الزامات «تیم دیپلماسی بایدن» در قبال ایران چیست؟-راهبرد معاصر
ترجمه گزارش «نشنال اینترست»

الزامات «تیم دیپلماسی بایدن» در قبال ایران چیست؟

جنگ ایران و عراق باعث شد تا سیاست امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به خصوص در حوزه برنامه های موشکی ترسیم شود. به دلیل عدم استفاده ابزار کافی برای مقابله به مثل با موشک های اسکاد عراق در طول جنگ، ایران از آن زمان این سلاح ها را به عنوان اصلی ترین ابزار بازدارندگی در برابر متجاوزان احتمالی دنبال کرده است.
سینا طوسی؛ تحلیلگر ارشد شورای ملی ایرانیان آمریکا (نایاک)
تاریخ انتشار: جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۹ - 05 February 2021

الزامات «تیم دیپلماسی بایدن» در قبال ایران چیست؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ پرزیدنت جو بایدن به عنوان نخستین گام برای مسدود سازی برنامه هسته ای ایران و کاهش تنش‌های منطقه ای به دنبال بازگشت به توافق هسته ای ایران موسوم به برجام است. « تونی بلینکن» وزیر امور خارجه دولت بایدن در جلسه کمیته روابط خارجی سنا گفت که اگر ایران به تعهدات برجامی بازگردد، ایالات متحده آمریکا به توافق هسته ای بازخواهد گشت. آنتونی بلینکن افزود که دولت بایدن قصد دارد از برجام به عنوان بستری برای دستیابی به «توافق طولانی تر و مستحکم تر» با ایران استفاده کند تا به فعالیت های بی ثبات کننده ایران در منطقه و برنامه موشکی آن رسیدگی کند. کلید هر توافق گسترده تر یافتن مناطق و حوزه هایی است که نگرانی های امنیت ملی ایالات متحده آمریکا را برطرف و مواردی را که مقامات ایران برای بقای کشور خود حیاتی می دانند نقض نمی کند.


دو رویداد مهم از زمان انقلاب به عنوان نمونه ای از واکنش جمهوری اسلامی ایران در مقابل فشارهای خارجی مطرح می باشد که می توان به پایان جنگ ایران و عراق در سال 1988 و مذاکرات برجام در سال 2015م اشاره کرد.


چرا ایران آتش بس در جنگ ایران و عراق را پذیرفت؟

جنگ ایران و عراق از 22 سپتامبر 1980 و در میان هرج و مرج انقلابی در ایران آغاز شد. صدام حسین رهبر عراق پس از چند روز از لغو قرارداد الجزایر 1975 حمله هوایی غافلگیرانه ای را به ده فردوگاه هوایی ایران انجام داد. جنگ ویران‌گر هشت ساله منجر به کشته شدن صدها هزار نفر و صدها میلیارد دلار خسارت شد و حتی صدام بر علیه سربازان ایرانی، غیرنظامیان و کردهای عراق به سلاح شیمیایی متوسل شد.


جمهوری اسلامی نوپا از حمایت بین المللی کمی برخوردار بود، بخشی از این امر به دلیل گروگان گرفتن دیپلمات های آمریکایی بود. انزوای این کشور با قطعنامه 479 شورای امنیت سازمان ملل مورد تأکید قرار گرفت که از عراق می خواست بلافاصله از هرگونه استفاده از زور خودداری کند.این قطعنامه به جای عقب نشینی نیروهای عراق، خواستار آتش بس بود. تنها پس از تغییر روند جنگ در سال 1982 و عقب نشینی نیروهای عراقی بود که شورا قطعنامه جدید 514 را تصویب کرد و خواستار عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شده بین المللی شد.عراق که تا آن زمان خواستار به رسمیت شناختن حاکمیت عراق آبراه شط العرب توسط ایران شده بود، از این قطعنامه استقبال کرد.


جنگ برای شش سال خونین دیگر ادامه داشت و در سال 1987م ایالات متحده آمریکا مستقیما وارد جنگ شد و به جنگ نفت کش ها معروف است که در طی آن نیمی از کشتی های جنگی ایران منهدم و نابود شدند. در تاریخ 20 ژوئیه 1987، شورای امنیت به اتفاق آرا قطعنامه 598 را تصویب كرد كه بر اساس مواد 39 و 40 منشور سازمان ملل خواستار عقب نشینی نیروها و آتش بس شد و آن را لازم الاجرا دانست. همچنین با درج مفادی مبنی بر اینکه شورا برای بررسی اطمینان نسبت به پای بندی به قطعنامه، اقدامات تنبیهی را برای عدم پای بندی مطرح کرد. اعتقاد بر این بود که تحریم تسلیحاتی سازمان ملل تهدید آمریکا علیه ایران بود. اگرچه در نهایت ایران با پایان جنگ با عراق موافقت کرد اما این اقدام را فقط برای تامین منافع امنیتی خود انجام داد. این کشور شط العرب یا هیچ سرزمین دیگری را به صدام تسلیم نکرد و تنها پس از شش سال در راستای تامین منافع خود در مقابل عراق توافق صلح را پذیرفت.


جنگ ایران و عراق باعث شد تا سیاست امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران به خصوص در حوزه برنامه های موشکی ترسیم شود. به دلیل عدم استفاده ابزار کافی برای مقابله به مثل با موشک های اسکاد عراق در طول جنگ، ایران از آن زمان این سلاح ها را به عنوان اصلی ترین ابزار بازدارندگی در برابر متجاوزان احتمالی دنبال کرده است. اگر دولت بایدن خواهان محدودسازی موشک های ایران می باشد باید به نقش و اهمیت برنامه موشکی در امنیت ملی ایران توجه کند.


امروزه هیچ کسی در طیف سیاسی ایران موافق ارائه امتیاز در زمینه موشکی نیست. یک تحلیلگر در روزنامه اصلاح طلب شرق (در سال 2018) نوشت که اگر غرب ارسال جنگنده های پیشرفته نظامی به عنوان سلاح های بازدارندگی به ایران را بپذیرد تهران می تواند با برخی از محدودیت های موشکی موافقت نماید. حسین سلامی رئیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با اشاره به اجماع در ایران درباره مسئله موشک، اظهار داشت: «موشک ها دارایی های دفاعی و عنصر اصلی قدرت بازدارندگی ما هستند و هرگز نمی توانیم از توانایی بازدارندگی خود دست بکشیم»


درس های برجام

چرخه تنش و مذاکره که منجر به توافق هسته ای در ژوئیه 2015 شد در زمینه میزان فشار برای تحمیل ایران آموزنده است. بحران هسته ای بین ایران و کشورهای غربی در سال 2002 شروع شد و مقامات ایرانی اعلام کردند که هدف اصلی آن اجرای یک برنامه هسته ای غیرنظامی محدود در خاک خود است که شامل غنی سازی اورانیوم و زیرساخت چرخه سوخت هسته ای است. در سال 2005 برای نخستین بار ایران موافقت خود را برای دستیابی به توافقی مشابه با برجام اعلام کرد. در مارس همان سال، مذاکره کنندگان هسته ای ایران پیشنهادی را به تروئیکای غربی ( انگلیس، فرانسه و آلمان) ارائه دادند که مسیرهای اورانیوم و پلوتونیوم ایران را به بمب مسدود کنند. مشابه برجام، در این پیشنهاد شرط شده بود که ایران غنی سازی اورانیوم را تا 5 درصد افزایش و ذخایر اورانیوم غنی شده خود را به اشکالی تبدیل کند که غنی سازی بیشتر را غیرممکن سازد و اقدامات لازم را انجام دهد برای تضمین این که آن ها نتوانند پلوتونیوم را از سوخت هسته ای مصرف شده در راکتور آب سنگین اراک جدا یا بازفرآوری کند. با این حال، پیشنهاد ایران در سال 2005 توسط دولت جرج بوش پسر که بر این تاکید داشت غنی سازی اورانیوم باید به طور کامل متوقف شود رد شد. «جک استراو» وزیر خارجه وقت انگلیس بعدا در مورد این بخش گفت: «اگر مشکلات عمده ای که در دولت جرج بوش پسر نبود ما می توانستیم در سال 2005 کل پرونده هسته ای ایران را حل و فصل کنیم».


اما پس از آن ایران حجم برنامه هسته ای خود را به طور گسترده گسترش داد، در حالی که ایالات متحده یک رژیم تحریم چند جانبه بی سابقه را ایجاد کرد. تا سال 2012، بحث گسترده ای در مورد شروع جنگ وجود داشت. نقطه عطف فقط در سال 2013 اتفاق افتاد، زمانی که دولت اوباما در ازای برنامه هسته ای به شدت تحت نظارت، با غنی سازی محدود در ایران موافقت کرد. این نقطه آغاز روند دیپلماتیک بود که در نهایت به برجام منتهی شد.


رئیس جمهور بایدن اکنون نمی تواند انتظار داشته باشد که ایران در برابر توافق نامه ای بدتر از برجام تسلیم شود. به همین ترتیب ، ایالات متحده نمی تواند انتظار داشته باشد كه ایران موشك های خود را تسلیم كند، یا سایر اقداماتی که برای امنیت آن حیاتی و ضروری می باشد. بنابراین نقطه شروع برای مذاکرات منطقه ای برد – برد تحولات یمن می باشد. در بحران یمن، سعودی ها خود را از باتلاق خارج، مردم یمن ضمن پایان بمباران از کمک های بشردوستانه برخورار می شوند و ایران می تواند در خاتمه درگیری نقش داشته باشد. دولت بایدن می تواند مذاکرات منطقه ای را در اینجا آغاز کند و سپس به سایر مسائل توسعه دهد.

 

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت موسی سرور، کارشناس مسائل اروپا؛ / ۱ روز پیش

هروله غرب برای مذاکره با روسیه

یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛ / ۱ روز پیش

وجه اشتراک بحران سازان در سوریه

«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛ / ۱۷ ساعت پیش

هلهله آسمانیان در ولادت بانوی دو عالم