به گزارش راهبرد معاصر؛ نشریه اصلاحطلب صدا در مطلبی عجیب به تمجید از رفتار رییسجمهور صربستان مقابل ترامپ پرداخته است.
این نشریه اصلاح طلب نوشته است: فرض کنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یک برده در مقابل همتای آمریکایی خود نشسته است؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی کند، باید اقدام رییسجمهور این کشور را تمسخر کرد یا باید آن را عقلانیتی سیاسی خواند؟! حالا رئیس جمهور آمریکا (برای انتخابات) عکس دلخواهش را گرفته در مقابل رئیس جمهور صربستان هم به آنچه منافع کشورش دست یافته است. آیا این دستاورد برای ووچیچ در مقام یک سیاستمدار است؟ باید بلند میشد و برسر ترامپ عربده میکشید یا به صورتش تف می انداخت یا حداقل جلسه مذاکره را ترک میکرد؟
رویکردی که سیاست را نه کنشی منطقی بر شجاعت اخلاقی و تصمیمی مبتنی بر تدبیر که رفتاری هیجانی و جنجالی با شعارهای تند میداند که هرچه هیجان و تندی آن بیشتر و هرچه از عقلانیت و تدبیر دورتر شود انقلابیتر و مقدستر است. این رویکرد به سیاست و روابط بین ملل ناسونالیسمی وارونه و هراسی است انزواطلبانه که حاصلی جز عقب ماندن کشور از مسیر توسعه اقتصادی و حذف شدن از چرخه تعاملات بین الملل ندارد.
اما اصل ماجرای چه بود: تصاویر و ویدئویی که از «الکساندر ووچیچ» رئیسجمهور صربستان که برای توافق عادیسازی روابط با کوزوو در واشنگتن حضور یافته بود هفته گذشته خبر ساز شد، آنجا که تصویر وی در حال مذاکره منتشر شد که همچون یک کارمند دون پایه کاخ سفید مقابل ترامپ دست بر زانو نشسته و انگار غلامی حلقه به گوش و گوش به فرمان است.
و یا جایی دیگر که ویدئویی از لحظه امضای قرارداد است که ترامپ اعلام میکند سفارت صربستان به قدس اشغالی منتقل خواهد شد و رئیس جمهور صربستان با تعجب متن تفاهمنامه را به نحوی نگاه میکند که گویا روحش هم از این ماجرا خبر نداشته است.
انتشار این فیلم و عکس واکنش کاربران شبکههای اجتماعی را نیز به همراه داشت.
حالا اما صدایی از نشریه اصلاحطلب صدا بلند شده که کار رئیس جمهور صربستان بد که نبوده، خوب هم بوده است.
این نشریه سال گذشته نیز برای القای در آستانه جنگ قرار داشتن ایران و آمریکا در پی حضور ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن در منطقه و اقدام دولت برای بستن تنگه هرمز با تیتر «دوراهی جنگ و صلح» بر روی گیشه آمد. تیتری که سرانجام به توقیف این نشریه منجر شد.
پیش از این نیز البته روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلب دست به القای دوقطبی جنگ و صلح به جامعه زده بودند؛ آنجا که مذاکرات هستهای در جریان بود و این رسانهها تلاش داشتند به جامعه بگویند اگر صلح نکنیم جنگ در پیش خواهیم داشت؛ آنهم با آمریکایی که با یک دکمه همه تجهیزات نظامی ما را از کار خواهد انداخت!
اما مطلب اخیر صدا واکنشهایی را نیز به دنبال داشته است.
روزنامه کیهان در بخشی نوشت: متاسفانه طیف موسوم به اصلاحطلب از درک این موضوع عاجز است که اساسا آنکه در پی تحقیرکردن کسی برمی آید با این کار میخواهد عزت و شرف و آزادگی او را لگدمال کند تا با نابود کردن این ویژگیها راحت بر گُرده او سوار شود و از او سواری بگیرد.
این روزنامه در بخش گفت و شنود خود نیز به این اقدام صدا پرداخته و نوشته است:
گفت: نشریه «صدا» وابسته به مدعیان اصلاحات نوشته چرا اصولگرایان اقدام ترامپ با رئیسجمهور صربستان را تحقیر او میدانند؟!
گفتم: اینکه ترامپ پشت میز خودش نشسته و رئیسجمهور صربستان را مثل یکی از کارکنان دونپایه کاخ سفید روی یک صندلی نشانده، تحقیر نیست؟! همه دنیا این کار ترامپ را تحقیر دانسته و به او اعتراض کردهاند!
گفت: این پادوهای داخلی از کاسهلیسی آمریکا هم صد درجه پایینتر رفتهاند!
گفتم: از نوکری پرسیدند؛ رابطه تو با اربابت چطوری است؟ گفت؛ فوقالعاده خوب است و با هم تعامل سازندهای داریم! پرسیدند؛ چطوری؟ گفت؛ هر وقت من حرف میزنم میگوید باز آروغ زدی؟! و هر وقت اربابم آروغ میزند، میگویم چه فرمایشی داشتید قربان؟!
سید یاسر جبرائیلی هم در واکنش به این مطلب در شبکههای اجتماعی نوشت:
یک نشریه لیبرال(صدا) درباره تحقیر رئیس جمهور صربستان توسط دونالد ترامپ نوشته است: تجلی این تئوریزاسیون ذلت را باید در اظهاراتی نظیر این جمله آن مقام اجرایی جست که گفته بود " هر زمان اطمینان پیدا کنم که منافع ملت ایران در یک جمعی تأمین می شود و بار فشار از دوش مردم برداشته می شود و من باید قربانی شوم شخصا می پذیریم و انجام می دهم و هر جلسهای که مشکلات ایران و مردم را برطرف کنم آماده هستم که برای منافع ملی و ملتم قربانی شوم و برایم افتخار است".
اگر تحقیر شدن توسط امثال ترامپ را صرفا به درک یک "احساس ذلت موقت" فروبکاهیم، با لیبرالهای ایرانی همنظر خواهیم شد که برای تامین منافع ملت، میارزد که انسان تحقیر و تذلیل را هم بپذیرد و فدای ملتش شود؛ اما اگر به نقش ابزار تحقیر در دستگاه استبکار پی ببریم، خواهیم دید که این ذلیل شدن، مقدمه چپاول یک ملت است، نه تامین منافع آن!
رهبر حکیم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر خود با دانشجویان، این کارکرد ابزار تحقیر را به زیبایی بیان فرمودهاند: "یکی از چیزهایی که در برخورد استبدادی و استعماری با ملّتها خیلی اهمّیّت دارد این است که قدرتهای استعمارگر و سلطهگر سعیشان در ایجاد حسّ حقارت در آن ملّتهایی است که میخواهند بر آنها تسلّط پیدا کنند؛ یعنی یک مقدّمهی لازم برای آنها این است که آن ملّت را تحقیر کنند، در او احساس حقارت به وجود بیاورند، احساس ناتوانی را به او تزریق کنند، به او تفهیم کنند که او چیزی نیست، هویّتی ندارد، کسی نیست و اهمّیّتی ندارد...یک نمونهاش آن قرارداد ۱۹۱۹ وثوقالدّولهی معروف است."
رئیسجمهوری که در مقابل استکبار زانو میزند و ذلت میپذیرد، خودش قربانی نمیشود، بلکه منافع ملتش را قربانی میکند./ فارس