آیا مردم به خاطر محمدرضا گلزار تلویزیون تماشا می‌کنند؟-راهبرد معاصر

آیا مردم به خاطر محمدرضا گلزار تلویزیون تماشا می‌کنند؟

ادعای گلزار بسیار عجیب و غریب است، مردم تلویزیون تماشا نمی‌کردند و حضور وی باعث تلویزیون دیدن مردم شده است. این باور، برداشت و تلقی را چه کسی به محمدرضا گلزار القاء کرده است؟
تاریخ انتشار: ۱۵:۳۰ - ۲۵ اسفند ۱۳۹۷ - 2019 March 16
کد خبر: ۶۸۰۱

به گزارش راهبرد معاصر؛  در مصاحبه‌ای تلویزیونی پس از جشنواره جام جم محمدرضا گلزار مجری برنامه «برنده باش» گفت: خیلی خوشحالم که باعث شدم خیلی از مردمی که تلویزیونی  تماشا نمی‌کنند (به واسطه برنامه برنده باش) دوباره آنر تماشا کنند.

 

سخنان گلزار از چند جنبه خیلی قابل اعتناست. یعنی قبل از برنده باش، سریال‌های پرمخاطبی مثل «هزار دستان»، «کوچک جنگلی»، «کیف انگلیسی»، «مرگ تدریجی یک رویا»، «در چشم‌باد»، «پایتخت» و ... یا سریال‌های اخیر سیما مثل سریال «پدر»، «بانوی‌‌عمارت» یا برنامه‌ای نظیر «ماه عسل» توسط مخاطبان رسانه ملی دیده نمی‌شد، چون محمدرضا گلزار نداشت؟ یعنی در چهل سال گذشته مردم تلویزیون تماشا نمی‌کردند و با آمدن گلزار ناگهان تلویزیون مخاطب دار شده؟ یعنی تمام کسانی که در این سال‌ها آثار پرمخاطبی در رسانه ملی تولید کردند، دچار توهم بودند؟

 

تلویزیون ملی آنقدر از خلاقیت هنرمندانه خالی بوده که هنر واراداتی محمدرضا گلزار، مخاطبان را به آغوش سیما بازگردانده است؟ آیا هنر وارداتی که نمونه ارجینال قابل دسترس(دانلود) دارد و فارسی کردن آن با سطحی‌ترین سئوالات ممکن مثل: ماه قمر کدام سیاره است؟ 1- زمین -2 زحل 3 – زهره 4-مریخ؛ احیای تلویزیونی است که مخاطب نداشته است؟

 

وقتی کارزار درستی نباشد، محمدرضا گلزار بر سر رسانه ملی و مردمی منت می‌گذارد که با آمدن «من»، مردم تلویزیون ملی را می‌بینند. قطعا مدیران بالادستی، پس از این احضار نظر، به یقین باید تصمیم درستی را اتخاذ کنند تا جریان مجری سالاری که با حذف‌های متعددی، طی سال‌های اخیر کمرنگ شده بود، دوباره شعله‌ور نشود.

 

مسیر فعلی تا چه اندازه نابسامان است که هر فردی در رسانه ملی می‌تواند مدیرانی را روی تخت بنشاند و تاج بر سرشان بگذارد، یا برنامه ساز دیگری زمینه تحقیر مدیران را فراهم کند. در واقع با این رفتارها مدیران آلت دست مجریان شده‌اند! هیچ جریان کیفیت شناس بالادستی هم حاکم نیست، تا این هرج و مرج را کنترل کند!

 

آقای گلزار چه کار دشواری در رسانه ملی انجام داده، که تلویزیون را پر مخاطب کرده و سایر هنرمندان نتوانستند آنرا انجام بدهند؟

 

کپی‌کردن برنامه‌های آمریکایی در نحوه اداره شبکه‌های سیما تبدیل به جریان اصلی شده، اگر با همین مقدار سطحی‌نگری به سایر برنامه‌سازان و کارت بلانش‌های ویژه، اجازه بدهند که برنامه‌های آمریکایی را نعل به نعل و مو به مو کپی کنند، قطعا از فردا به جای اینکه کاربران فضای مجازی برنامه‌های آمریکایی را دانلود کنند، کاربران آمریکایی برنامه‌های ایرانی را پیگیری خواهند کرد. فارسی کردن ؟Who Wants to Be a Millionaire آیا نیاز به استعداد خاصی دارد؟

 

«محمدرضا گلزار» در سینما واسطه کپی کردن نقش‌ها و فیلم‌های متعددی بود و در حوزه تلویزیون، به همان شیوه عمل می‌کند. در سینما گلزار در فیلم‌هایی حضور یافت  که نمونه‌های خارجی آن ساخته شده‌اند. «دو خواهر» و «تو و من» نمونه‌های گل درشتی برای معرفی هستند. دو خواهر کپی برابر اصل فیلم TOO much   ساخته فرناندو توربا محصول 1995 است و آنتونیو باندراس نقش اصلی آنرا را ایفا می‌کند. گلزار فیلم دو خواهر، سعی در تقلید موقعیت باندراس در آن فیلم را داشت که مثل همیشه ناموفق ماند.

 

فیلم «تو و من»، کپی برابر اصل فیلم خواستگاری محصول 2009 است و محمدرضا گلزار حتی با وجود منبع اقتباسی نمی‌تواند به اندازه یک صدم «رایان رینولدز» در این نقش از خود خلاقیتی بروز دهد، «رایان رودنی رینولدز» به اندازه «محمدرضا گلزار آذری» خوشتیپ نیست که توسط کاربران IMDB در لیست بازیگرانی با این شاخصه قرار گیرد، اما مقلد نیست و ارجینال است. گلزار در حوزه بازیگری هم خلاقیت آنچنانی از خود بروز نمی‌دهد. او سال‌های متمادی فقط یک صورت است که با عبور از چهل و سه سالگی نباید انتظار داشته باشیم که خصایص ستاره بودنش را حفظ کند.

 

او در تلویزیون همان نقشی را برای خود انتخاب کرده که در سینما برگزید. توهمی بسیار بزرگی است که تصور کنیم، تلویزیون با حضور او متحول شده، البته جریان سلبریتی‌ دوست در لایه‌های مدیریتی، هدف بزرگی را دنبال می‌کند که تولیدات محوری سیما نخبه‌گرا نباشد و گرنه چند فیلم اخیر گلزار، مثل «مادر قلب اتمی» و «خشکسالی و دروغ»  در گیشه شکست سختی خوردند و فیلم‌های سطحی و کمدی گلزار اندک مخاطبی دارند که این مسئله جای بررسی دارد؟

 

گلزار در سینما چقدر مخاطب دارد؟ فیلم هزارپا که پرفروشترین فیلم سینمایی سال 1397 است تنها 4 درصد از مردم را به سینما کشاند. اگر ظرفیت‌های جذابیت گلزار از رضا عطاران فراتر رفته باشد،که بر اساس استدلال‌ها و آمارها چنین نیست، گلزار تنها موفق شده همان مخاطب 4 درصدی را برای یک برنامه کپی شده پای تلویزیونی بنشاند. اتفاقا اگر زمینه قضاوت سنجیده‌ای فراهم بود، محمدرضا گلزار باید سپاسگذار سیما باشد که چنین فرصتی را برای دیده شدنش در دایره‌ای فراتر از سینمای 4 درصدی فراهم کرده و گلزار این روزها به واسطه حضور در سیما دیده می‌شود.

 

نسل مدیران مدبر و برنامه‌سازان با کفایت سیما سال‌های متمادی تلاش کردند که برنامه‌های بومی بسازنند و عدم منع کپی کردن نمونه‌های آمریکایی برای سایر برنامه‌سازان مجاز بود، گلزار نمی‌توانست امروز چنین ادعایی بکند.

 

هنر واراداتی که کپی کردنش بسیار آسان و چندان دشوار نیست. برنامه‌ای که وجود داشته و نمونه‌های فراوان آن در چندین کشور جهان ساخته شده، بدون هیچ کم و کاستی، با یک شعار توام با بلاهت و دست کم گرفتن مخاطب (مبتنی بر افزایش مطالعه)روی آنتن زنده رفتنش ابدا هنر نیست.

 

 کپی‌کنندگان برنده‌باش حتی زحمتی به خودشان نداده‌اند که کمترین تغییر را در برنامه اجرا کنند، دموها، تصاویر، جدول امتیازات و تمامی قسمت‌های برنامه شبیه اَمریکن میلیونر شوء معروف به Who Wants to Be a Millionaire? که کمتر از 24 ساعت با پخش، نسخه قابل دسترسی آن در فضای موجود است و در شبکه‌های ماهواره‌ای پخش می‌شود.

 

ادعای گلزار بسیار عجیب و غریب است، مردم تلویزیون تماشا نمی‌کردند و حضور وی باعث تلویزیون دیدن مردم شده است. این باور، برداشت و تلقی را چه کسی به محمدرضا گلزار القاء کرده است؟ این جمله توهین به مدیران و برنامه سازان زحمتکشی است که سال‌ها با دست خالی و بودجه‌های اندک، مردم را سرگرم کرده‌اند. این جمله نفی تلاش سالیان ستاره‌هایی نظیر مهران مدیری و سیروس مقدم، سید ضیا الدین دری است.

 

جای خالی سید ضیاالدین دری

صحنه اختتامیه جشنواره جام‌جم طوری چیده شده بود که صورت‌ها و مجری‌های خوش چهره به عنوان برندهای رسانه‌ ملی معرفی شوند. اما ستاره‌های واقعی سیما افرادی نظیر سید ضیا الدین دری هستند که در سال 1397 دار فانی را وداع گفت. متاسفانه جشنواره جام جم سیما، مهمترین مولف فقیدش را در نخستین سال کوچ به عالم باقی نادیده گرفت. به نظر می‌رسد، ماموریت اصلی مدیران ارشد برای تقدیر از او به حضور در مراسم ختمش بسنده کرده‌اند. حتی آنطور که شنیده شده، برخی از مدیران میانی، از پرداخت برآوردهای مالی سریال سنجرخان و پرداخت حقوق فیلمنامه سریال به خانواده ایشان امتناع می‌کنند.

 

دری بزرگ مردی بود که علیه جریان فراماسونری در طول چهل سال انقلاب فیلم ساخت و با همه کارشکنی‌های علیه کشف حجاب رضاخانی سریال خوش رنگی را در قاب سیما نشاند، با کیف انگلیسی شکوه سینما را وارد جریان تلویزیون کرد، همان کاری بیست سال بعد HBO و نت فلیکس دارند انجام می‌دهند. آیا این همه ماندگاری و تاثیر، شایسته یک تقدیر کوچک در جشنواره جام جم سیما نبود؟

 

در چهل سالگی انقلاب سید‌ضیا‌الدین دری غایب بزرگ جشنواره جام جم سیما بود تا سلبریتی‌های نورسیده عرض اندام کنند. دری آرزو داشت جشن چهل سالگی انقلاب را ببیند اما در چهل سالگی انقلاب در جشنواره جام‌جم نادیده‌اش گرفتند.

 

مردی که خدمات بزرگی را به تلویزیون ارائه داده است و با کیف انگلیسی مخاطبان سیما را در دهه هفتاد، به این رسانه بازگرداند، در نخستین جشن تلویزیون، پس از فقدانش، چرا جشنواره جام جم، آیین تجلیلی، از این ستاره از دست رفته‌ برگزار نکرد؟ آیا مدیران رسانه ملی ضیاالدین دری را از شایستگان سیما نمی‌دانستند؟ یا اینکه جریان گلزاری، چنان قابل اعتنا شده که یک تقدیر کوچک از سید ضیا، جشنواره جام جم را مخدوش می‌کند؟

 

 آیا این جشن، عرصه تجلیل از ستاره‌ها فیک (سلبریتی‌هایی) بود که امروز توسط مدیران نورسیده سیما، در دایره سرمایه‌های ملی گنجانده شده‌اند؟ آیا تفکر و اندیشه سیدضیاالدین دری که نگاهی معقولانه و انقلابی به تاریخ معاصر داشت، از سرمایه‌های همیشه ماندگار سیما محسوب نمی‌شد؟

 

 آیا برای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی تجلیل از ضیاالدین دری و خانواده محترمش، مسئله‌اش نبود؟

 

«سیدضیا الدین» دری قبل از کوچ به عالم باقی، گفتگویی تفصیلی 260 دقیقه‌‌ای با خبرگزاری تسنیم، در فروردین 1397  داشت که از آن به عنوان وصیت‌نامه‌اش نام برد. دری فقید گفت: من با حضور در این خبرگزاری دارم وصیتی از خودم به جای می‌گذارم که مدیران نوآمده سیما در همه سطوح، تلویزیون ملی را با شعار بزک شده جذب مخاطب، به رسانه‌ای تبدیل خواهند کرد که حتی بوی انقلاب که پیشکش، بویی از اسلام واقعی را نتوانی از آن استشمام کنی و تلویزیون به کازینویی واقعی تبدیل خواهد شد.

 

جشنواره جام جم و نحوه جمع آوری آرا نشان می‌دهد ما با جشنی سلبریتی‌پرور مواجه بودیم که مطابق با پیش‌بینی‌های آقای دری پیش‌می‌رود. دقیقا پیش بینی ایشان صحیح بود. می‌گفت سلبریتی‌ها را به رسانه ملی می‌آورند و بعد از مطرح شدن هر کدام از آنها با استفاده از این خوب رویان بدون اندیشه، سرگرمی منهای تفکر را در این رسانه به مخاطبان حقنه خواهند کرد، من تا زنده‌ام با همه وجود در مقابل این تفکر خواهم ایستاد و کپی‌های آمریکایی تولید شده در سیما، زمانی آغاز شد که سیدضیاالدین دری در میان ما نبود.

ارسال نظر