به گزارش راهبرد معاصر؛ در پی توافق آتشبس میان آذربایجان و ارمنستان، برخی از مفاد این توافق ازجمله ایجاد مسیر ترانزیتی از داخل خاک ارمنستان به خاک آذربایجان از مسیر نخجوان و نیز گمانهزنی پیرامون تغییرات مرزی و ایجاد نوار جغرافیایی در حاشیه مرز ایران و ارمنستان، موردتوجه ویژه تحلیلگران قرارگرفته است.
گرچه عراقچی معاون سیاسی وزارت امور خارجه گفته است که تغییری در مسیرهای ترانزیتی ایران به سمت ارمنستان یا آذربایجان ایجاد نخواهد شد و بحث ایجاد یک نوار جغرافیایی در حاشیه مرز ایران با ارمنستان که زیاد مطرحشده، بی مبنا است، اما ایشان اذعان داشته است که ایجاد یک کریدور جادهای، یا بهتر است گفته شود یک مسیر ترانزیتی، داخل خاک ارمنستان از نخجوان به سمت خاک اصلی آذربایجان نیز مطرح است که امنیت آن توسط روسیه تضمین خواهد شد. جناب عراقچی معتقد است که این ایده جدیدی نیست و طرح آن سابقه طولانی دارد و اگر هم عملی شود که با هزار اما و اگر همراه است، هیچ تغییری در مسیرهای ترانزیتی ایران به سمت ارمنستان یا آذربایجان ایجاد نخواهد کرد. در این میان سخنگوی وزارت خارجه نیز در خصوص این مسیر ترانزیتی، گفته است یک جاده ترانزیت ساده است و نحوه تأمین امنیت و مسائل مختلف آن باید موردبحث و تبادلنظر قرار گیرد.
در خصوص این اظهارات مسئولین وزارت خارجه، میبایست گفت که اتفاقاً مسئله و مشکل اصلی ما، همین مسیر ترانزیتی است که از نگاه مسئولین وزارت خارجه ساده به نظر میرسد. درواقع حتی اگر ایجاد یک نوار جغرافیایی در حاشیه مرز ایران با ارمنستان که زیاد مطرحشده است به قول مسئولین وزارت خارجه کاملاً بی مبنا باشد، ایجاد یک مسیر ترانزیتی ساده، خیلی بیشتر به ضرر ایران است، چراکه این کریدور بهظاهر ساده، نیاز به انرژی و نیز گذرگاه ارتباطی ایران را در حوزه انتقال انرژی منطقهای و فرا منطقهای، رفع خواهد کرد و این کاملاً به ضرر آینده منافع ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ایران است.
طبق این مسیر ترانزیتی بهظاهر ساده از نگاه مسئولین وزارت خارجه که درواقع مهمترین بخش توافق دهم نوامبر ميان آذربايجان-ارمنستان است، برای نخستين بار در تاريخ قفقاز جنوبی، ترکيه رسماً به جمهوری آذربايجان از طريق راهی که قرار است به نخجوان وصل شود، ارتباط زمينی مستقيم خواهد داشت. اگرچه هنوز نحوه ساخت چنين راهی مشخص نگردیده است ولی بند دهم توافقنامه آتشبس یادآور میشود که «با توافق طرفين، ساخت محورهای حملونقل جديد برای متصل کردن جمهوری خودمختار نخجوان به مناطق غربی جمهوری آذربايجان انجام خواهد شد.»
مسئله مهم اینجاست که این ارتباط مستقیم ساده، خبر از راهاندازی کریدوراستراتژیک زنگزور، به ضرر ایران میدهد، کریدوری که در حوزه ژئواکونومیک و برای قدرتهای منطقهای، جهانی و نیز شرکتهای بزرگ انرژی بهویژه برتیش پترولیوم حائز اهمیت بوده و بهاحتمال بسیار زیاد، خطوط ترانزیت انرژی خزر را از ترکمنستان و قزاقستان به آذربایجان و ازآنجا به زنگلان، سپس نخجوان و درنهایت ترکیه و اروپا خواهد رساند و بدین ترتیب ایران را از مسیر انتقال انرژی به اروپا و متعاقباً منافع برآمده از این انتقال استراتژیک محروم خواهد نمود. در این میان ترکيه بهعنوان یکی از نقاط اتصال این کریدور، مسير ريلی و گازی خود را در این کانال، راهاندازی خواهد کرد و عملاً ايران از هرگونه مشارکت استراتژيک در موضوع انتقال انرژی حذف خواهد گردید موضوعی که کاملاً به ضرر امنیت و منافع ملی ایران خواهد بود. چنانچه در پی این توافق، عادل اسماعيل اوغلو وزير حملونقل ترکيه اعلام کرده است که ساخت راهآهن ترکيه از نخجوان به باکو از کريدور زنگزور در حال طراحی است ونیز گفته میشود که هیئتهای روسی و ترکي در حال رایزنی برای ايجاد خطوط گازی و ريلی و جادهای را در مسير 42 کيلومتری زنگروز هستند.
براین اساس، به نظر میرسد که آزادسازی قرهباغ در ابتدا يک شعار انحرافی بود و هدف اصلی درواقع باز کردن کريدور ی برای انتقال انرژی بود و در این میان خبرهای منتشرشده از مفاد این توافق آتشبس نیز بر ايجاد کریدور زنگزور در خاک ارمنستان حکایت دارد که لازمه این انتقال انرژی است.
در این میان، دیگر مسئله مهم اینجاست که باز شدن کریدور زمينی در منطقه زنگزور ارمنستان به سمت نخجوان، بهمثابه جنگ ژئوپلیتيک و ژئواکونومیک با ايران بوده وبه عبارتی ژئواکونومیک و ژئوپلیتيک انرژی منطقه را به ضرر ايران تغيير خواهد داد. از سوی دیگر، راهاندازی کریدور زنگزور منطقه آزاد تجاری ارس را که قرار بود سکوی پرش اقتصادی این منطقه با اوراسيا باشد، به منطقهای کاملاً با اقتصاد معکوس و غیرقابل تجاری تبدیل خواهد شد.
به سخنی ديگر پیامدهای این کریدور از نگاه کارشناسان منطقهای، بر روی منطقه آزاد تجاری ارس در جلفای ايران و اقتصاد مردم اين مناطق، تأثیرات منفی اقتصادی شایانی خواهد داشت.
براین اساس معتقدیم که وزارت خارجه ایران در ماجرای جنگ قرهباغ و توافقنامه برآمده از این جنگ، بسیار بد عمل کرد. وزارت خارجه علیرغم ظرفیتهای نرم و سختی بسیاری که ایران برخوردار است، فاقد دست آورد استراتژيک، در جنگ میان دو کشوری که 800 کیلومتر مرز مشترک با آنها دارد، بوده و مسئولین تصمیم گیر در این وزارت خانه با دیپلماسی انفعال، ظرفیت استراتژیک ایران در حوزه انتقال انرژی را در معرض تهدیدی اساسی قرار داده و با بیتدبیری تمام، شرایط را برای از بین رفتن منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی ایران در آینده نهچندان دور فراهم نمودند.
لذا مسئولین وزارت خارجه باید بدانند که اگر تعيين تکليف جنگ قرهباغ بر پايه توافق آتشبس کنونی پيش رود و کريدور انرژی در حاشيه مرزهای شمال غربی ایران ایجاد گردد، ضمن اینکه امنيت ژئوپلیتيکی، برای کمپانیها و کشورهای صاحب این خطوط در حاشیه مرزهای ایران ايجاد میشود و اصطلاحاً شرایط ژئوپلیتیکی جدیدی به ایران تحميل خواهد شد، فضای ژئوپلیتيک و ژئواکونومیک ايران نیز در آینده نهچندان دور، بهطور کاملاً منفی تحتالشعاع قرار خواهد گرفت، براین اساس میبایست حداقل مانع از شکلگیری این کریدور انتقال انرژی گردند و یا اینکه پاسخگوی سیاست انفعال و اشتباه خود در مقابل اذهان عمومی باشند.