به گزارش راهبرد معاصر؛ در پنجم ژوئن ۱۹۶۷ کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی وارد جنگ شدند. طی شش روز صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، بلندیهای جولان و شهر قنیطره به اشغال رژیم صهیونیستی درآمده و بر کل بیت المقدس مسلط گردید. در پایان این جنگ ارتش رژیم صهیونیستی با اشغال بلندیهای جولان به ۵۵ کیلومتری دمشق رسیدند. رژیم صهیونیستی پس از قرارداد آتش بس در ۱۱ ژوئن ۱۹۶۷ با سوریه و دیگر کشورهای عربی به آورگان اجازه بازگشت به سرزمینهای خود را نداد و به این شکل زمینه اشغال دائم این سرزمین را فراهم کرد. در این راستا سازمان ملل متحد اشغال بلندیهای جولان را غیرقانونی اعلام کرده و خواستار خروج نیروهای صهیونیست از آن شد. اما از آنجا که بلندیهای جولان برای رژیم صهیونیستی دارای اهمیت: نظامی، هیدروپلیتیکی و اقتصادی است این رژیم حاضر نشده است از این منطقه ژئواستراتژیک عقبنشینی کند و اخیرا نیز تحرکات دیپلماتیک خود را برای به رسمیت شناختن اشغال جولان افزایش داده است.
1. موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک جولان
بلندیها و فلات صخرهای جولان از لحاظ شکل توپوگرافى از طرف شمال به کوه جبل الشیخ (حرمون) از رشته کوههای شرقی لبنان با ارتفاع ۲۸۱۴ متر و مزارع شبعا و رود حاصبانی در مرز لبنان با سوریه، از طرف جنوب به رودخانه یرموک در مرز اردن و سوریه، از طرف غرب به رود اردن و دریاچه طبریه در مرز با رژیم صهیونیستی، از طرف شرق به دشت حوران در سوریه میرسد. بلندیهای جولان در جنوب غربی سوریه در استان قنیطره قرار دارد و مساحت این منطقه بالغ بر ۱۸۶۰ کیلومتر مربع می باشد که نزدیک به ۱۲۰۰ کیلومتر مربع آن در اشغال رژیم صهیونیستی است. این منطقه در بین عرض جغرافیایی ۳۲ و ۳۳ شمالی واقع شده است.
بررسیها نشان میدهد که کنترل بلندیهای جولان برای رژیم صهیونیستی، دلایل چندگانه دارد. ارزش استراتژیکی و راهبردی جولان برای این رژیم قابل چشمپوشی نیست و تلاش این رژیم برای تبدیل این منطقه به جزء جداییناپذیر جغرافیای سیاسی مناطق ارضی تحت اشغال خود دارای دلایل راهبردی است.
اولین اهمیت بلندیهای جولان برای رژیم صهیونیستی، اهمیت نظامی است. از لحاظ نظامی بلندیهای جولان برای رژیم صهیونیستی بسیار مهم است. بلندیهای جولان بر دره رود اردن، منطقه الجلیل فلسطین اشغالی و مناطق منتهی به دمشق مسلط است. کنترل بر این بلندیها برای رژیم صهیونیستی چندین مزیت مهم نظامی و امنیتی دارد از قبیل اینکه از حملات نظامی غافلگیرانه سوریه جلوگیری می کند تا ثبات را در این مرزها حفظ کند. مرز فعلی در طول خط آبی بلندیهای جولان، بهترین خط دفاعی رژیم صهیونیستی در برابر حمله نظامی از سمت شرق است.
هرگونه حمله از این منطقه، نیازمند غلبه بر برتری توپوگرافی منطقه است. موانع زمینی طبیعی و چینخوردگیها و بلندیهای موجود در منطقه به یک نیروی دفاعی کوچک این امکان را می دهد که به حملات پاسخ دهد و در صورت لازم آن را تقویت کند. در جنگ اکتبر ۱۹۷۳، توپوگرافی جولان باعث شد که ۱۷۷ تانک دفاعی رژیم صهیونیستی حدود ۱۵۰۰ تانک سوریه را متوقف کند و به ارتش این رژیم فرصت داد تا واحد نیروی ذخیره را فرابخواند.
خط دفاعی موجود در بلندیهای جولان برای رژیم صهیونیستی، یک خط مطلوب است و به این رژیم اجازه می دهد که با یک نیروی نسبتا کوچک ، از بلندهای جولان دفاع کند. ارتفاعات جولان و خط دفاعی آن، عمق استراتژیکی حداقلی برای رژیم صهیونیستی ایجاد می کند و موجب تسلط رژیم بر سرزمین سوریه می شود.
کنترل بر بلندیهای جولان، امنیت خلیج اسراتژیکی حیفا در سواحل مدیترانه را تقویت می کند زیرا فاصله آن را با موقعیت سوریه حدود ۹۰ کیلومتر افزایش می دهد. منطقه خلیجی در شمال غرب سرزمینهای اشغالی مهمترین مرکز صنعتی آن است و یکی از دو بندر مهم رژیم صهیونیستی یعنی بندر حیفا در آن قرار دارد و بخشی از مثلث استراتژیکی این رژیم را در کنار بیت المقدس و تل آویو تشکیل می دهد که دارای بیشترین زیرساخت و جمعیت است.
حضور نظامی رژیم صهیونیستی در ارتفاعات جولان، همچنین از تشکیل یک جبهه جنگی غیرقابل دفاع در شمال این رژیم جلوگیری می کند. منطقهای که بین بلندیهای جولان و جنوب لبنان تحت کنترل حزبالله قرار دارد. بنابرین در صورت عدم کنترل بر بلندیهای جولان و عقبنشینی از آن، امنیت شهروندان اسرائیل براحتی از طرف حزب الله لبنان به خطر می افتد.
کنترل رژیم صیهونیستی بر بلندیهای جولان یک مرز آرام و باثبات را برای آن فراهم کرده است. نزدیکی جولان به دمشق (۶۰ کیلومتر)، دارای ارزش بازدارندگی فوق العاده برای این رژیم است. زیرا پایتخت سوریه و به عبارتی مرکز عصبی دولت سوریه در دسترس آسان ارتش رژیم صهیونیستی قرار دارد. کنترل رژیم اشغالگر قدس بر یکی از قلههای کوه حرمون در شمال بلندیهای جولان ، امکان جمعآوری اطلاعات مهم را برای این رژیم فراهم می کند. این امکان، نظارت الکترونیکی عمیق بر سرزمین سوریه را فراهم ساخته است. بدین ترتیب بر مبنای نظریه واقع گرایی در روابط بینالملل، کنترل و تسلط رژیم صیهونیستی بر بلندیهای جولان ، بازی با حاصل جمع صفر است.
دومین جنبه اهمیت بلندیهای جولان برای رژیم صهیونیستی ، اهمیت هیدروپلیتیکی آن است. ارتفاعات جولان از اهمیت آبی برخوردار بوده و سومین منبع تأمینکننده آب این رژیم است. از اینرو وجود منابع آب شیرین و زمینهای حاصلخیز، همه مؤید موقعیت ویژه جولان و اهمیت هیدروپلیتیکی آن برای رژیم بوده و آن را یک منبع آبی در درازمدت برای خود میداند. رژیم صیهونیستی با همین رویکرد توانسته است بر بیش از ۶۰۰ میلیون مترمکعب از آب بلندیهای جولان مسلط شده و به این ترتیب ۳۰ درصد از نیازهای سالیانه خود به آب را تأمین میکند. بلندیهای جولان ، امنیت را برای یک کالای استراتژیک به نام آب فراهم می کند. بانیاس، مهمترین شاخه رود اردن از ارتفاعات جولان نشأت می گیرد. بلندیهای جولان منبع تامین آب دریاچه جلیل (طبریه) است که بزرگترین منبع تامین آب این رژیم است. این دریاچه بوسیله آبهایی تغذیه می شود که از فلات استراتژیک جولان عبور می کنند. کنترل رژیم صیهونیستی بر ارتفاعات جولان از آلوده شدن این دریاچه جلوگیری میکند.
بلندیهای جولان برای رژیم صهیونیستی، دارای اهمیت اقتصادی هم است. در طول زمان، در اثر سیاست یهودی سازی، جمعیت یهودی در جولان زیاد شده است و در حال حاضر حدود ۲۳ هزار یهودی هستند که به صورت غیرقانونی در جولان ساکن شده اند. جمعیت موجود و استقرار ارتش رژیم صیهونیستی و زیرساخت های نظامی آنها در جولان، برای این رژیم بار اقتصادی دارد.
منطقه جولان، یک منطقه توریستی مورد علاقه برای تمام مردم رژیم صهیونیستی است و این رژیم امکانات توریستی زیادی در آنجا ایجاد کرده است. علاوه بر اینها، رژیم دارای منافع اقتصادی حاصل از کشاورزی در جولان است. برای مثال امروزه رژیم صیهونیستی ۷۵۰۰ تن انگور در جولان پرورش می دهد که از آن برای تولید شراب استفاده می کند و ۳۸ درصد آن را صادر می کند. یا ۷۰۰ تن انبه در سال در بلندیهای جولان تولید می کند که ۷۰ درصد آن صادر می شود. رژیم صیهونیستی همچنین ۲۵ میلیون گل رز در جولان اشغالی تولید می کند که ۹۰ درصد آن را صادر می کند.
2. نگاهی به مناقشات پیرامون جولان
در مورد بلندی های جولان می توان گفت در زمان امپراطوری عثمانی این منطقه در حوران سنجاق و همرز با عکا سنجاق و بیروت سنجاق قرار داشت که بر اساس خط منصف، رود اردن و دریایچه طبریه این سه سنجاق (ولایت) را از یکدیگر جدا میکرد. در آغاز قرن بیستم همزمان با زوال تدریجی امپراطوری عثمانی و نفوذ انگلستان در این مناطق، ژئوپولیتیک منطقه دچار تغییرات و در نتیجه کشمکشهایی جدیدی شد که در پس هر برخورد توافقنامهای جدید برای تقسیم مناطق بین قدرتهای درگیر روی میداد که به مهمترین آنها اشاره میشود:
2-1. قرارداد سایکس - پیکو
به دنبال مذاکرات سر مارک سایکس و فرانسوا ژرژ پیکو وزرای امور خارجه انگلستان و فرانسه برای تقسیم امپراتوری عثمانی بعد از جنگ جهانی اول و تعیین حدود نفوذ و استعماری خود قراردادی حاصل شد. به موجب این قرارداد، مناطق وسیعی از سوریه، جنوب آناتولی و موصل به فرانسه، و از جنوب سوریه تا عراق شامل بغداد و بصره و فلسطین شمالی شمال بنادرحیفا و عکا به انگلستان رسید. بر اساس این تقسیم بندی بلندیهای جولان در اختیار فرانسه قرار گرفت. حتی بر اساس اعلامیه ۱۹۱۷ بالفور که زمینهساز تشکیل رژیم صهیونیستی شد، قرار بر این شد که این رژیم در سرزمینهای تحت نظر انگلستان ایجاد شود و بلندیهای جولان در این محدوده نبوده است و در حوزه تحت نظر فرانسه قرار داشته است.
2-2. قراداد مرزی انگلیس و فرانسه ۱۹۲۰
بعد از پایان جنگ جهانی اول، انگلستان و فرانسه در کنفراس سن رمو در ۲۶ آوریل ۱۹۲۰ قرارداد سایکس و پیکو را تایید مجدد کردند و قیمومیت این سرزمینها را در اختیار گرفتند. در ۲۳ دسامبر ۱۹۲۰ کنوانسیون تعیین نقاط قطعی مرزی در مورد قیمومیت انگلستان و فرانسه در سوریه، لبنان، فلسطین و بین النهرین در پاریس به امضا دو کشور رسید که به قراداد مرزی ۱۹۲۰ انگلیس و فرانسه معروف است. بر اساس این قرارداد بلندی های جولان در اختیار فرانسه قرار گرفت اما در مرزهای آن تغییراتی صورت گرفت به طوری که در شمال دریاچه طبریه، سواحل شرقی رود اردن در اختیار انگلستان قرار گرفت ولی همچنان دریاچه طبریه از طریق خط منصف بین انگلستان و فرانسه تقسیم شد. البته در این قرارداد تاکید شده بود که باید کمیسیونی برای تعیین دقیق مرز تشکیل شود. این کمیسیون در سوم فوریه ۱۹۲۲ و هفتم مارس ۱۹۲۳ تشکیل شد ولی به نتیجه نرسید و در آخر در جلسه ۲۹ سپتامبر ۱۹۲۳ به توافقاتی دست یافتند، که بر اساس این توافقات دریاچه طبریه در اختیار انگلستان قرار گرفت. سواحل شرقی این دریاچه مرز بین فرانسه (سوریه) و انگلستان (فلسطین) قرار گرفت. همچنین در شمال دریاچه طبریه، رود اردن مرز مشترک شد. لازم به ذکر است دو طرف در مورد برخی مناطق به توافق نرسیدند و در نتیجه این مناطق را بیطرف اعلام کردند تا در مذاکرات بعدی بر سر آنها به توافق برسند که هیچگاه این جلسات به دلیل جنگ جهانی دوم و بعد از آن جنگهای اعراب و رژیم صهیونیستی تشکیل نشد.
2-3. قرارداد متارکه جنگ ۱۹۴۹
جنگ ۱۹۴۹ با شکست اعراب در حالی پایان یافت که مرزهای رژیم صهیونیستی در مقایسه با طرح تقسیم سازمان ملل، گسترش یافت و باقیمانده فلسطین تحت کنترل کشورهای عرب همسایه درآمد به طوری که اردن بر کرانه باختری رود اردن و بیتالمقدس، مصر بر نوار غزه و سوریه بر شرق دریای طبریه و رود اردن تسلط پیدا کردند و دولت سوریه بر همین مبنی در ۲۰ ژوئیه ۱۹۴۹ قرارداد متارکه جنگ را با رژیم صهیونیستی امضا کردند. بر اساس این قرارداد ارتش سوریه نیروهای خود را از غرب رود اردن و دریاچه طبریه بیرون و به مرزهای بین المللی عقب کشید و بلندیهای جولان به طور کامل در اختیار سوریه قرار گرفت.
2-4. تحولات حاصل از جنگ ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳
در پنجم ژوئن ۱۹۶۷ کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی وارد جنگ شدند. طی شش روز صحرای سینا، کرانه باختری رود اردن، نوار غزه، بلندیهای جولان و شهر قنیطره به اشغال رژیم صهیونیستی درآمده و بر کل بیت المقدس مسلط گردید. در پایان این جنگ ارتش رژیم صهیونیستی با اشغال بلندیهای جولان به ۵۵ کیلومتری دمشق رسیدند. رژیم صهیونیستی پس از قرارداد آتش بس در ۱۱ ژوئن ۱۹۶۷ با سوریه و دیگر کشورهای عربی به آورگان اجازه بازگشت به سرزمینهای خود را نداد و به این شکل زمینه اشغال دائم این سرزمین را فراهم کرد. در این راستا سازمان ملل متحد اشغال بلندیهای جولان را غیرقانونی اعلام کرده و خواستار خروج نیروهای صهیونیست از آن شد به طوری که در ۲۲ نوامبر ۱۹۶۷، شورای امنیت قطعنامه ۲۴۲ را تصویب کرد که در آن بر صلح در غرب آسیا تاکید میکرد و مستلزم اجرای دو اصل بود؛ یکی عقبنشینی رژیم صهیونیستی از سرزمینهای اشغالی جنگ ۱۹۶۷ و دیگری پایان بخشیدن به تمام ادعاها یا اظهارات خصومتآمیز و احترام به حاکمیت، یکپارچگی سرزمینی و استقلال سیاسی به رسمیت شناخته شده هر دولتی در مناطق مشخص شده و نیز حق هر یک برای زندگی صلحآمیز داخل مرزهای امن و مشخص شده خود، مصون از هر تهدید یا اقدام اجبار آمیز. سوریه قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت را رد کرده و اعلام کرد که قطعنامه، موضوع محوری عقبنشینی رژیم صهیونیستی را به شرایط درخواستی کشورهای عرب گره زده است و خواهان خروج بی قید شرط رژیم صهیونیستی از بلندیهای جولان شد. در اکتبر ۱۹۷۳ رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی وارد جنگ شدند و سوریه در بلندیهای جولان در این جنگ شرکت کرد و به جز اندکی پیشروی دستاورد خاصی بدست نیاورد. در ۲۲ اکتبر ۱۹۷۳ شورای امنیت قطعنامه ۳۳۸ را به تصویب رسانید که ضمن تاکید مجدد بر قطعنامه ۲۴۲ خود خواستار از سرگیری مذاکرات با هدف دستیابی به صلحی پایدار و عادلانه در منطقه غرب آسیا شد. درخواست آتشبس در قطعنامه ۳۳۹ در ۲۳ اکتبر ۱۹۷۳ مورد تأکید قرار گرفت و از دبیرکل خواسته شد تا ناظران سازمان ملل را فوراً به منطقه اعزام نماید. نیروهای سازمان ملل ناظر بر قطع درگیری شدند که بر اساس قطعنامه ۳۵۰ که در ۳۱ می ۱۹۷۴ تشکیل شد و مأموریت آن نظارت بر توافقات بین رژیم صهیونیستی و سوریه بود. شورای امنیت ماموریت نیروهای ناظر را بر اساس قطعنامههای ۱۳۰۰- ۱۳۲۸-۱۳۵۱-۱۳۸۱-۱۴۱۵ و ۱۸۲۱ تمدید کرد. این نیروها از کشورهای هند، ژاپن، فلیپین، کرواسی و استرالیا بودند که همچنان به مأموریت خود در منطقه جولان ادامه میدهند.
2-5. قانون الحاق جولان به رژیم صهیونیستی
در ۱۴ دسامبر۱۹۸۱ پارلمان رژیم صهیونیستی با ۲۱ رای مخالف و ۶۳ رای موافق قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن بلندیهای جولان به این کشور ضمیمه شود اما این اقدام رژیم صهیونیستی محکومیت جهانی را در برداشت. با اعلام الحاق بلندیهای جولان به رژیم صهیونیستی توسط پارلمان این رژیم، شورای امنیت سازمان ملل متحد طی قطعنامه ۴۹۷ در ۱۷ دسامبر ۱۹۸۱ از این کشور خواست مصوبه خود را لغو کند.
3. تکاپوی نتانیاهو برای بهرسمیت شناختن اشغال جولان توسط آمریکا
بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در آستانه انتخابات به دلیل به جریان افتادن پرونده فساد خود و همسرش به شدت دچار بحران سیاسی شده است. در چنین شرایطی همپیمانان آمریکایی وی تلاش دارند تا او را از منجلابی که در آن قرار گرفته برهانند. از این رو اخیرا بعضی سناتورهای آمریکایی تحرکات خود را به صورت جدی افزایش دادهاند تا دونالد ترامپ را متقاعد کنند بلندیهای جولان را رسماً متعلق به رژیم صهیونیستی اعلام کند؛ اقدامی که برای تقویت نتانیاهو در آستانه انتخابات رژیم صهیونیستی صورت میگیرد.
لیندسی گراهام، سناتور جمهوری خواه آمریکایی که در روزهای گذشته عازم سرزمینهای اشغالی شد، دوشنبه حین سفر به بلندیهای جولان از تلاشها در به رسمیت شناختن حق حاکمیت تلآویو بر این منطقه از سوی واشنگتن خبر داد. سناتور لیندسی گراهام در آستانه برگزاری انتخابات در سرزمینهای اشغالی که قرار است نهم آوریل (20 فروردین) برگزار شود همراه با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم صهیونیستی به جولان اشغالی رفت. وی همراه با نتانیاهو و دیوید فریدمن سفیر آمریکا، در جولان اشغالی گفت: «من از لحاظ راهبردی اینک در یکی از مهمترین زمینهای اسرائیل ایستادهام. این منطقه را به چه کسی میخواهید واگذار کنید؟» گراهام با اشاره به بشار اسد، رئیس جمهور سوریه گفت: «آیا شما آن را به اسد واگذار میکنید؟ شاید هم آن را به ایران بدهید. آیا شما قصد دارید آن را به روسیه بدهید؟ من چنین تصوری ندارم. پس ایده واگذار کردن این سرزمین به دیگران مطرح نیست.» گراهام که از حامیان دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکاست، در ادامه از تلاشهای خود در ترغیب کاخ سفید جهت به رسمیت شناختن بلندیهای جولان به عنوان بخشی از رژیم صهیونیستی اشاره کرد.
ساعاتی بعد از بازدید لیندسی گراهام از بلندیهای جولان اشغالی سوریه و اظهارات او درباره لزوم به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر این منطقه توسط آمریکا، تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش داد که احتمال دارد دونالد ترامپ در تلاش برای افزایش محبوبیت بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، حاکمیت تلآویو بر جولان اشغالی را به رسمیت بشناسد.
به خصوص که در روزهای اخیر نظرسنجیهای مختلفی که در فلسطین اشغالی منتشر شده نشان میدهد ائتلاف تحت رهبری بنی گانتس توانسته از فهرست انتخاباتی نتانیاهو پیشی بگیرد، همین امر موجب شده نتانیاهو تلاش گستردهای را برای کسب امتیازهای تازه و افزایش محبوبیت خود آغاز کند.
وزارت امور خارجه آمریکا نیز اخیرا برای اولین بار در گزارش حقوق بشری خود بلندیهای جولان را به جای آنکه منطقهای اشغال شده توصیف کند آن را منطقهای تحت کنترل رژیم صهیونیستی توصیف کرده است.
وب سایت تحلیلی آمریکایی مینت پرس در یادداشتی فشار رژیم صهیونیستی بر واشنگتن برای به رسمیت شناختن جولان به عنوان سرزمینی تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی را به سه دلیل دانست: تحت نظر داشتن ایران در سوریه، استفاده از آب، و اشغال منابع نفتی این منطقه. این رسانه آمریکایی در ادامه تحلیل تامل برانگیز خود نوشت: رژیم صهیونیستی اکنون از ترس از دست دادن جولان، بر آمریکا فشار وارد می کند که حاکمیت تل آویو بر این منطقه در خاک سوریه را به رسمیت بشناسد، حتی اگر این به رسمیت شناختن نهایتا منجر به درگیری و جنگی تمام عیار میان رژیم صهیونیستی و سوریه یا متحدان این کشور از جمله حزب الله لبنان یا ایران شود.
ناظران معتقدند یکی از دلایل اینکه صهیونیستها تحرکات دیپلماتیک خود را درباره جولان افزایش دادهاند، به تحولات میدانی جنگ سوریه باز میگردد. پس از هشت سال جنگ دولت سوریه نه تنها سقوط نکرد بلکه پیشرویهای قابلتوجهی به دست آورده و نیروهای مسلح این کشور در اوج آمادگی قرار دارند و مقاومت در نزدیکی جولان اردو زده است. این تحولات باعث نگرانی تلآویو شده بهویژه اینکه مسئولان سوری بر لزوم آزادسازی جولان تأکید کردهاند. فیصل مقداد معاون وزیر خارجه سوریه اخیراً گفت: دمشق برای مقابله با تلاشهای رژیم صهیونیستی به منظور ادامه اشغال بلندیهای جولان، تردید نخواهد کرد.»
کانتس وزیر اطلاعات رژیم صهیونیستی در اظهاراتی در این زمینه می گوید: به رسمیت شناختن جولان توسط آمریکا می تواند راه مقابله با ایران را برای دولت ترامپ بازتر نماید؛ هدفی که اکنون به عنوان نیرویی پیشرو برای سیاست رییس جمهور ترامپ در خاورمیانه به شمار می آید.
روزنامه اسرائیل هیوم نوشت، سنای آمریکا در طول این هفته طرحی را بررسی می کند که در آن خواسته شده است تا مالکیت رژیم صهیونیستی بر بلندی های اشغالی جولان سوریه به رسمیت شناخته شود. در خبرمذکور آمده است، جمهوری خواهانی چون تد کروز و تام کاتن این طرح را تهیه کرده و معتقدند لازمه تامین امنیت ملی آمریکا تضمین امنیت رژیم صهیونیستی است. این روزنامه نوشت، طرح مذکور با حمایت دموکرات های سنا و رهبر اکثریت سنا مواجه شده است.
نتانیاهو در آخرین تلاشهای انتخاباتی خود قرار است در چند روز آینده برای حضور در کنفرانس آیپک به واشنگتن برود و طبق انتظارها، با ترامپ در کاخ سفید ملاقات میکند. به باور بنی گانتس، رئیس سابق ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی و رقیب نتانیاهو، قرار است اعلامیهای از کاخ سفید درباره به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بلندیهای جولان در جریان سفر نتانیاهو صادر شود تا این قضیه پشتوانه نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مبارزات انتخاباتی او شود و شانس پیروزی او را بالا ببرد.
روزنامه نیویورکتایمز هم در گزارشی با عنوان «جولان انتخاباتی» نوشت: حضور نمایندگان مطرح جمهوری خواه آمریکا در جولان بیش از هر چیز نشانهای برای حمایت رئیسجمهور آمریکا از نخستوزیر رژیم صهیونیستی بهشمار میرود؛ آن هم در زمانی که وضعیت نتانیاهو درنظرسنجیهای انتخاباتی چندان مطلوب بهنظر نمیرسد.
تقریباً یک ماه قبل سناتور لیندسی گراهام و سناتور تد کروز پیشنویس قطعنامهای را تهیه کردند که هدف آن «اطمینان از حفظ کنترل بلندیهای جولان توسط اسرائیل» اعلام شده است. هنوز معلوم نیست که واقعاً ترامپ حاضر خواهد شد این کار را انجام دهد یا نه، اما او قبلاً قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اعلام کرد که با جنجال و واکنش جهانی همراه بود. در آن زمان جان بولتون، مشاور امنیت ملی امریکا اعلام کرد واشنگتن تصمیم ندارد در موضع خود درباره جولان تغییری ایجاد کند. اما حالا به نظر میرسد مقامات صهیونیستی و بعضی سناتورهای امریکایی تلاش دارند نظر دولت ترامپ را عوض کنند. تلاشهایی که بنابر گزارش رسانههای اسرائیلی با هدف تقویت جایگاه نتانیاهو در آستانه انتخابات داخلی است.
به هر حال طرح به رسمیت شناختن بلندیهای جولان که توسط سناتور لیندسی گراهام اخیراً مطرح شده و با واکنش جدی بسیاری از سیاستمداران جهان نیز مواجه شده است. مارتین ایندیک، نماینده اسبق آمریکا در امور خاورمیانه در حساب کاربری شخصی خود در توئیتر نوشت: در صورت به رسمیت شناختن الحاق بلندیهای جولان به رژیم صهیونیستی توسط آمریکا به منزله نقض قطعنامه 242 سازمان ملل که با توافق واشنگتن و دیگر کشورها به تصویب رسیده است، خواهد بود. در ادامه این توئیت آمده است: «اسرائیل اکنون به دلیل نگرانی های امنیتی از بلندیهای جولان خارج نمیشود. چه خوشتان بیاید چه نیاید بلندی های جولان متعلق به خاک سوریه است. به رسمیت شناختن الحاق بلندی های جولان به اسرائیل به دلایل سیاسی، حکم بازی با آتش را دارد. این را هیچ یک از کشورهای عربی نخواهند پذیرفت.» واکنش مارتین ایندیک در پی بازدید دیروز لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه ایالت کارولینای جنوبی آمریکا از ارتفاعات اشغالی جولان به همراه بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی جلب توجه می کند.
سیاستمداران اروپایی نیز نسبت به هرگونه تغییر موضع امریکا درباره بلندیهای جولان هشدار دادند. «کارل بیلت» نخستوزیر و وزیر خارجه پیشین سوئد، در توئیتر نوشت: «قانون بینالملل، قانون بینالملل است. اگر ترامپ به دنبال به رسمیت شناختن الحاق بلندیهای جولان به اسرائیل است، او چطور میتواند به اقدام ولادیمیر پوتین در الحاق کریمه اعتراض کند؟»