به گزارش راهبرد معاصر، شنيدن خبر کنارهگيري جامعه مدرسين از ايفاي نقش فعالانه درانتخابات 1400 شوک بزرگي بود که اکثر فعالان سياسي را به تعجب واداشت. نايب رئيس جامعه مدرسين حوزه علميه قم از تصميم قطعي تشکل سياسي متبوع خود بر عدم دخالت در انتخابات سال 1400 خبر داد. آيتا... مرتضي مقتدايي در رابطه با نقش «جامعتين» در هدايت اصولگرايان در آستانه انتخابات سال 1400، گفته است که «جامعه مدرسين حوزه علميه قم بنا ندارد تا در انتخابات رياست جمهوري سال آينده دخالت کند»، اما «تمام تلاش خود را براي تشويق مردم در زمينه مشارکت در امر انتخابات به کار خواهد بست».
«کرسی ریاست پاستور ۱۴۰۰» دستورکار اول و اصلی جریانات سیاسی در فاصله باقیمانده تا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. اصولگرایان با تکیه بر پیروزی حداکثری در انتخابات مجلس امید زیادی به فتح این کرسی دارند. اصلاح طلبانِ متاثر از عملکرد دولت روحانی اما در بیم و امید چگونه آمدن یا نیامدن هستند. سوال این است که «محوریت تحرکات چپ و راست سیاست تا انتخابات ۱۴۰۰ قرار است با چه تشکیلات یا نهادی باشد؟»، «شیوخ اصولگرا و اصلاح طلب که همواره میدان دار تحرکات بوده اند آیا بازهم قرار است در صحنه حضور داشته باشند؟»
روزهای کرونازده سیاست در ایران همچنان تحت تاثیر این ویروس و شرایط داخلی و خارجی، رونق قابل ملاحظهای ندارد. هرچند برخی سیاسیون آن را چندان غیرعادی نمیدانند اما فرصت برای اجماع، تعیین راهبرد و اعلام شرایط حضور موثر در انتخابات دستکم برای جریان اصلاحات که انتخابات مجلس را واگذار کرده و با دشواریهایی از جنس عدم استقبال مردم از خود روبروست، چندان زیاد نیست و هشت ماه باقی مانده تا روز رایگیری هم چون برق و باد خواهد گذشت. بر همین اساس تعیین تکلیف درباره مباحثات و مجادلات میان طیفهای مختلف ضروریترین مسئولیت این روزهای اصلاحطلبان است که به نظر میرسد مجمع روحانیون مبارز به این ضرورت پی برده و بررسیهای انتخاباتی خود را آغاز کرده است.
تحرکات مجمع روحانیون طی روزهای اخیر حکایت از آن دارد که ریشسفیدان اصلاح طلب قرار را بر این گذاشتهاند که حضوری فعالانه در انتخابات 1400 داشته باشند. تازهترین نشست مجازی اعضای مجمع روحانیون مبارز را میتوان نشانه ورود نسبی جریان اصلاحات به عرصه انتخابات تعبیر کرد. هرچند هنوز مشخص نیست که آیا این تشکل میتواند اجماع مورد نیاز اصلاحات را برقرار ساخته و سردرگمیها را سامان دهد یا نه؟
در سوی دیگر میدان بزرگان اصولگرا اما نگاه یکسانی به انتخابات ۱۴۰۰ ندارند. گرچه جامعه روحانیت از مدتها قبل فعالیتهایش برای نقش آفرینی در انتخابات ۱۴۰۰ را کلید زده است اما به نظر میرسد بال دیگر جامعتین یعنی جامعه مدرسین بنایی بر نقشآفرینی در انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم ندارد. مصطفی پورمحمدی، دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز یک ماه پیش در سخنانی تاکید کرد که هدف جامعه روحانیت حاشیهنشینی نیست اما این تشکل، پدرسالار هم نیست و قصد آقابالاسر بودن هم ندارد.
روزهای زیادی از آن زمان که سکان حرکتی اصولگرایان دردست جامعتین بود گذشته است، از زمانی که طیفی از اصولگرایان جوان، تصمیمات بزرگان اصولگرا را پس زده و جامعتین را با گسست روبرو کردند. در نتیجهی این تحولات، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که همواره نقشی تاثیرگذار در تصمیمات انتخاباتی اصولگرایان داشت کم کم خود را کنار کشید و تنها به ارائه نقش و نظر مشورتی پرداخت. البته برخی پیشکسوتان اصولگرا در قالب جامعه روحانیت مبارز حتی در روزهایی که برخی از اصولگرایان، کم توجهی به بزرگان را پیشه خود کرده بودند در صحنه باقی ماندند و با ایفای نقش فعالانه، تحول در ساختار جامعه روحانیت را کلید زدند.
در فاصله باقیمانده تا انتخابات ۱۴۰۰ اما سوال این است که آیا جامعتین اینبار فعال در عرصه خواهد بود یا اتفاقات بازهم به دست طیف جوانتر اصولگرایان رقم خواهد خورد؟ «احمد سالک» از احتمال جلسات جامعتین با موضوع انتخابات آینده خبر داده است و «حسین ابراهیمی» دیگر عضو جامعه روحانیت بر این نکته تاکید کرده است که هر زمان جامعتین نقش محوری داشته نتایج خوبی در جریان اصولگرا حاصل شده است.
عدم تمایل جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به عنوان یک نهاد روحانی که در بسیاری از رویدادهای سیاسی نقش مهمی تاکنون ایفا میکرده است، برای تاثیرگذاری در انتخابات ریاست جمهوری آینده میتواند به موضوع وحدت در بین اصولگرایان آسیب جدی وارد کند. اصولگرایان که در انتخابات 96 نیز با مشقات قابل توجهی بر یک کاندیدای واحد به اجماع رسیدند، حالا با نبود ریشسفیدان این جریان در موضوع انتخابات احتمالا با چالشهای بیشتری مواجه خواهند شد. با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری آینده، چگونگی محوریت تحرکات چپ و راست سیاسی تا انتخابات ۱۴۰۰ و به میدان آمدن تشکیلات و نهادهای موثر آنها، با اما و اگرهای زیادی روبهرو شده است و این مسئله که آیا شیوخ اصولگرا و اصلاحطلب که همواره میداندار تحرکات بودهاند، قرار است باز هم در صحنه حضور داشته باشند، به سوالی مهم در این زمینه تبدیل شده است. تحرکات مجمع روحانیون طی روزهای اخیر حکایت از آن دارد که ریشسفیدان اصلاحطلب قرار است از انزوا بیرون بیایند و در روند تصمیمگیریها حضوری فعال داشته باشند. در سوی دیگر اما در میان شیوخ اصولگرا، نگاه یکسانی به انتخابات ۱۴۰۰ وجود ندارد. اگرچه جامعه روحانیت از مدتها قبل فعالیتهایش برای نقشآفرینی در ۱۴۰۰ را کلید زده است، اما به نظر میرسد بال دیگر جامعتین یعنی جامعه مدرسین، تصمیمی برای نقشآفرینی در این انتخابات ندارد.
در نتیجه گزارههای فوق الذکر، به نظر میرسد که جامعه مدرسین نقش ثابتی برای خود در حوزه ورود به عرصه سیاست انتخاب نکرده است. گاهی فعال و گاهی منفعل و متفاوت ظاهر شده است. شايد علت پرهيز جامعه مدرسين از ورود مصداقي به انتخابات 1400، ریاست آیتالله يزدي بر اين تشكل و احتیاط ایشان باشد. این موضوع مضاف بر اینکه از جمله دلايل جامعه مدرسین برای عدم ورود مصداقي به انتخابات 1400 است، همزمان از علل اهميت این انفعال نیز هست؛ چرا که اتفاقا حضور شخصیتی مانند آیتالله يزدي باید تقویت کننده حضور انقلابی جامعه مدرسین در عرصه حساس انتخابات باشد. اینها همه در حالی است که طیف روحانیون اصلاح طلب (مجمع روحانیون) در تلاش جدی و همهجانبه برای فعالسازی خود در انتخابات 1400 است.
به نظر میرسد در صورت عدم اتخاذ راهبردی از سوی بزرگان جریان اصولگرا مانند جامعه مدرسین حوزه علمیه قم برای انتخابات 1400 و ادامه انفعال موجود، راهبری جریان اصولگرایی در انتخابات ریاست جمهوری دچار اخلال خواهد شد و این موضوع زمینه را برای تفوق جریان غیرانقلابی هموار خواهد نمود. هر چند جریان انقلاب و جوانان علاقمند انقلاب متوقف بر تصمیمات جامعتین و امثال آن نخواهند شد و «وحدت گفتمانی» را در دفاع از ارزشها و آرمانهای انقلاب رقم خواهند زد؛ اما نمیتوان نقش شیوخ اصولگرا در ایجاد «وحدت سازمانی» یا به عبارتی «ائتلاف انتخاباتی» در تحولات 1400 را نادیده گرفت. در مورد نقش انتخاباتی جامعه مدرسین دو فرض وجود دارد. یا اینکه چهارچوب اساسنامهای و مرامنامه این نهاد از ابتدا بر دخالت در امور سیاسی مانند انتخابات نبوده است که نقشافرینی فعالانه آن در انتخاباتهای گذشته نافی این گزاره است؛ و یا اینکه کنشگری در فضای انتخاباتی از وظایف ذاتی یک نهاد انقلابی است که این گزاره حاکی از شانه خالی کردن جامعه مدرسین از تکالیف سیاسی خود است.