برای عدم پاسخگویی وی تلقی نمیشود و حتی رفع تهمت، مانند آنچه اتفاق افتاد بر عزت پناهیان نیز خواهد افزود و از سوی دیگر باید توجه داشت تا به بهانهی عدالت خواهی و مبارزه با اشرافیت، جبههی خودی مورد حمله قرار نگیرد. به نظر میرسد اقدامات انتخاباتی در برخی ستادها خیلی زودتراز موعد آغاز شده و علت اصلی اتهامات اخیر_ورای آنچه از نظرتان گذشت_ را باید در تحولات انتخاباتی 1400 جستجو کرد.