به گزارش راهبرد معاصر؛ ورود زیردریایی جورجیای آمریکا به آب های خلیج فارس با هدف تضمین ترافیک دریایی وایجاد ثبات در منطقه را می توان در راستای فشار حداکثری آقای ترامپ تعبیر کرد. ترامپ دست پمپئو را برای اعمال هر فشاری علیه ایران باز گذاشته ضمن اینکه توصیه کرده است فقط به جنگ جهانی سوم ختم نشود.
آمریکا از دهه 1980یعنی از حمله صدام به ایران در خلیج فارس بوده است یعنی پای آمریکایی ها از سه دهه گذشته به خلیج فارس باز شد. نیروی دریایی آمیکا در خلیج فارس و سنت کام در قطر و ناوگان پنجم نیروی دریای امریکا در بحرین مستقر است. یکی از شش ناوگان جهانی آمریکا در خلیج فارس مستقر است به اضافه فرماندهی ناوگان سنت کام بنابراین آمریکا مدتهاست که به دنبال تنش افزایی و عدم ایجاد ثبات در منطقه برای حفظ ثبات رژیم صهیونیستی در منطقه است.
از سوی دیگر متحد اصلی آمریکا یعنی رژیم صهیونیستی دارای نیروی دریایی در خورد و قابل توجهی نیست. اسرائیل هیچ.وقت در بعد دریایی در منطقه مدیترانه به عنوان قدرت دریایی شناخته نمی شود چه برسد به اینکه دراین قد و قواره به دنبال نفوذ به منطقه خلیج فارس باشد لذا دولت جمهوری اسلامی ایران باید تمام قد در برابر تمامی تحرکات کشورهای مخالف و دشمن حاضر شود تا آنها راه را برای ورود به منطقه بر خود باز نبینند.
در تمام نیروی دریایی رژیم صهیونیستی یک رزم ناو و ناو شکن وجود ندارد؛ تمام نیروی دریایی رژیم کودک کش متشکل از تعدادی ناوچه است که از آلمان بعد از بازسازی تحویل گرفته شده است که برای حراست از مناطق گازی تحت اشغال رژیم در مدیترانه مورد استفاده قرار می گیرد لذا باید در برابر اینکه کشورهای دیگر به خود اجازه ورود به منطقه خلیج فارس داده شود گرفته شود چرا که بعید نیست رژیم صهیونیستی نیز به خود چنین اجازه ای بدهد و به پشتیبانی آمریکا چنین موضوعی را در سر بپروراند حال آنکه با کشورهای عربی منطقه نیز تعهدات و توافق نامه های دوستانه ای نیز امضاء کرده است.
هر چند اعزام ناو آمریکایی به منطقه خلیج فارس در آستانه سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی به انتقام سخت ایران نسبت داده می شود اما بیشتر به نظر می آید آمریکا به دنبال بازی روانی در یک جنگ روانی با ایران است تا ایران را عصبی و برای تقابل با خود در جهت دست زدن به اقدامات مخاطره آمیزی وادار کند.
به هر حال جمهوری اسلامی باید با قدرت در برابر ناوگان کشورهای غربی و آمریکا بایستد این موضوع نباید روال شود که آمریکا و به تبع آن رژیم صهیونیستی در منطقه حاضر شوند ودر سواحل جنوبی خلیج فارس لنگر بیاندازند، اگر این موضوع به یک رویه تبدیل شود در آینده ای نه چندان دور شاهد حضور شناورهای دریایی رژیم صهیونیستی در خلیج فارس و مرحله بعد برگزاری مانورهای دریایی با کشورهای جنوبی خلیح فارس خواهیم بود.
در سال 66 هنگامی که ناوگان پنجم آمریکا وارد خلیج فارس شود امام دستور حمله به ناوگان را صادر کرد اما مسوولین وقت به دلایلی این کار را عملی نکردند. بعدها در خحاطرات فرمانده ناوگان پنجم آنتونی زینی به این موضوع اشاره کرد که به ما اعلام شد در صورت شلیک از سوی ایران ناوگان بلافاصله از خلیج فارس برگردد و اگر هیچ واکنشی از طرف ایرانی ها صورت نگرفت در خلیج فارس مستقر شود. به نظر می رسد وضعیت کنونی شبیه وضعیت سال 66 است قطعا نباید اجازه دهیم دشمن زیردریایی های خود را در خلیج فارس مستقرذ کند چرا که می توان زمینه ساز اتفاقات بعدی باشد که کنترل آن سخت تر است، اگر این مساله را از ابتدا کنترل کنیم یقینا هزینه امنیتی کمتری می پردازیم. از این جهت به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران باید از تمام اهرم های فشار و بازوهای نظامی و شبه نظامی و قدرت منطقه ای خود استفاده کند و اجازه ندهد پای این زیردریایی به خلیج فارس باز شود.
قطعا کشورهای عربی تصمیم گیرنده نیستند به این معنا که آنها را می توان مانند طفلی تصور کرد که وارد منازعه بزرگترها می شوند اما در واقع این بازی بزرگترهاست و برای آنها جایی نیست، یعنی بازی جمهوری اسلامی و امریکاست ، بنابراین اعراب منطقهو کشورهای میکروکشورهای حوزه خلیح فارس در قد و قواره ای نیستند که بخواهند در این سطح بازی کنند تنها کاری که از آنها می تواند سر بزند این است که مانند دوران جنگ تحمیلی ایران وعراق خاک خود را برای ضربه زدن به ایران در اختیار آمریکا و دشمنان ما قرار دهند در غیر این صورت نه تصمیم گیرنده هستند و نه اراده ای برای ورود به این مسائل از خود دارند.