به گزارش راهبرد معاصر؛ بیشک نقش شبکههای اجتماعی در اقبال عمومی به دولت دوازدهم را نمیتوان نادیده گرفت. شبکههای اجتماعی که درباره حضورشان و سهمشان در تاثیرگذاری و ... پس از روی کار آمدن دولت دوازدهم و حوادث دیماه96 محل بحث جدی قرار گرفت. سیاست یک بام و دوهوایی که دولت دوازدهم در برخورد با شبکههای اجتماعی به ویژه تلگرام در پیش گرفت، همیشه بستر مناسبی بوده است برای مظلومنمایی مبنی بر این که دولت در اجرای سیاستهای خویش دارای اختیارات کافی نمیباشد. شاید به همین باشد که ماجرای فیلتر تلگرام تا کنون ادامه داشته است و هر از گاهی وزیر ارتباطات دولت، فیلترینگ این شبکه اجتماعی را به نقد میکشد.
پس از تبوتابهای اخیر اقتصادی به ویژه در حوزه ارز و سکه مخصوصا پس از کاهش قیمت دلار، جناب آذری جهرمی سعی کرده است یکی از عوامل تاثیرگذار در کاهش نرخ ارز را همدلی عمومی نشات گرفته از رسانههای نوین بیان کنند. او که در توئیتر رسمی خود نوشته بود: «آیا در تیتر فردای روزنامهها و طرح دیدگاههای صاحبنظران، به نقش شبکههای اجتماعی در همدلی ملی و سقوط دلار پرداخته خواهد شد؟ شاید این تجربه خوبی بود که نشان دهد برخی ایرادات مطروحه، ناشی از عدم وجود سیاست صحیح در نحوه استفاده از رسانههای نوین است نه نفس توسعه شبکههای اجتماعی.». شاید غافل از این که ایشان نقش همین رسانههای نوین را در افزایش نرخ ارز و تبوتابهای اقتصادی مدنظر قرار ندادهاند. ایشان بهدور از این که توضیح دهند نقش همان رسانههای نوین در تنظیم بازار و یا افزایش التهابات اقتصادی به چه نحو بوده است، صرفا به کاهش یک روزه نرخ ارز اکتفا کرده و بر التهابات چند مدت گذشته چشم بستهاند.
طبیعتا در زمانه کنونی نمیتوان نقش رسانههای نوین و ... را نادیده گرفت، که چه بسا همین نادیده گرفتن رسانههای نوظهور موجب شکست و عقبماندگی خواهد بود. بحث اصلی در این است که اولا؛ زنگ خطر حکومتها وقتی به صدا در میآید که پیام رسانها و کانالهای شبکههای اجتماعی، در بستر سرویسهای خارجی شکل بگیرند و در سرورهای خارجی میزبانی شوند. در این صورت، کنترل و نظارت بر هیجانات اجتماعی و رصد جریانهای سیاسی، از دسترس خودیها خارج میشود و بیگانگان با تحلیل محتوا سررشته و مدیریت افکار عمومی را به دست میگیرند. در ثانی، باید بدین سوال پاسخ داد که میزان حمایت دولت از پیامرسانهای داخلی به چه اندازه بوده است؟ آیا این میزان حمایت به نحو صحیحی صورت گرفته است یا خیر؟ در کنشها و واکنشهای سیاسی - اجتماعی امروزی، شبکه های اجتماعی مجازی، از یک سو، فرهنگ سیاسی عامه را تحت تأثیر قرار میدهند و از سوی دیگر، با تأثیرگذاری بر خواص، جامعه نخبگانی را با خود همراه می سازند، فلذا غیرقابل انکار است میزان تاثیرگذاری که شبکههای اجتماعی بر هدایتدهی افکار عمومی دارد به همین جهت، لازم است که سیاستهای دولت از جنبه اقتدار و هدایتکنندگی برخوردار باشد.
سوال در اینجاست که آیا سیاستهای دولت محترم از این اقتدار و هدایتکنندگی صحیح، برخوردار بوده است یا خیر؟ آخرین گوشزدی که به مجموعه دولت و وزیر ارتباطات در این زمینه بوده است به بیانات رهبر معظم انقلاب در همایش «خدمت بسیجیان» در ورزشگاه آزادی مهر97 باز میگردد: «امروز از تلویزیون، از رادیو، از اینترنت، از شبکههای اجتماعی، از انواع و اقسام وسایل فضای مجازی، علیه افکار عمومی ما استفاده می شود؛ این را کسانی که مسئولیّت این بخش از کشور را -بخش ارتباطات را- دارند، درست توجّه کنند. ما در جلسات حضوری هم به اینها تذکّر دادهایم، تأکید کردهایم، حالا هم می گوییم؛ توجّه کنند که آنها ابزاری نشوند برای اینکه دشمن راحت بتواند سلاح شیمیایی خودش را علیه این مردم به کار ببرد. وظیفهی خودشان را بدانند و با جدّیّت عمل کنند.». بنابراین جای دارد که پرسیده شود توئیتنگاری وزیر محترم و حسین انتظامی، معاون وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، برای کاهش یک روزه نرخ ارز پس از دوره چندماهه، برای خنثیسازی اینگونه حملات شیمیایی فرهنگی چگونه تلاشی بوده است و اصولا بازگشت تلگرام چه منافعی را برای چه کسانی تامین خواهد کرد؟