به گزارش راهبرد معاصر، ایالات متحده آمریکا دهه هاست(مخصوصا پس از جنگ جهانی دوم)، که با تکیه به برخی اصول و ارزش های سیاسی و اقتصادی خود، مدعی است که از جایگاهی خاص و ویژه در عرصه جهانی برخوردار است و عملا این حق را دارد که با تکیه بر این ظرفیت ها و آن گونه که ادعای می شود، محبوبیتِ بین المللی خود، حتی به صدور آنها(ارزشهای آمریکایی) به کشورهای مختلف نیز اقدام کند.
در این چهارچوب، رهبران آمریکا همواره از بالا به کشورهای مختلف جهان و نظام بین الملل نگریسته اند و سعی کردند خود را به مثابه نقطه آمال و آرزوهای کشورهای مختلف جهان، تصویرسازی کنند. با یان همه، حضور "دونالد ترامپ" در قدرت در سال 2016، تا حدی زیادی انگاره مذکور را با چالش و بحران رو به رو ساخت. رویه های خاصِ یکجانبه و افراطی ترامپ، تا جایی پیش رفت که جدای از شوکه کردن متحدان نزدیک آمریکا در عرصه بین المللی، آسیب های جدی به قدرت نرم این کشور و ادعاهای دور و دراز آن (که بر اساسِ این قدرت نرم مطرح می شدند)، وارد کرد.
اکنون و با روی کار آمدن "جو بایدن" به عنوان رئیس جمهور جدید آمریکا، به زعم بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران، وی نقطه اصلی تاکید خود را به ترمیم خرابکاری های ترامپ و آسیب های وارده آن به چهره آمریکا قرار داده است. در واقع، بایدن سعی دارد به نوعی به جامعه جهانی بفهماند که حضور فردی نظیر ترامپ در عالی ترین جایگاه ساختار قدرت در آمریکا، نماینده واقعی این کشور و ارزش های خاص سیاسی و اقتصادی آن نبوده و جهان باید روابط خود را با آمریکا بار دیگر عادی سازی کند. از این منظر، بایدن به نوعی سعی دارد تا بار دیگر انگاره استثناگرایی آمریکا را نیز با اتخاذ سیاست های درست و مطلوب، ترمیم کند و عملا با فعال سازی قدرت نرم جهانی آمریکا، زمینه را برای پیشبرد دستورکارهای جهانی این کشور فراهم سازد.
با این حال، مشکلات داخلی گسترده آمریکایِ کنونی و همچنین بحران های بین المللی این کشور، موانعی جدی در راستای پیگیری این دستورکار به حساب می آیند که در نوع خود، مخاطب قرار دادن آن ها بایستی اولویت اصلی و اولیه دولت بایدن باشد.
*بایدن و چالشِ تصویر بین المللی مخدوش آمریکا
یکی از مهمترین آسیب های حضور دونالد ترامپ در قدرت به آمریکا را بایستی مخدوش سازی تصویر و چهره بین المللی آمریکا دانست که رهبران آمریکایی برای سال ها، با اتکا به همین تصویر(و قدرت نرم خود)، دستور کار خود را در عرصه بین المللی به پیش می بردند و حتی ادعای برتری و موقعیت هژمونیک آمریکا در جهان را مطرح می کردند.
در دوره ترامپ، آمریکا که خود بنیانگذارِ بسیاری از نهادهای بین المللی بود، عملا رویکرد نه چندان دوستانه ای را در قبال آن ها در پیش گرفت و در مورادی نظیر سازمان بهداشت جهانی و یا سازمان یونسکو، خروج از این نهادها را در دستور کار قرار داد. آمریکایِ ترامپ همچنین عمیقا به تعهدات بین المللی آمریکا بی اعتنا بود و تصویری مخرب را از این کشور در عرصه بین المللی ترویج کرد. بر این اساس، ترامپ با خارج کردن آمریکا از توافقاتی نظیر برجام، مهاهده تغیرات اقلیمی پاریس و توافق موشک های کوتاه برد و میانبرد هسته ای، نشان داد که آمریکا به هیچ توافق بین المللی متعهد نیست و اساسا نمی توان به آن اعتماد کرد. یکجانبه گرایی خیره کننده آمریکا در عرصه بین المللی در دوره ترامپ که صرفا به دنبال منافع خودپرستانه آمریکا در جهان بود نیز عملا این کشور را از طرح این ادعا که کشوری استثنا و خاص در جهان است که همگان باید خود را به آن نزدیک کنند، دور کرد. امری که خسارتی جدی به قدرت نرم این کشور محسوب میشود.
در این راستا، بایدن با چالش احیای تصویرِ به اصطلاح یک دولت قانونمند از آمریکا در عرصه بین المللی رو به رو است. امری که بدون تردید، محقق کردن آن مخصوصا با توجه به خسارات گسترده اقتصادی و سیاسی رویه های بین المللی ترامپ به کشورهای مختلف جهان، چندان آسان نیست و وقت و هزینه زیادی را از دولت بایدن خواهد گرفت.
*دولت بایدن و چالش های عمیق داخلی آمریکا
دولت بایدن در شرایطی قدرت را از دولت ترامپ تحویل گرفته که اکنون آمریکا با بحران های داخلی زیادی دست و پنجه نرم می کند. در شرایط فعلی، جامعه آمریکا به شدت قطبی شده، وضعیت اقتصادی آمریکا بی ثبات است، و بحران شیوع گسترده ویروس کرونا در این کشور نیز جان بیش از 400 هزار نفر را گرفته است.
تصویری کلی از این بحران ها عملا آمریکا را از موقعیت طرح این ادعا که دولت و ملتی خاص در عرصه بین المللی است خارج کرده و حتی موجب شده دیدگاه های جهانی به آمریکا، عمیقا منفی شود. وقوع اتفاقاتی نظیر حمله به ساختمان کنگره آمریکا که پیش از این، وقوع موراد مشابه با آن در کشورهای دیگر جهان، محلِ انتقادات جدی رهبران آمریکایی بود نیز به همگان ثابت کرده که آمریکا آنگونه هم که رهبران آمریکایی ادعا کرده و می کنند، از دموکراسیِ با ثبات و محکمی برخوردار نیست و نمی تواند در نقش یک الگوی جهانی ایفای نقش کند.
در این راستا، دولت بایدن همانگونه که وی در سخنرانی مراسم تحلیف خود گفت، عمده تلاش ها و سعی خود را بر رفع مشکلا فوری و آنی داخلی این کشور(نظیر بحران کرونا و ایجاد وحدت در آمریکا)معطوف کرده و در برهه کنونی از صحبت در مورد خاص بودن جامعه آمریکا خودداری می کند. در واقع، بایدن، اولویت خود را بر التیام بخشیدن به زخم های جامعه آمریکا قرار داده و آن را مقدمه ای بر احیای قدرت نرم آمریکا ارزیابی می کند.
بدون تردید پیشبرد این دستورکار از سوی دولت بایدن، وقت و هزینه زیادی را خواهد گرفت و شخصِ بایدن قادر نیست در یک دوره، اهداف خود را در حوزه های مذکور محقق سازد.