به گزارش راهبرد معاصر؛ مکانیسم ماشه چیست و چرا این روزها دولتمردان امریکا خواستار فعال شدن مکانیسم ماشه هستند. مکانیسم ماشه امریکا بندی است که ترامپ با اعمال فشار توانست در توافقنامه هستهای برجام که در سال ۲۰۱۵ بین ایران و شش قدرت جهانی منعقد شد، آن را بگنجاند تا اگر روزی ایران تعهدات هسته ای خود را انجام نداد، کلیه تحریم های سازمان های بین المللی علیه ایران مجددا علیه ایران اعمال شوند.
با توجه به توافق نامه هسته ای برجام که در سال 2015 در وین بین ایران و 6 قدرت جهانی منعقد شد؛ در قبال همکاری کامل ایران در زمینه انرزی هسته و کنار گذاشتن کامل فعالیت های هسته ای خود، کلیه تحریم های شورای امنیت علیه ایران به تعلیق درآید. بند مکانیسم ماشه نیز توسط امریکا در توافق نامه هسته برجام گنحانده شد تا اگر ایران به تعهدات خود پایبند نبود کلیه تحریم ها از سر گرفته شود.
اخیرا رئیس جمهور امریکا دونالد ترامپ در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری امریکا خواستار فعال شدن مکانیسم ماشه شده است که البته پرده اول از نمایش مضحک وی مبنی بر تمدید تحریم تسلیحاتی ایران در شورای امنیت با بی توجهی اعضا روبرو شد.
آمریکا پس از شکست خیرهکننده تمدید تحریمهای تسلیحاتی در دومین پرده نمایش آن در شورای امنیت، حال دست خود را روی مکانیسم ماشه قرار داده و در تقلاست تا توافق منعقد شده از سوی سلف دموکرات خود را از بیخ و بن نابود کند.
به گواه صاحبنظران و ناظران سیاسی، دستاویزیِ آمریکا به مکانیسم ماشه را نمیتوان یک بازی دیپلماتیک حساب شده و معتبر دانست. تحلیلگر اندیشکده آمریکایی «کویئنسی» میگوید بازی دیپلماتیک حساب نشده آمریکا هم اعتبار بین المللی این کشور را خدشه دار خواهد کرد و هم به طور بالقوه ایران را تحریک به پاسخگویی میکند. «رایان کاستلو» چنگ آویختن ترامپ به مکانیسم ماشه را آخرین نفسهای به شماره افتاده کارزار فشار حداکثری ترامپ علیه ایران میداند، کارزاری که بعید است پس از انتخابات سوم نوامبر به همین منوال ادامه مسیر دهد.
وزیر خارجه آمریکا، که بابت مواضع تندِ ضد ایرانی خود شهره است، در ۲۰ اوت (۳۰ مرداد) شخصا با حضور در مقر شورای امنیت در نیویورک به عنوان آخرین تیر ترکش کارزار فشار حداکثری و در راستای اهداف انتخاباتی ترامپ، ماشه تفنگ سیاسی و بی پایه حقوقیِ تمدید تحریمهای بین المللی علیه ایران را کشید. پمپئو که برایان هوک اخراجی را به همراه خود داشت، نامهای به امضای «کلی کرفت»، نماینده دائم آمریکا در سازمان ملل ارائه کرد که در آن از نقض تعهدات برجامی ایران و بویژه ممنوعیتهای تسلیحاتی این کشور سخن گفته بود.
در واقع این دومین تلاش آمریکا بود که برای مجاب کردن اعضای شورای امنیت علیه ایران به در بسته میخورد، اولین مورد آن به شهریور سال گذشته در نشستی به درخواست آمریکا برمی گردد و دومین مورد آن رد قطعنامه تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران با اجماع قاطع اعضای شورای امنیت در اوت امسال بود.
اقدامات آمریکا نه تنها شورای امنیت را در آستانه یک نبرد دیپلماتیک سرنوشت ساز قرار داده، بلکه بیشک نظام بین المللی و اعتبار شورای امنیت را نشانه رفته است. همچنین به لطف رویکرد قلدرمابانه دولت ترامپ، برجام نیز در پیچ تاریخی خطرناکی قرار دارد که باید منتظر حوادث آینده ماند تا درباره احیای آتی آن اظهارنظر کرد.
نکته قابل ذکر آنکه دو مسیر کلی برای فعال سازی سازوکارِ بازگشت خودکار تحریمها علیه ایران وجود دارد. اولین مسیر از کمیسیون مشترک برجام میگذرد. اما مسیر دوم که به اعتقاد ناظران سیاسی مطلوب ترامپ و دوربریهایش است، سوء استفاده از ظرفیت قطعنامه ۲۲۳۱ است. در این قطعنامه بندی وجود دارد که در آن سازوکار بازگشت تحریمهای ایران به شکلی نه چندان شفاف آورده میشود. تلاش دولت ترامپ بر این است تا با توسل به قطعنامه ۲۲۳۱ کمیسیون مشترک برجام را دور بزند. تمامی این جدال سیاسی- حقوقی بر سر یک واژه خلاصه میشود: مشارکت کننده در برجام (Participants in the JCPOA).
از ابتدای کلید زدن سناریو تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در دولت آمریکا، تهییج انتخاباتی و بهره برداری از روندهای سیاست خارجی برای تاثیرگذاری در انتخابات نوامبر، از اهداف اصلی ترسیم چنین سناریوی بوده است.
تیم فعلی سیاست خارجی دولت ترامپ، اهداف ضربه زننده به برجام را در دو بعد دنبال میکنند، اهدافی که مستقیما با انتخابات آمریکا گره میخورند. هدف اول در صورت ماندن ترامپ در کاخ سفید، فشار بیشتر بر ایران برای تحقق رویای او برای گرفتن عکس یادگاری با مقامات ایران و در بوق و کرنا کردن هنر معامله گری خود است. هدف دوم تیم سیاست خارجی آمریکا این است که چینش رویدادهای سیاسی روزهای پایانی دوره اول ریاست جمهوری ترامپ را به نحوی ترتیب دهند تا در صورت راهیابی دموکراتها به کاخ سفید، «جو بایدن» با تلی از خاکستر برجام مواجهه شود.
از منظر تیم سیاست خارجی ترامپ سازمان ملل و شورای امنیت تنها ابزاری برای پیش برد دیپلماسی یکجانبه گرایی، زورگویی و قدرت است.
آمریکا در حالی اوایل ماه اوت پیش نویس قطعنامه تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران را به شورای امنیت برد، که خبری از حمایت و همراهی دیگر اعضای شورای امنیت نبود. در واقع ترامپ زمانی که در ۸ مه سال ۲۰۱۸ (۱۸ اردیبهشت ۹۷) اجماع بین المللی میان متحدان خود و ایران را به دلایل واهی زیر پا گذاشت، انزوای این روزهای کشورش را در مقابل دیدگان دنیا تضمین کرد. تنها رای موافق جمهوری دومینیک به قطعنامه ضدایرانی واشنگتن، تنها مایه شرمساری دولتمردان آمریکا بود. یکجانبهگرایی دولت ترامپ هیچ خریداری جز یک جمهوری ناشناخته نداشت. اوج این تحقیر بی سابقه آن جایی بود که اجماع بین المللی در مقابل اقدام آمریکا به حدی قاطع بود که روسیه و چین هیچ لزومی برای رو کردن برگ حق وتو خود ندیدند.
دولت ترامپ، اما با بی تدبیری به جای درس گرفتن از این اشتباه دیپلماتیک، اقدامات تندرمآبانه تری را در پیش گرفت و بر این مدعا پافشاری میکند که به هر قیمتی با و بدون اجماع بین المللی تحریمهای سازمان ملل علیه ایران را به جریان میاندازد. آنچه ذیل مفاد برجام قابل استناد است اینکه در صورت بروز اختلاف، طرف شاکی میتواند موضوع خود را به شورای امنیت ببرد، اما دولت ترامپ تعریف خودساخته ودلخواهانهای از این بند دارد.
آمریکا در حالی که با صدای بلند برجام را زیر پا گذاشته اکنون بر این انتظار است که حق این کشور برای توسل به سازوکار ماشه قانونی شناخته شود. تحلیلگر اندیشکده کوئینسی با خطرناک خواندن اقدامات آمریکا در توسل به چنین سازوکاری، معتقد است یکجانبه گرایی دولتمردان آمریکا میتواند ایران را به سوی خاتمه دادن به تعهدات برجامی و خروج کامل از این توافق سوق دهد. به گفته کاستلو، این همان اتفاقی است که اگرچه ممکن است در ظاهر تحقق خواسته قلبی آمریکا باشد، بی شک خدشه به اعتبار دیپلماتیک این کشور و نیز تضعیف همزمان ساختار شورای امنیت سازمان ملل را به بار خواهد آورد. در پس این اتفاق به تیرگی گراییدن روابط میان اعضای شورای امنیت حتمی بوده و اعتبار این نهاد بین المللی به عنوان ضامن دیپلماسی چند جانبه بشدت زیر سوال خواهد رفت.
پرتاپ موفقیتآمیز ماهواره نور از سوی ایران در آوریل ۲۰۲۰ چندان به مذاق آمریکاییها خوش نیامد و همین بهانهای به دست دولتمردان واشنگتن، که تاب پیشرفت ایران بویژه در بعد نظامی را ندارند، داد تا ایران را به نقض قطعنامه ۲۲۳۱ متهم کنند. واشنگتن تلاش کرد تا با این دستاویز مانع لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران شود. بلافاصله وزیر خارجه آمریکا طی بیانیهای از اعضای شورای امنیت خواست تا این کشور را برای تمدید این تحریمها همراهی کنند.
اندکی بعد، مایک پمپئو در ۹ مه ۲۰۲۰ در دومین سالگرد خروج آمریکا از برجام مدعی شد دولت ترامپ تمامی گزینههای دیپلماتیک را بکار خواهد بست تا جلوی لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران را بگیرد. اما چرا آمریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران اعتبار خود را نشانه رفته است؟
ایالات متحده روز ۳۰ مرداد از ایران به دلیل عدم اجرای تعهدات برجامی به شورای امنیت شکایت کرد. اگر از این تاریخ تا ۳۰ روز قطعنامهای در تمدید تعلیق تحریمهای ایران در این شورا به تصویب نرسد، تحریمهای سازمان ملل به تمامی و به صورت خودکار بازخواهند گشت.
در این میان باید دانست اگر چنین قطعنامهای دال بر ادامه تعلیق تحریمها به شورا ارائه شود، آمریکا حق وتو خواهد داشت. در این رابطه مایک پمپئو گفته است ایالات متحده اطمینان دارد قطعنامهای به شورا ارائه خواهد شد، اما تصریح نکرده است که این قطعنامه احتمالا از سوی چه کشوری تنظیم خواهد شد.
اگر ظرف ۱۰ روز پیشنویس قطعنامه جدیدی به شورا ارائه نشود، آن گاه رئیس شورا (اندونزی برای ماه اوت و نیجر برای ماه سپتامبر) ملزم است که متنی را قبل از اتمام مهلت ۳۰ روزه برای رایگیری به شورا ارائه کند.
با این حال با توجه به اینکه رئیس شورا باید «دیدگاههای کشورهای عضو را لحاظ کند» و اکثر کشورها با اقدام آمریکا مخالفاند، امکان دارد که اندونزی یا نیجر متن پیشنویسی را به شورا ندهند.
در این حالت آمریکا میتواند پیشنویس قطعنامهای را به شورا ارائه کند و خود نیز آن را وتو کند. دیپلماتها میگویند این حرکت احتمالا باعث جدل در زمینه فرایندهای حقوقی در شورای امنیت خواهد شد.
ریچارد گلدبرگ، مشاور ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD) از مهمترین لابیهای حزب لیکود اسراییل در آمریکا، در راستای توجیه صلاحیت آمریکا برای چکاندن ماشه تلاش کرده سوال اصلی را با شبههافکنی پاسخ دهد: "قطعنامه ۲۲۳۱ هیچ دستورکاری برای «حق استفاده از اسنپبک توسط یکی از «شرکتکنندگان» اصلی برجام که از توافق خارج شده» تدارک ندیده است. "
گلدبرگ میافزاید:
"بسیاری از طرفین پاسخ منفی میدهند. ایران میخواهد بندهای غروب خود را حفظ کند. روسیه و چین خواهان فروش تسلیحات به ایران هستند. برخی اروپاییها در جستجوی راهی برای نجات برجام از مخمصه هستند. "
مشاور ارشد بنیاد دفاع از دموکراسیها در نهایت استدلال حقوقی خود را بر روی تفاوت دو کلمه متمرکز میکند؛ «شرکتکنندگان در توافق» (Participants) و «اعضای توافق» (Members). همچنین تفاوتهایی که میان «برجام» (به عنوان متن توافق) و «قطعنامه ۲۲۳۱» (به عنوان تأیید و الزام توافق) وجود دارد، محل اختلاف است.
"ایالات متحده برای همیشه به عنوان «یک شرکت کننده برجام» در قطعنامه الزامآور شورای امنیت با هدف اعمال اسنپبک تعریف شده است. اینکه قطعنامه به صورت عمدی اینگونه نوشته شده یا خیر، هیچ فرقی نمیکند. این که آیا دولت باراک اوباما با دقت در مورد جملات و کلمات قطعنامه ۲۲۳۱ مذاکره کرده است تا از یک حق فوری ایالات متحده به طور دائم محافظت کند یا دولت ترامپ از یک نظارت خیرهکننده بهره ببرد، نتیجه یکسان است. این قطعنامه، سندی است که از نظر حقوقی مستقل از توافقنامه برجام، به ایالات متحده آمریکا به عنوان یک شرکتکننده در قطعنامه این حق را میدهد که اگر ایران تعهدات خود را نقض کند، با اعمال مجدد و فوری تحریمها (اسنپبک یا مکانیسم ماشه) مواجه شود."
مخالفان استدلال فوق بر این نکته تاکید دارند که خروج آمریکا از برجام خود کافی است تا این کشور صلاحیت قانونی برای استناد به مفاد این توافق از جمله اسنپبک را نداشته باشد. نکتهای که مورد تاکید حامیان برجام است.
سخنگوی جوزپ بورل، مسئول سیاستخارجی اتحادیه اروپا، نیز اخیرا گفته بود که از نگاه اروپا، ایالات متحده فاقد شرایط استفاده از مکانیسم اسنپبک است.
وندی شرمن، مذاکرهکننده ارشد آمریکا در مذاکرات هستهای در حساب توئیتری خود هم نوشته بود:
"بند مکانیسم ماشه مربوط به اعضای حاضر در برجام میشود. لغو تحریمهای موشکی و تسلیحاتی بخشی از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است، نه برجام. قطعنامه ۲۲۳۱ در تایید برجام بوده، حال آنکه بند مکانیسم ماشه در متن برجام ذکر شده است. "
همچنین آنتونی بلینکن مشاور ارشد سیاستخارجی جو بایدن هم در این زمینه گفته است:
"راهحلهای موجود در این قطعنامه در اختیار دولتهای «مشارکتکننده» (اعضای برجام) است. کاخ سفید در بیانیه خروج از این توافقنامه، به معنای واقعی کلمه، از عنوان «پایان دادن به مشارکت ایالات متحده در برجام» استفاده کرد. "
حتی جان بولتون، مشاور سابق امنیت ملی کاخ سفید، قانونی بودن شکایت آمریکا را زیر سوال برده و معتقد است:
"روی آوردن آمریکا به اسنپبک از نظر قانونی قابل اجرا نیست. ایالات متحده نمی تواند تعهدات ایران در مورد این توافق را هنگامی که دیگر شرکت کننده آن نیست، به چالش بکشد. "
بولتون که به مواضع ضدایرانیاش مشهور است پیش از این نیز در مقالهای که والاستریتژورنال آن را منتشر کرد، نوشت:
"حامیان توافق با استناد به خروج واشنگتن از توافق استدلال میکنند که آمریکا نمیتواند از این بند برای بازگرداندن تحریمها استفاده کند. آنها حق دارند. این خیلی زرنگ بازی است که ما بگوییم برای هدفی که ما میخواهیم عضوی از توافق هستیم، اما برای چیزهای دیگر، ما عضو آن نیستیم. این به تنهایی دلیل کافی در اثبات عدم صلاحیت واشنگتن برای کلید زدن فرآیند اسنپبک است. "
اما بولتون به مساله مهمی در اقدام ترامپ برای استفاده از مکانیسم ماشه اشاره کرد که مساله بیخاصیت شدن حق وتو در شورای امنیت است. بولتون در این زمینه گفت:
"تلاش دولت ترامپ برای بازگرداندن تحریمها به کمک مکانیسم ماشه منجر به تضعیف حق وتو در شورای امنیت شده و این یک آسیب دائمی خواهد بود. "
این دقیقا نکتهای است که ظاهرا روسها نگران آن هستند. مثلا آندره اوتنیکوف، تحلیلگر سیاسی روس در میزگرد شبکه الجزیره پیرامون بحث مکانیسم ماشه اظهار داشت:
" موضوع آن است که آمریکا و دیگر کشورها، برداشت و تفسیر متفاوتی از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت دارند. روشن است که در آینده نزدیک، توافقی در این باره به دست نخواهد آمد. پس از بحرانی شدن اوضاع در چارچوب شورای امنیت، ممکن است شاهد آن باشیم که آمریکا به صورت یکجانبه، تحریم هایی را علیه روسیه و نیز کشورهای اروپایی اعمال کند. این تحریم ها می تواند مربوط به همکاری این کشورها با ایران باشد. تاکید می کنم که بحران اصلی در چارچوب شورای امنیت است که مشخص نیست چگونه باید از آن خارج شد. به احتمال زیاد، آمریکا به اعمال تحریم های یکجانبه متوسل خواهد شد که خارج از چارچوب شورای امنیت خواهد بود. این بحران می تواند ضربه محکمی به شورای امنیت وارد آورد و دیگر نه تنها درباره پرونده هسته ای ایران، بلکه دیگر پرونده های بین المللی هم نتواند به راه حل دست پیدا کند. بعید نمی دانم که سازمان ملل با همان بحرانی روبرو شود که در اوایل قرن بیستم با آن مواجه شده بود. "
خبرگزاری رویترز هم در گزارشی، همین آسیب به ساز و کار شورای امنیت را مطرح کرده است:
" دیپلماتها پیشبینی کرده اند که با وجود اینکه سایر طرف های توافق هسته ای مخالف چنین اقدامی هستند، آمریکا میتواند یکجانبهگرایانه این هدف خود را پیش ببرد، اما آمریکا با چنین سیاستی دو چالش بزرگ را در مسیر فعالیتهای خود پدید میآورد: اول اینکه تمامی انگیزههای ایران برای اعمال محدودیتهای برجامی از بین میرود و در نهایت میتواند توافق هسته ای را از بین ببرد. دوم اینکه چیزی از اعتبار شورای امنیت و حق وتوی کشورها باقی نمیماند. "
اما دولت ترامپ و تیم سیاست خارجی او ظاهرا ابایی از این مساله ندارند و به هر قیمتی قصد دارند نهایت تلاش خود را برای به کار انداختن این مکانیسم انجام دهند.
ماتیو برودسکی، مشاور سابق دونالد ترامپ در میزگرد شبکه «الجزیزه» باز بر تفاوت «برجام» و «قطعنامه ۲۲۳۱» تاکید کرد:
"آمریکا قدرت استفاده از قوانین بین المللی را دارد و از اراده خودش برای پیگیری آن در شورای امنیت استفاده می کند. همه حرف های ایرانیها، روسها و اروپاییها در طول ماه گذشته، بی ربط است. زیرا بند ۱۰ توافقنامه هسته ای مشخص می کند که چه کشورهایی در قطعنامه شورای امنیت مشارکت دارند. بار دیگر می گویم موضوع قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت با موضوع توافقنامه هسته ای متفاوت است. قطعنامه شورای امنیت برای همه اعضای سازمان ملل الزام آور است. توافقنامه هسته ای، یک توافقنامه سیاسی بود. قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت به طور کامل روشن کرده است که آمریکا می تواند اعلام کند که ایران به توافقنامه هسته ای پایبند نیست و تحریم ها به صورت خودکار اعمال خواهد شد. می توانم متن قطعنامه شورای امنیت را برای شما قرائت کنم که کاملا روشن است و تاکید دارد که بازگشت تحریم ها نیازی به رای گیری در شورای امنیت ندارد و به صورت خودکار رخ می دهد. بنابراین روسیه و چین نمی توانند از حق وتو برای جلوگیری از اعمال مجدد تحریم ها استفاده کنند. در مدت ۱۰ روز اعضای شورای امنیت می توانند از فعال شدن مکانیسم ماشه شکایت کنند، اما آمریکا می تواند از حق وتو استفاده کند. این مهلت از روز پنج شنبه آغاز شد و آمریکا تضمین خواهد کرد که تحریم های مربوط به شش قطعنامه شورای امنیت علیه ایران، باز خواهد گشت و بار دیگر اجرا خواهد شد. "
در همین راستا، برایان هوک نیز گفته است:
" ایالات متحده نیازی به مجوز کسی برای فعال سازی مکانیسم بازگرداندن تحریمهای بین المللی علیه جمهوری اسلامی ندارد. "
آمریکا برای ورود به فاز فعالسازی بند اسنپبک در مرحله نخست، اخطار و گزارش هشدار آمیز (notification) خود در مورد عدم اجرای قابل توجه تعهدات برجامی از سوی ایران را به شورای امنیت ارائه خواهد کرد. اعضای شورای امنیت از زمان دریافت این گزارش ١٠روز فرصت خواهند داشت در مورد رای به پیش نویس یک قطعنامه تصمیم گیری کنند.
در این بازه زمانی انتظار میرود روسیه، چین و اروپا نوتیفیکیشنی در مقابل ارایه دهند که آمریکا به دلیل خروج از برجام نمی تواند مدعایی در این زمینه داشته باشد و پیش از ایران ناقض برجام بوده است.
آمریکا در اینجا می خواهد دست به یک اقدام جدید حقوقی بزند تا نوتیفیکیشن این کشورها را خنثی کند؛ یعنی با توجه به اینکه این شکایت روسیه، چین و اروپا نوعی تفسیر جدید از قطعنامه ٢٢٣١ است و بر عدم مشارکت آمریکا، نه عضویت، تاکید دارد، در قالب نوتیفیکیشن قابل پیگیری نیست و باید بصورت پیش نویس قطعنامه ارایه شود. برداشت آمریکا این است که اگر این روند را محقق سازد، قادر خواهد بود قطعنامه مشترک این سه قدرت جهانی را وتو کند.
با پایان مهلت ۱۰ روزه در صورت عدم تفاهم اعضا در ارتباط با رایگیری در مورد پیش نویس قطعنامه تنظیم شده بر اساس نوتیفیکیشن آمریکا، رییس دورهای شورای امنیت (که اکنون اندونزی است) موظف به ارایه یک پیش نویس قطعنامه جهت رای گیری در فرصتی ۳۰ روزه است. در صورت عدم موفقیت در زمینه رای به قطعنامه پیشنهادی در پایان سی امین روز از زمان دریافت نوتیفیکیشن آمریکا به شورای امنیت، تمام قطعنامههای تحریمی قبل از قطعنامه٢٢٣١ دوباره بازخواهد گشت.
بر اساس بند ١٢قطعنامه٢٢٣١در صورت عدم موفقیت در زمینه رای به قطعنامه پیشنهادی در اجرای بندهای ٧و١١قطعنامه در شامگاه سی امین روز به وقت گرینویچ از زمان دریافت نوتیفیکیشن آمریکا به شورای امنیت، تمام قطعنامه های تحریمی قبل از قطعنامه٢٢٣١دوباره بازخواهد گشت.
با این حال سایر قدرتهای جهانی برخلاف آمریکا معتقدند قطعنامه شورای امنیت سند مستقلی از برجام نیست بلکه مکمل آن است و کشوری که از یکی از این دو سند خارج شده است نمی تواند از سند مکمل علیه سند دیگر استفاده کند.
هادی خسروشاهین، روزنامهنگار و کارشناس روابط بینالملل، معتقد است که این پروسه طراحی شده توسط واشنگتن با مخالفت شدید قدرت های جهانی روبرو خواهد شد. او درباره چرایی این مخالفت شدید توضیح می دهد:
" الف- تفسیر روسیه، چین و اروپا از واژه مشارکت کننده یا شرکت کننده در برجام همان عضویت است و به همین دلیل تاکید می کند که آمریکا بدلیل خروج از برجام دیگر عضو این معاهده بین المللی نیست و به همین دلیل نمی تواند از مفاد آن استفاده کند.
ب- قطعنامه شورای امنیت سند مستقلی از برجام نیست بلکه مکمل آن است و کشوری که از یکی از این دو سند خارج شده است نمی تواند از سند مکمل علیه سند دیگر استفاده کند.
زمامدار فعلی کاخ سفید برای خوش خدمتی به دوستان صهیونیست خود و البته جلب نظر لابی قدرتمند آنها در آمریکا برای روزهای سرنوشت ساز انتخاباتی از یک سو و دیگر خوش آمد شیخ نشینهای حاشیه خلیج فارس، دست به قمار خطرناکی زده است، قماری که باخت در آن میتواند به راحتی او را با سرافکندی از گردونه سیاسی آمریکا خارج میکند. اما ترامپ میخواهد به متحدان عرب و صهیونیست آمریکا اثبات کند که بیش از همه سلفهای خود در ضدیت با ایران جدی است، تا از این روزن اعتماد آنها را برای روزهای سخت انتخاباتی جلب کند.
رئیس جمهور آمریکا با این اقدامات با یک تیر دو نشان را هدف میگیرد: اولی جلب حمایتهای سیاسی و بعضا اقتصادی متحدان عرب و صهیونیست در روزهای مانده به سوم نوامبر است. اما هدف دومِ نهان در پس خودزنیهای دولت ترامپ احیای جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی ایران است. فرافکنی درباره نقض برجام و خروج از این توافق بین المللی، تلاش برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران و پس از آن روی آوردن به مکانیسم ماشه همگی برغم آگاهی آشکار آمریکاییها به در نطفه ناکام ماندن، در سایه نیل به زنده نگه داشتن جنگ روانی علیه ایران دنبال میشود تا از این رهگذر انرژی تهران را صرف درگیریهای سیاسی با خود کرده و به خیال خود آنها را با پای خود برای انعقاد توافقی دیگر به پای میز مذاکره بکشاند.
مارک فیتزپاتریک, تحلیلگر ارشد «موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک» معتقد است هدف کلی آمریکا از در پیش گرفتن چنین رویکردی نابودی برجام تا پیش از سوم نوامبر است تا در صورت شکست ترامپ، راه دموکراتها برای احیای برجام دشوارتر از قبل شود. فیتزپاتریک در نوشتاری یادآور شد وزیر خارجه آمریکا برای نیل به این هدف در اواخر ماه آوریل استراتژی را در دو بخش تدوین کرد. اولی همان ارائه پیش نویس قطعنامه تمدید تحریمهای تسلیحاتی و دومی توسل به مکانیسم ماشه در صورت جواب ندادن راهکار اول بود. بخش اول استراتژی پمپئو همانگونه که پیش بینی میشد، در نطفه خاموش شد.
بخش دوم سناریوی وزیر خارجه آمریکا یعنی مکانیسم ماشه هنوز در راه است و حتی اگر موفقیت آن به صورت سطحی محقق شود، اما استدلال آمریکا در خصوص قطعنامه ۲۲۳۱ از بعد سیاسی ناشایست و ریاکارانه محسوب میشود. هر چند در قطعنامه ۲۲۳۱ به اعضای اصلی برجام حق توسل به مکانیسم ماشه اعطا شده، اما اجرایی کردن این سازوکار مسیر ناهمواری را پیش روی پمپئو و هم پیاله هایش در دولت ترامپ قرار داده است. زیرا در اولین گام واشنگتن باید رئیس چرخشی شورای امنیت را برای تحقق خواسته اش با خود همراه کند. اندونزی در ماه اوت رئیس دورهای شورای امنیت بود و در ماه اکتبر روسیه عهده دار این مسئولیت خواهد بود. بدیهی است که آمریکا برای اقناع این دو کشور بویژه روسیه مسیر ناممکنی را در پیش دارد. تحلیلگر آمریکایی معتقدست که با توجه به ریاست دورهای نیجریه بر شورای امنیت در ماه سپتامبر و پتانسیل بیشتر این کشور برای اعمال فشار، برنامه ریزی آمریکا برای اجرای یکجانبه گرایی خود در این ماه متمرکز شده است.
از سویی موسسه بینالمللی مطالعات استراتژیک با استناد به ارزیابیهای خود پیش بینی میکند که لغو تحریمهای تسلیحاتی در راهبرد نظامی ایران تغییر قابل ملاحظهای ایجاد نخواهد تا حدی که دولت آمریکا اینگونه برای جلوگیری از آن به دست و پا بیفتد. فیتزپاتریک با استناد به استدلالهای فوق الذکر هدف اصلی راهبرد تمدید تحریمهای تسلیحاتی را چیزی غیر از نابودی برجام تا پیش از انتخابات آمریکا نمیداند. به واقع آمریکاییها میخواهد با بلندتر کردن دیوار تحریم ها، احتمال انعقاد توافقی دیپلماتیک با تهران را در دوران پسا ترامپ غیر ممکن سازند.
کارشناسان حقوق بین المللی، ناظران و مقامات سیاسی همگی در یک موضوع اجماع نظر دارند. قرائت دولت ترامپ از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت فاقد اعتبار و چالش برانگیز است. آمریکا در ۸ مه سال ۲۰۱۸ به وضع خود در توافق هستهای ایران به عنوان «مشارکت کننده برجام» رسما پایان داد. ساده اینکه آمریکا عضو برجام نیست و پرونده آن مختومه است. این همان حقیقت تلخی است که به تایید متحدان دیرینه آمریکا و نیز روسیه و چین رسیده است. همگی یک چیز را تکرار میکنند: «آمریکا حقی برای اقدام علیه ایران با استناد به مفاد برجام ندارد».
به طور خاص در ماده ۱۰ و مواد پس از آن در قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت عنوان میشود که سازوکار حل اختلاف در خصوص تعهدات برجامی تنها برای کشورهای ایران، چین، روسیه، فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا که صراحتا طرفین برجام خوانده میشوند، موضوعیت حقوقی مییابد. اما کشوری که از برجام خارج شده دیگر طرف این توافق شناخته نمیشود و نمیتواند خود را مشمول ماده ۱۰ و سازوکار حل اختلاف بداند. به زبان سادهتر آمریکا نمیتواند در توافقی که خود زیر پا گذاشته، ادعای اجرای سازو کاری را داشته باشد.
برخی تحلیگران سیاسی با تاکید بر این مسئله که برجام و قطعنامه ۲۲۳۱ دو سند مکمل هستند، میگویند آمریکا نمیتواند با خروج از یکی، به دیگری متوسل شود. حتی مشاور اخراجی جنگ طلب دولت ترامپ هم خوانش حقوقی پمپئو را در زمینه مکانیسم ماشه قبول ندارد. جان بولتون که خود از مشوقان اصلی رئیس جمهور آمریکا برای خروج از برجام بود، استدلال دولت ترامپ برای توسل به سازوکار بازگشت خودکار تحریمها را فاقد مبنای حقوقی میداند، استدلالی که تنها زیان های درازمدت به حق وتو آمریکا وارد می کند.
«جرت بلانک»، هماهنگ کننده سابق وزارت خارجه آمریکا نیز درباره پیامدهای ناگوار تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران و راهبرد دولت ترامپ اینگونه هشدار میدهد: استراتژی ترامپ برای توسل به مکانیسم ماشه دارای پیامدهای قابل توجهی است. هزینه این تصمیم آمریکا از دست رفتن اقتدار شورای امنیت سازمان ملل است که میتواند منجر به ضربه به جایگاه آمریکا در جهان شود. ایجاد بحران شکاف و اختلاف بین ایالات متحده آمریکا با سازمان ملل، غیرمشروع سازی تحریمهای آمریکا، تضعیف تحریم به عنوان ابزار سیاست خارجی در جاهای دیگر و همچنین تسریع فروش تسلیحات بیشتر تنها مواردی از پیامدهای ناگوار این اقدام ترامپ است. ناظر برجام در دولت باراک اوباما تاکید دارد دولت ترامپ هیچ نگرانی بابت آسیبهای وارده به آمریکا در پی این تصمیم ندارد و فقط به دنبال اهداف خود است. بلانک تلاش دولت ترامپ برای توسل به مکانیسم ماشه را بازی قدرت در شورای امنیت تفسیر میکند.
استناد برخی تحلیلگران حقوق بین الملل برای رد استدلال حقوقی آمریکا در خصوص مکانیسم ماشه به ماده ۲۷ منشور سازمان ملل است. به گفته این تحلیلگران حتی در صورت پذیرش شکایت آمریکا در شورای امنیت، این کشور امکان حضور در رایگیری این قطعنامه را ندارد، زیرا براساس ماده ۲۷ منشور سازمان ملل دولت طرف اختلاف باید از رای دادن جلوگیری کند.
از سوی دیگر یک پیچیدگی حقوقی قابل تامل در اینجا مطرح است. اینکه آمریکا پیش از طرح قطعنامه بازگشت تحریمها در شورای امنیت، سناریوی تحریمی خود علیه ایران را اجرایی کرده است، که این اقدام خود مصداق نقض آشکار قطعنامه ۲۲۳۱ از سوی یکی از اعضای دائم شورای امنیت است. آمریکا با تحریم ایران قاعده دستان پاک (clean hands) را زیر سوال برده است و خود با نقض قطعنامه شورای امنیت، دستان پاک برای طرح شکایت علیه ایران را ندارد.
آمریکا که بارها در طول سالها دیپلماسی خود با کشورهای مختلف این واقعیت را به عینه اثبات کرده که توافق با این کشور بر روی زمین سخت نیز قابل اتکا نیست، برغم خروج پر هیاهوی خود از برجام، در تفسیر حقوقی خودساخته از «طرح جامع اقدام مشترک» و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، کماکان خود را طرف برجام میداند. تکیه کارشناسان و مقامات وزارت خارجه آمریکا بر این استدلال است که در قطعنامه ۲۲۳۱، فعال سازی مکانیسم ماشه مشروط به وضعیت کشورها در برجام نیست و قطعنامه مذکور را منفک از توافق هستهای ایران میدانند. به تبع با چنین استدلال هایی، آمریکا با ارجاع به پاراگرافهای ۱۰.۱۱.۱۲ قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت، خود را محق در بازگرداندن تحریمهای ایران میداند.
چندی پیش برایان هوک، نماینده اخراجی وزارت خارجه آمریکا در امور ایران، که خود قربانی کارزار فشار حداکثری ترامپ است، مدعی شد برجام یک توافق سیاسی است و بنابراین به لحاظ حقوقی الزام آور نیست.
ریچارد گلدبرگ، کارشناس ارشد «بنیاد دفاع از دموکراسی» نیز استدلال مشابهی دارد. گلدبرگ میگوید در قطعنامه ۲۲۳۱ آمریکا به عنوان دولت مشارکت کننده در برجام تعریف شده و در این قطعنامه ماده و بندی در جهت مشروط کردن نحوه و چگونگی تغییر این تعریف ارائه نشده است. بنا به ادعای این کارشناس آمریکایی، مشارکت اولیه واشنگتن در توافق هستهای ایران، صرف نظر از اقدامات بعدی این کشور، حق توسل به مکانیسم ماشه را برای آن قائل میشود. به ادعای گلدبرگ، شاید آمریکا مشارکت خود در برجام را به عنوان یک توافق سیاسی پایان داده باشد، اما حتی پس از خروج از برجام، در حمایت از اجرای کامل قطعنامه مذکور تردیدی نداشته است.
تیم مذاکره کننده ایران در ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ پس از ۱۲ سال گفتگو با اعضای گروه ۱+۵ «طرح جامع اقدام مشترک» را منعقد کردند. این توافق ۵ روز بعد در شورای امنیت به رای گذاشته شد و پس از تصویب تبدیل به قطعنامه ۲۲۳۱ شد. تصویب این قطعنامه با لغو ۶ قطعنامه قبلی مربوط به برنامه هستهای ایران همراه شد. طبق بند پنجم از پیوست ب قطعنامه ۲۲۳۱، پنج سال پس از روز قبول توافق (adoption day) یا تاریخی که آژانس گزارش تایید از برنامه هستهای ایران را ارائه میکند، تحریمها علیه عرضه، فروش و نگهداری تسلیحات نظامی رفع میشود و نگهداری، فروش و انتقال تسلیحات مشروح در این بند از سوی ایران بلامانع خواهد بود.
تعریف «روز قبول توافق» در ماده ۶ پیوست ۵ برجام، ۹۰ روز پس از تأیید برجام از سوی شورای امنیت سازمان ملل توسط قطعنامه ۲۲۳۱ بیان میشود. با این حساب، آخرین مهلت اجرای تحریمهای تسلیحاتی علیه جمهوری اسلامی ایران طبق قطعنامه ۲۲۳۱، ۲۷ مهرماه ۱۳۹۹ (۱۸ اکتبر ۲۰۲۰) خواهد بود.
سازوکار موسوم به «مکانیسم ماشه» در چارچوب فرایند حل اختلاف برجام قابل تعریف است. مکانیسم ماشه به مکانیسم بندهای ۳۶ و ۳۷ برجام اطلاق میشود که در نهایت میتواند به ابطال قطعنامه ۲۲۳۱ و بازگشت قطعنامههای ضدایرانی پیشین سازمان ملل علیه ایران منجر شود. مهمترین قطعنامههای مزبور، قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت است.
کافی است یکی از سه کشور آمریکا، فرانسه یا انگلیس این قطعنامه را وتو کنند و این قطعنامه طی ۳۰ روز به تصویب نرسد، آنگاه به شکل خودکار، تمامی تحریمها علیه ایران به کار میافتد. این روند ذیل بند ۳۶ و ۳۷ برجام اینگونه تعریف شده: هر یک از طرفهای برجام میتوانند در صورتی که طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکرد، موضوع را در کمیته حل اختلاف مطرح کنند.
این کمیته ۱۵ روز فرصت حل اختلاف را دارد و اگر به نتیجه نرسد با ورود وزیران امور خارجه ۱۵ روز دیگر زمان وجود خواهد داشت. البته در اینجا امکان افزایش زمان رسیدگی نیز لحاظ شده است. همزمان امکان طرح شکایت در شورای مشاوران وجود دارد و آنها باید تا ۱۵ روز بعد نظر غیر الزام آور خود را ارائه کنند. چنانچه اختلافات در ۳۰ روز حل نشود؛ گام سوم، فرصت پنج روزه برای کمیته مشترک است که با کمک شورای مشاوران راهحلی بیابد.
اما اگر همچنان اختلافات پابرجا باشد، طرفین میتوانند تعهدات خود را به طور کامل یا گام به گام متوقف کنند و موضوع را با ۱۵ عضو شورای امنیت در میان بگذارند. پس از این مراحل، اگر شورای امنیت در مدت یک ماه قطعنامهای صادر نکند، مکانیسم ماشه به کار میافتد و تحریمها به طور خودکار بازمیگردند.
رد پیش نویس قطعنامه تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران در شورای امنیت به گواه رسانهها و مقامات غربی تعبیری جز انزوای بارز دولت ترامپ در عرصه بین الملل ندارد. اروپاییها اگرچه نگرانیهای خود از لغو تحریمهای تسلیحاتی ایران را بارها به زبان آروده، اما با توجه به مخالفت از قبل پیش بینی شده روسیه و چین با این قطعنامه ترجیح دادند تعهد خود برای حفظ برجام و جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای را مطرح و از همراهی با متحدان آمریکایی خود خودداری کنند.
معادل دیپلماتیک رای ممتنع این است که ما مخالف هستیم، اما طالب کشمکش نیستیم. اروپاییها در نامهای به رئیس شورای امنیت سازمان ملل به صراحت اعلام کردند که هر تصمیمی تحت فعال سازی مکانیسم ماشه فاقد وجه قانونی است. رد صریح ابتکار عمل ایالات متحده از سوی متحدان سرسخت غربی آن بسیار شوکه آور بود و اروپا را به همسویی نزدیکتر با روسیه و چین سوق داد.
آمریکا اما کماکان از این روزن تلاش میکند تا آخرین امیدها برای حفظ برجام را به سراب تبدیل کند. مکانیسم ماشه آمریکا در حال حاضر به در بسته مخالفت حداکثری اعضا شورای امنیت خورده است. از سویی شورای امنیت اکنون در بزنگاهی تاریخی قرار دارد و برای اثبات شایستگی خود به عنوان نماینده جامعه جهانی، چارهای جز ایستادن در مقابل یکجانبه گرایی دولت ترامپ ندارد.
عیان است که آمریکا با خوانش نادرست خود از برجام تحقق هدفی بزرگتر را در سر میپروراند. وزیر خارجه آمریکا تلاش میکند تا عذر و بهانهای قانونی دست پا کرده تا با اتکا به آن واشنگتن را طرف برجام جا زند، تا با ذینفع شدن از آن، خواست نامشروع خود را عملی کند. در استدلال حقوقی دولتمردان آمریکا به جای عضویت از واژه مشارکت (participation) استفاده میشود تا پشت پا زدن رئیس جمهورِ دلالمسلک خود به برجام توجیه شود. دولت آمریکا از همان ابتدا با اشراف به این مسئله که درخواست تمدید تحریمهای تسلیحاتی با مخالفت روسیه و چین همراه میشود، دسیسه دیگری را نیز در سر داشت؛ دسیسهای که به اعتقاد دیپلماتهای غربی راهبرد جدید پمپئو و ترامپ برای بازگشت گزینشی به برجام است تا خواستههای خود را پیش ببرند.
به رغم شکست سنگین در شورای امنیت، دولت ترامپ، اما با اقدامات پر سر و صدا و به راه انداختن هیاهوی سیاسی در روزهای مانده به انتخابات تلاش میکند تا قوانین این بازی سیاسی را به هر قیمتی به نفع خود تغییر دهد.
تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران بواقع آخرین ستون باقی مانده از برجام را نیز از هم میپاشد، شاید به همین دلیل باشد که متحدان اروپایی واشنگتن که در حد حرف بارها نشان داده که حاضر به نابودی برجام نیستند، تمایلی به همراهی آمریکا در این قمار سیاسی ندارند.