استاد کویتی در یادداشتی تشریح کرد
عادیسازی اعراب و اسرائیل، ایران را تضعیف نمیکند
استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت نوشت، عادی سازی رابطه اعراب با اسرائیل تنها موجب گستاخ تر شدن رژیم صهیونیستی برای چپاول سرزمین های عربی میشود و فرضیه تضعیف ایران کاملا غلط از آب درمی آید.
به گزارش راهبرد معاصر ، وبگاه خبری «الخلیج الجدید» در یادداشتی به قلم دکتر شفیق ناظم الغبرا استاد علوم سیاسی دانشگاه کویت با عنوان «عادی سازی با اسرائیل و ابعاد آن» آورده است، این کار سبب تضعیف ایران نخواهد شد.
الغبرا نوشته، «اسرائیل پس از جنگ 1948 خود را از طریق جنگهای پی در پی و پیروزیهای نظامی تحمیل کرده است و از تصمیم آمریکایی که متعهد به ارتشی نظامیتر از ارتش کشورهای عربی است، بهره برداری میکند».
نویسنده توضیح داد، رژیم صهیونیستی تنها دولت با سلاح اتمی قابل توجه در خاورمیانه است؛ اما از سوی دیگر (و مهمتر از همه) پیروزیهای نظامی اسرائیل به آن مشروعیت نمیدهد و همچنین مشکلات آب، اقتصاد و تجارت آن را حل نکرده است.
الخلیج الجدید آورده است: اسرائیل به بازارها و داشتن رابطه با منطقه عرب نیاز دارد. آنچه اسرائیل از اعراب میخواهد، روشن است؛ پذیرش آن و پذیرش نتایج پیروزیهای آن و حتی پذیرش اشغال قدس و فلسطین و پذیرش آن به عنوان یکی از قویترین "کشور"های خاورمیانه است.
این وبگاه خبری افزود: در اصل، «عادیسازی»، همانطور که میدانیم، مسئلهای فُرمالیته نیست، بلکه در واقع سازگاری با اشغالگری اسرائیل و صهیونیسم و پذیرش امتیازات اسرائیل و صهیونیستها در خصوص زمین و جمعیت آن است.
نویسنده تصریح کرد: نخستین کسی که از این نوع عادی سازی سخن گفت (عادی سازی بدون حقوق و بدون درخواست و بدون حق تعیین سرنوشت) ، «أبا ایبان»، وزیر خارجه وقت اسرائیل بود که در دهه شصت قرن بیستم هدف از عادی سازی را ساختن روابط عادی با اعراب در تمام سطوح (با دور زدن کلی مساله فلسطین) توصیف کرد.
الخلیج الجدید نوشت: عادیسازی بدون عدالت، هدف اسرائیل است که راه مهاجرت بیشتر یهودیان را باز میکند و اجازه میدهد اسرائیل زمینهای بیشتری را از فلسطین بگیرد، این یک فرمول جدید برای بی ثباتی در خاورمیانه، اردن و کشورهای اطراف خواهد بود.
این وبگاه خبری افزود: در گذشته، اسرائیل بدون فلسطین صلح با مصر را برقرار کرد در نتیجه این صلح، توانایی اسرائیل برای گسترش شهرک سازیها و یهودی سازی افزایش یافت، علاوه بر اینکه چندین جنگ به راه انداخت که مهمترین آنها جنگ 1982 لبنان بود.
نویسنده گفت: صلح بدون عدالت به معنای ادامه برنامه توسعه طلبیها و شهرک سازیهای اسرائیل است آن هم در میان فروپاشی وضعیت عرب و در میان وابستگی بیشتر حکومتهای عربی به قدرتهای بین المللی و اسرائیل برای حفاظت از حداقل امنیت آنها است.
الخلیج الجدید ادامه داد: بنابراین فرض شده است که دشمن در این مرحله، ایران، نه اسرائیل است، تا از این طریق خون تازهای به پروژه عادی سازی تزریق شود؛ اما همزمان روشن است که این روند، ایران را تضعیف نخواهد کرد بلکه اراده آن را افزایش خواهد داد به گونهای که اتحاد خود را با ترکیه، روسیه و چین تقویت خواهد کرد.
نویسنده تاکید کرد: تمرکز روی رویارویی با ایران و عادی سازی با اسرائیل، یک فرمول جدید برای درگیری در منطقه است و حتی اگر یک درگیری واقعی با ایران در خلیج (فارس) وجود داشته باشد، منطقه متوجه خواهد شد که هیچ پوشش سیاسی، پوشش منطقهای و حمایت واقعی از سوی ایالات متحده ندارد.
به عقیده الغبرا، چند نوع عادیسازی وجود دارد، بنابراین، هر نشست علنی به منظور توضیح دادن مسئله فلسطین و توضیح دیدگاه عرب در مجامع بین المللی، خارج از معنای عادیسازی است، زیرا حقوق فلسطینیان را اثبات میکند و عادیسازی شمرده نمیشود.
وی افزود: اما هر جلسهای که هدف آن وارد کردن اسرائیل به ملاقاتها با منطقه است و هدفی برای بحث در مورد مسئله فلسطین ندارد به یک فرآیند مطالعه شده برای عادی سازی تبدیل میشود؛ بدین ترتیب عادی سازی، عادی سازی با اشغالگری و با ریشهکن شدن فلسطینیان و در عین حال، رها کردن حقوق تاریخی و عدالت است.
الخلیج الجدید نوشت: این نخستین بار نیست که یک پروژه برای عادیسازی به راه افتاده است، آیا بیشتر کشورهای جهان عرب در کنفرانس مادرید در سال 1991، گرد هم نیامدند، زمانی که کشورهای خلیج (فارس)، سوریه و مصر در یک کنفرانس با دقت سازمان یافته با اسرائیل شرکت کردند، برای مثال، چه کسی به کنفرانسهای چند جانبه که بین طرفهای عربی و اسرائیل و با مشارکت اروپا، روسیه، ایالات متحده، چین و دیگر کشورها برگزار شود، به یاد نمیآورد؟
این وبگاه خبری افزود: این کنفرانسهای برگزار شده در پایتختهای عربی و بین المللی منجر به هیچ چیز نشد بلکه مهمترین شخص از طرف اسرائیل که برای صلح تلاش میکرد (اسحاق رابین، نخست وزیر وقت اسرائیل) بود که در آن مرحله توسط یک افراطی یهودی اسرائیلی ترور شد.
الخلیج الجدید نوشت: جنگهای غزه از سال 2008 به طور خاص تعدادی از کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) را به طور کامل از ایده صلح دور کرد و حتی طرح صلح عربستان که توسط کشورهای عربی مطرح شده و در سال 2002 توسط عربستان سعودی به تصویب رسید، نتوانست جلوی تجاوزات اسرائیل و انتفاضههای فلسطین و جنگهای غزه و جنوب لبنان را بگیرد.
نویسنده آورده است: سوالات صلح در ذهن اعراب باقی خواهد ماند. چون ما اعراب، جوامع مسالمت آمیز هستیم؛ اما ضروری است که محتاط باشیم. چقدر عادی سازی بوده که با بی عدالتی به بدترین جنگها منجر شده است، بنابراین هرگونه رابطه که مبتنی بر بی عدالتی و اعمال زور و اشغالگری باشد و شامل راه حلهایی برای مساله فلسطین نباشد منجر به ایجاد اختلافات و درگیریهای بیشتری خواهد شد.
الغبرا تصریح کرد: حرکت به سمت عادی سازی با اسرائیل بدون تحقق عدالت در فلسطین و بدون عدالت در پرونده مناقشه اعراب و اسرائیل و بدون بیت المقدس، اشتیاق اسرائیل برای کنترل بیشتر فلسطین و سرزمینهای فلسطینی و آزار و اذیت آنها را بیشتر میکند.
وی در پایان آورده است: اگر اسرائیل اقدام به اخراج جمعی فلسطینیان کند، کشورهای عربی چه خواهند کرد؟ اگر اسرائیل کاری بیشتر از انضمام قدس کرد و فرصت جنگهای جدیدی را در سایه ضعف کشورهای عربی فراهم کرد جهان عرب چه خواهد کرد؟اگر اسرائیل موفق شود سلطه خود را از طریق تکه تکه شدن بیشتر کشورهای عربی تحمیل کند، این امر منجر به ثبات یا ارتعاش سیستم عربی خواهد شد؟ این سوالات برای مدت طولانی با ما باقی خواهد ماند.