به گزارش راهبرد معاصر؛ آغاز سال 98 با شروع سیل بی سابقهای در ایران همراه بود. کمتر از دو هفته تمام استان های کشور درگیر این سیل ویرانگر شدند و بالغ بر 70 نفر کشته بر جای گذاشت. اگر چه اکنون از شدت سیل کاسته شده است اما هنوز مردم و سیل زدگان با تبعات این حادثه طبیعی دست به گریبان هستند.
تلاش برای فرافکنی مسئولیت های ناشی از سیل
تلخیها و ناگواری های این حادثه چندان بوده است که تا مدتها آثار آن بر جای میماند اما متاسفانه از همان ابتدا برخی از سیاسیون در تلاش بودند که با واگذاری و فرافکنی مسئولیت تخریب های برآمده از سیل، بهره برداری سیاسی انجام دهند. به عبارتی در تلاش بودند مسئولیت پیشبینی و اقدامات پیشگیرانه را از سر خود وانهند. اما زمانی که متوجه عمق فاجعه و درک شرایط زمانی شدند، دست از بازی رسانهای برداشته و حداقل این بوده است که سکوت پیشه کرده اند. هرچند کماکان برخی آشناهای دولت در تلاش بوده اند که حضور کم رنگ دولت و رئیس جمهوری را توجیه کنند.
اصولا دولت تدبیر و امید به جای آن که از همان ابتدا پا در میدان مبارزه با مشکلات بگذارد، اولویت خود را بر حل مدیریت از راه دور قرار داده است و یا این که هنوز حتی در جریان سیل اخیر بیان مشکلات سیاسی را مقدم بر پیگیری مشکلات برآمده از سیل می داند.
اگرچه اکنون جای بررسی مسئولیت عواقب ناشی از سیل نیست اما باید اشاره به آن داشت که برخی از مسئولان فعلی با وجود اطلاع از گستردگی وضعیت خسارت ها، تعطیلات را بر رسیدگی به مشکلات ارجح دانسته و این امر نمونه مشتی از خروارهای بی تدبیری دولت بوده و هست. چندان که در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز بدان اشاره شده است مبنی بر کمبود اقدامات مثمر ثمر برای مقابله با سیل.
حضور دیرهنگام دولت در رسیدگی به مشکلات ناشی از سیل
متاسفانه دولت محترم در جریان سیل اخیر نشان داده است که توانایی چندانی در تجمیع نیرو در همان روزهای آغازین نداشته و نتوانست با اقداماتش از گستردگی خسارت به صورت جدی بکاهد اگرچه رسانه های حامی دولت سعی در برجسته کردن حضور دولتی ها در پیگیری امور داشته اند. فلذا برجسته شدن نقش جهانگیری و رحمانی فضلی در روزهای اخیر در راستای کم رنگ شدن عملکرد ضعیف در روزهای آغازین سیل میباشد.
ماحصل دوهفته گذشته، تجمیع نیروهای مردمی، انقلابی و دولتی بوده است. اکنون زمانه آن نیست که پا بر گل و لای غمبار مردم کشومان بگذاریم و دست مایه دعوای سیاسی قرار دهیم. خوشبختانه اکنون شاهد همیاری وهمدلی ملی هستیم که دشمن هر از گاهی گمان میکند که میتواند نقش و رنگ آن را کم کند و با ایجاد انواع فضاسازی های مخرب بتواند فضای چند قطبی را در جامعه ایجاد کند.
خوشبختانه، سیل اخیر با تمام غم آفرینی و مصائبش برای مردم، نشان داد که تا مردم در صحنه نباشند و دست همیاری جمعی به میان نباشد کاری از پیش نخواهد رفت. در واقع اگر روحیه جهادی و همدلی نبود اکنون اتفاقات سهمگینتری رخ داده بود.
اگر به هر میزان سیل 98 ویرانگر بوده است، چندین برابر آن توانسته حس همدلی و همراهی مردم با همدیگر و ارگانهای دولتی و حکومتی را ایجاد کند.
حضور هوشمندانه و جهادگونه نیروهای مسلح در کنار مردم
به هر سبب که حضور دولتیها در سیل اخیر چندان به هنگام نبوده است اما به خوبی شاهد آن هستیم که حضور به موقع و هوشمندانه نیروهای مسلح تمام قد در کنار مردم توانسته است اثبات کند که در تمامی صحنه ها در کنار مردم ایستاده است و نه تنها از مردم در مقابل تهدیدات خارجی دفاع میکند بلکه در هنگامه حوادث و بلایای طبیعی در کنار مردم میباشد. متاسفانه در چند سال اخیر عده ای در داخل و خارج کشور، خواسته و ناخواسته به طریق رسانه ها در پی ایجاد یک تصویر ذهنی بودهاند که نیروهای نظامی ج.ا.ایران منافع سیاسی را بر منافع ملی ارجح میدانند و به همین طریق به دنبال رویارویی و دوگانگی بین مردم و نظام سیاسی بوده اند. حضور به هنگام و همه جانبه نیروهای مسلح به خوبی نشان داد که نه تنها شائبه تقابل و ارجح بودن منافع سیاسی بر منافع ملی وجود ندارد بلکه همیشه نیروهای مسلح در کنار مردم بوده و هستند. بلکه این رخداد طبیعی توانسته است همافزایی مردم و نیروهای مسلح را افزون بر سابق بنماید.
نقشههای بر آب رفته دشمن
دشمنان این نظام به قدری حقد و کینه از نیروهای انقلاب داشتند که صحنه عزاداری و لحظههای روحیه بخش میان نیروهای امدادی در مناطق سیل زده را جایگزین مجاهدتهای شبانه در خدمت به مردم سیل زده جای میزنند.
در واقع چشم دیدن توان بسیج شوندگی ملت ایران را ندارند و سعی میکنند واقعیت را به گونه ای دیگر نمایش دهند.
اکنون که تمامی ارگانها و رسانهها در تلاش برای ایجاد همدلی و همیاری عمومی برای کمکرسانی به سیلزدگان هستند، میبینیم که معاندین بیشتر به دنبال تخریب عملکرد تمام عملکرد ج.ا.ایران هستند و تلاش میکنند کاستیهای موجود را برجسته کنند و دائما بر طبل ناامیدی نسبت به آینده مناطق سیل زده بکوبند. علت اصلی این سیاست در این است که جریان معاند بیش از هر چیزی به انشقاق و گستردگی اختلافات ملی و قومی نیاز دارد و این در حالی است که وقوع چنین حوادث طبیعی با ملاحظه تمام جوانب غمبار آن، پرورش و رشد همدلی ملی را فراهم آورده است. اگر نبود این همدلی، رسانه های معاند به دنبال سرکوب امید در میان مردم نبودند.
هم چنین در این ماجرا، بار دیگر دشمنی کشورهای اروپایی و آمریکایی مشاهده میشود. تحریم حساب های هلال احمر ایران از سوی آمریکا و در سوی دیگر اتهام زنی به مسئولان ج.ا.ایران مبنی بر چرایی عدم تجهیز هلال احمر، هم چنین بر طبل کوبیدن کمک مالی اروپا به ایران، نشانه دیگری از عدم صداقت جامعه اروپایی با مردم ایران است. چرا که اتحادیه اروپا از سویی با قطع پرواز در ماه های گذشته خسارت فراوانی به شرکت های هواپیمایی وارد کرد و اکنون صرفا با کمک 20میلیارد توانی سعی بر نشان دادن مردم دوستی این اتحادیه دارد. در واقع رفتارهای دوگانه اروپایی های نشان از عدم صداقت این جماعت با مردم ایران دارد.
دشمنان این نظام چشم دیدن همدلی مردم و دولت را ندارند. اینان نمیخواستند که فرهنگ جهاد برآمده از زمان جنگ به جوانان دهه هفتاد انتقال پیدا کند، به همین خاطر است که با دیدن فعالیت های جهادی و همگرایی ملت ایران در کمک به سیل زدگان، علنا در تلاش هستند به هر نحوی، چنگ در صورت این همیاری ملی بکشند.
بسیج شوندگی؛ رمز بازدارندگی در برابر تهدیدات
به گمان؛ سیل اخیر بار دیگر نشان داد که مردم به نهادهای دولتی و حاکمیتی اعتماد دارند و بلکه عامل فزاینده دیگری در ایجاد اعتماد عمومی شده است، امید بر این است که دولتی ها به خوبی پیام رفتار مردم را دریابند، اکنون که وحدت و اقدامات مردمی و غیردولتی توانسته بخش عمدهای از نیازهای سیلزدگان برطرف سازد، داشتن وحدت و اعتماد دولت به نیروها و توان داخلی میتواند تحقق بخش فرمایش رهبر انقلاب مبنی بر بازدارندگی باشد؛ به ویزه در زمانه کنونی که در شرایط جنگ اقتصادی به سر میبریم.