به گزارش راهبرد معاصر؛ دوشنبه سی مهر97 برای دومین هفته متوالی برنامه نود پخش نشد، چندان که در هفته پیش از آن نیز این برنامه پخش نشد. توضیح شبکه سوم سیما برای پخش نشدن این برنامه در هفته گذشته، پخش زنده لیگ ملتهای اروپا بود و تهیهکننده حاضر به پخش برنامه نود بعد از مسابقه فوتبال نشده است. اما برای هفته دوم روابط عمومی شبکه سه دلیل عدمپخش را در رفتار غیر حرفهای تهیه کننده و مجری برنامه نود اعلام کرد. اگر چه این بیانیه روابط عمومی شبکه سوم سیما آنچنان که باید واضح و گویا نبوده است اما برداشت تنبیهگونه برنامه نود را در ضمن بیانیه اعلام میکند. این آغاز شکلگیری تمام حرف و حدیثهای چند روز گذشته در سطح رسانه و شبکههای اجتماعی است.
آنچه اتفاق افتاده است شکلگیری دو طیف میباشد. یک سر ماجرا به حامیان برنامه نود باز میگردد که اصولا هویت و تداوم این برنامه را با حضور عادل فردوسیپور قلمداد میکنند و با استفاده از هشتگهای مختلف در شبکههای اجتماعی به حمایت از عادل او و برنامه نود پرداختهاند. ماجرای حمایت از این مجری و برنامه زمانی اهمیت مییابد که این ماجرا رنگوبوی سیاسی به خود میگیرد و دیگر حاشیهها و شایعات به عدم پخش دوهفتهای این برنامه اضافه میشود. حاشیهها و سیاسیانگاریهایی که برنامه نود تبدیل به یک ابزار میشود برای شروع مجدد تخریب صداوسیما و در ذیل آن علی فروغی مدیر شبکه سوم سیما. شاید اگر کمی تهیهکننده این برنامه با حفظ رفتار حرفهای از خود و به حفظ جایگاه و رعایت اخلاق حرفهای درون سازمانی میاندیشید هیچگاه عدم پخش یک نوبتی چنین برنامهای منجر به تولید چنین بلواهایی نمیشد. بلواهایی که نهایت امر منجر به این شده است که جریان حامی برنامه نود و یا همان عادل فردوسیپور سراسر عملکرد صداوسیما را صرفا به نگاه تخطئه بنگرند و انواع اتهامات و شایعهسازی در مورد انتصابات فامیلی و نقش نداشتن شایستهسالاری را در فضای مجازی بیان کنند.
در دیگر طیف ماجرا، جریان انقلابی و سازمانی قرار دارد که تلاش دارد با قبول تمام انتقاداتی که به صداوسیما وارد است، نگاه منصفانهای به اتفاقات پیش آمده داشته باشد و از سیاسیکاری در این ماجرا بپرهیزد.
تا پیش از این اختلافات برنامه نود و صداوسیما، سابقه داشته است اما وجه متمایز جریان کنونی برجسته شدن تقابل فردوسیپور به مثابه یک چهره و حمایت جریان سلبریتیها از او در برابر یک روند سازمانی است که اکنون مدیریت آن توسط یک جوان میباشد. شاید این جزء اولین اختلافات فردوسیپور و رئیس جوان شبکه سه سیما باشد.
اصولا سلبریتگیزدگی امر شایعی در این روزهای جامعه ایرانی شده است. پررنگ شدن نقش فرهنگسازی تا ایجاد موجهای اجتماعی که سلبریتیها به عهده گرفتهاند، نوعی نقش دستگاههای فرهنگی را کمرنگ کرددهاند و یا شاید اهمال دستگاههای فرهنگی در این میان باشد که نتوانستهاند تعامل مثبت و دوطرفه با پدیده سلبریتی داشته باشند. به همین جهت است که در این ماجرا شاهد آن هستیم جریان حمایت از یک مجری محبوب و چهره، وجه غالب در فضای مجازی میشود. متاسفانه آنچه حتی برای برخی از نخبگان جامعه، مغفول مانده است، عدم توجه به وجه سازمانی بودن برنامه نود میباشد. به هر میزان که یک برنامه و چهره محبوب باشد، نباید منکر این شد که محبوبیت و رشد خود را وامدار تمام فرصتهایی است که از طریق صداوسیما کسب کرده است. به همین جهت یک برنامه و یا چهره به هر اندازه که محبوب باشد نیازمند تعامل مثبت با سازمان بالادستی خود میباشد. متاسفانه در این جریان نه تنها وجه تعامل دیده نمیشود بلکه سعی بر این است که با حمایت و پشتوانه شبکههای اجتماعی، این چهره و برنامهاش بتواند سیاستهای گذشته خود را کماکان ادامه دهد و حداقل تعامل را با سازمان بالادستی از خود نشان دهد. متاسفانه یکی از افتهای کنونی فرهنگ ایرانی، سلبریتیزدگی عموم جامعه و ساختارگریزی فرهنگی است که نقش منفعلانه دستگاههای فرهنگی در این جریانات بیتاثیر نبوده است.
در برنامه نود مصداقهای فراوانی از رفتارهای خارج از شاخصههای سازمانی وجود دارد؛ علیرغم این که این برنامه با استفاده از ظرفیتهای خود میتوانسته است در ایجاد فرهنگ عمومی مطلوب، گامهای مهم بردارد متاسفانه شاهد آن هستیم که بعضا برخلاف برخی قواعد موضع گیری کرده است. به عنوان نمونه عادل فردوسی پور در مقاطعی تلویحا و تصریحا ژست حمایت از ورود بانوان به ورزشگاهها میگیرد، اما هیچ گاه از خود این سؤال را نمیکند که برنامه متمول او چقدر برای سالمسازی سکوها کار کرده است. برنامه نود، طی مدتی که در رسانه به تولید برنامه مشغول بوده است، گویی مواضعش برخلاف سازمان صداوسیما بوده است و این سوال را باید پرسید که به چه میزان فرهنگسازی تماشاگران را در اولویتهای کاری خود قرار داده بوده است.
به عبارت دیگر، گاها این برنامه سعی کرده است با استفاده از وجه محبوبیت عمومی که دارد، ساختارگریز عمل نماید. به گونهای که دیگر حوصله نقد و هشدار برای اصلاح مواضع ساختارگریز خود ندارد.
درمجموع آنچه آمد، سلبریتیزدگی جامعه و کمرنگ شدن نقش سازمانی صداوسیما دیده میشود. طبیعی است که فرایند تلاش مدیریت جدید برای ساختارپذیر کردن این برنامه، به هجمه علیه این سازمان و اتهامات سیاسی منجر خواهد شد. چنان که چهرههای مشهور آلتدست سیاسیونی قرار گرفته میشوند که گذشته از این که سلبریتی در جامعه ایرانی نه تنها از یک عامل انتقال فرهنگی گذشته، بلکه تبدیل به مرجع فکری و فرهنگی مطلوب جریانات سیاسی قرار میگیرند.
غیرقابل انکار است که دنیای رسانه کنونی بخشی از اعتبار خویش را از چهرههای مشهور وام گرفته است و اینگونه به مخاطبین و تاثیرگذاری خود میافزاید، لیکن در این میان نقدی که متوجه صداوسیما میباشد وابستگی بیحدوحصر این سازمان به چهرهها میباشد که اکنون میبینیم برخورد سازمانی با یک برنامه مورد تخطئه قرار میگیرد. البته بیشتر این ایراد به مدیریتهای دوران گذشته باز میگردد که صداوسیما نتوانسته است عملکرد مثبتی در پرورش نیروی جوان انقلابی داشته باشد و بیش از آنکه مبتنی به ساختارهای سازمانی باشد، در طی گذشت این سالها وابسته به چهره گشته است.
نکته آخر به سکوت این روزهای صداوسیما بازمیگردد که فضا را برای اشاعه هرگونه شایعهپراکنی و تحلیل یکسویه باز میگذارد. چه بسا بهتر از صدور یک بیانیه میتوانست عملکرد داشته باشد. ایضا دیگرسو، این سوال کماکان باقی است که رفتارهای اخیر از سمتوسوی عادل فردوسیپور است یا از سوی دوستان وی؟ که در هر صورت، نیازمند اصلاح رفتار از سوی فردوسیپور میباشد.
از گزارش خوبتون تشکر می کنم. فردوسی پور تو حوزه فوتبال توانمند و با دانش هست. این مسئله قابل کتمان نیست ولی نباید از جایگاه و موقعیتش که طی ۲۰ سال از صدا و سیما بدست آورده سواستفاده کنه و خودش رو آلوده بازی های سیاسی بکنه. از طرفی هم مدیریت جوان فعلی شبکه سه باید حمایت بشه. استدلال هاشون درباره برنامه ۹۰ کاملا صحیح هست و موضوع تسویه حساب با فردوسی پور نیست. فرقی نمی کنه چه کسی اقدامات ساختارشکنانه انجام میده باید جلوی این اقدامات گرفته یشه
شفاف سازی صداوسیما درباره حواشی ایجاد شده پیرامون برنامه نود باید فراتر از بیانیه باشه. اکنون نمی توان قضاوتی درباره چرایی اتفاقات رخ داده کرد
به نظر من این مدیران تلویزیون نیستند که برنامه نود رو تعطیل می کنند بلکه عادل خان و احتمالا برخی افراد کنار ایشون هستند که با نظرات و مشاوره های غلط باعث توقف پخش این برنامه پربییننده شدند.