به گزارش راهبرد معاصر؛ از جدال فلسطینی-اسرائیلی به عنوان بزرگترین معضل لاینحل منطقه غرب آسیا نام برده میشود. اشغال سرزمین های فلسطینی از سوی اشغالگران صهیونیست و استیلای گام به گام آنان بر این سرزمینها، به مرور چالش ایجاد دولت مستقل فلسطینی را به کلافی سردرگم تبدیل نموده است. مخالفت صریح صهیونیستها با بازگشت آوارگان فلسطینی، تاکید بر پایتختی بیتالمقدس، عدم تعهد به قطعنامه های پیدرپی شورای امنیت و تداوم شهرکسازی ها، عملا بر شدت و حدت این معضل افزوده و آن را به بحرانی لاینحل بدل نموده است. حمایتهای بیپرده دولت ترامپ از خواست حداکثری صهیونیستها با ارائه طرح موسوم به معامله قرن و سیاست نتانیاهو مبنی بر الحاق دره اردن به اسرائیل، عملا بسان ضربهی نهایی بر پیکر نیمه جان فلسطین قلمداد میشود.
تداوم بحران در فلسطین، محمود عباس و تشکیلات خودگردان فلسطین را به برگزاری انتخاباتی سراسری در کرانه باختری، بیتالمقدس شرقی و نوار غزه متمایل ساخته است. از زمان آخرین انتخابات سراسری در فلسطین قریب به پانزده سال میگذرد، انتخاباتی که در آن جنبش حماس با اخذ اکثریت آرا، عملا کنترل دولت را عهده دار شده، اما بدلیل عدم پایبندی تشکیلات خودگردان به پروسه انتخابات، به فروپاشی دولت و انحلال پارلمان یاد شده انجامیده و سرزمین های فلسطینی را دوپاره نمود. فرایندی که منجر به استیلای تشکیلات خودگردان بر کرانهی باختری و جنبش حماس به بر باریکهی غزه منتهی شد.
سرانجام و پس از کش و قوسهای فراوان، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی از ضرورت برگزاری انتخابات های سهگانه مجلس قانونگذاری، ریاست حکومت خودگردان و شورای ملی فلسطین در میانهی سال ۲۰۲۱ سخن به میان اورد. رخدادی که با استقبال گروههای فلسطینی همراه شده است. با گذشت زمان و با نزدیک شدن به موعد برگزاری انتخابات های یاد شده، به میزان قابل توجهی بر شکافهای داخلی میان گروههای فلسطینی افزوده شده تا بدان جا که شماری از ناظرین بینالمللی به دیدهی تردید به برگزاری قطعی این انتخابات مینگرند. مسئله انتخابات در سرزمینهای فلسطینی این روزها به یکی از داغ ترین مباحث رسانهای در جهان عرب تبدیل شده است. وجود اختلافهای دیرین در میان فلسطینیها و معضلات پیش روی برگزاری یک انتخابات فراگیر بر دامنهی ظن و گمانها در اینباره افزوده است. در این نوشتار بر آنیم تا به بررسی چالش های پیش روی برگزاری انتخابات داخلی در سرزمینهای فلسطینی پرداخته و به گمانهزنی احتمالات آتی اشاره نمائیم.
از زمان مرگ یاسر عرفات رهبر فقید فلسطینیها در نوامبر ۲۰۰۴ تا به امروز و تکیه محمود عباس بر جایگاه وی، خلاء کاریزمای عرفات و نفوذ کلام وی در میان فلسطینیها و جنبش فتح همواره احساس شده است. تداوم فساد افسارگسیخته در جنبش فتح و ناکارامدی در تحقق خواست حداقلی فلسطینیها در مجادله با رژیم اسرائیل، به مرور از میزان محبوبیت فتح و محمود عباس در میان فلسطینیها کاسته و موجب سربرآوردن رقبایی در این جنبش در برابر ابومازن شده است. افزایش دامنه نفوذ جنبش حماس و جهاد اسلامی در میان جامعهی فلسطینی نیز تا حدودی معلول ناکارآمدی های فتح و ابومازن محسوب میشود.
از چند دستگی موجود در جنبش فتح بعنوان یکی از خصیصه های بارز انتخابات آتی نام برده میشود. جنبش فتح اکنون به سه جریان تقسیم شده است؛ جریان نخست به رهبری محمود عباس و جریان دوم به رهبری ناصر القدوة، نبیل عمرو، مروان البرغوثی و جریان فرماندهان دوران یاسر عرفات و جریان اصلاحی سوم به رهبری محمد دحلان. در این میان مروان البرغوثی هنوز تصمیم قطعی خود را برای پیوستن به یکی از این جریانها اتخاذ نکرده است. از جریان محمود عباس بدلیل نفوذ بالا در میان بدنهی فتح و همچنین دارا بودن حمایت های بینالمللی و رسمیت داشتن در مجامع جهانی به عنوان نماینده فلسطینیها همچنان بعنوان قدرتمندترین جناح موجود در فتح نام برده میشود.
محمود عباس و متحدینش میکوشند تا با ایجاد فهرستی واحد از سوی فتح در انتخابات های پیش رو زمینه تداوم استیلا و نفوذ خویش در فتح و تشکیلات خودگردان فلسطینی را فراهم آورد. با این وجود شماری از رقبای عباس، بسادگی تن به این مسئله نداده و شرط و شروطهای متعددی را پیش کشیدهاند. ناصر القدوة خواهر زاده یاسر عرفات و شماری از فرماندهان دورهی عرفات که در دورهی عباس به حاشیه رانده شدهاند در صدر مخالفین یکه تازی ابومازن قرار گرفتهاند. اعتراضهای لفظی ناصر القدوة در جلسات اخیر فتح و انتقادهای تند و تیز وی خطاب به رهبران تشکیلات خودگردان فلسطینی، چالش وسیعی را پیش روی ابومازن قرار داده است. ناصر القدوة و متحدینش بر آنند تا با ارائه لیستی مستقل وارد گود انتخابات شوند، امری که در صورت تحقق ضربهی مهلکی را بر همپیمانان ابومازن وارد خواهد آورد. القدوه پیشتر در اظهاراتی گفتهاست: «نظام سیاسی فلسطین دیگر قابل اصلاح نیست و باید تغییرش داد». وی صراحتا اظهار داشته بود که: «من از اصطلاح راه حل دو دولت متنفرم. هدف اصلی استقلال ملی است و ما با راه حل دو کشور یا بدون آن، از استقلال طلبی دست نخواهیم کشید». وی تفاهم بین جنبشهای فتح و حماس در مورد انتخابات را «معامله ای برای حفظ برخی از منافع فردی به قیمت منافع ملی» توصیف کرد و گفت که من این تفاهم را رد میکنم و از حضور در لیست مشترک با حماس در انتخابات امتناع میورزم.
وفاداران به محمود عباس در خلال روزهای اخیر مکررا از نزدیک بودن دستیابی به توافقی با القدوة در ارائه لیستی واحد سخن به میان آوردهاند. با این وجود منابع مطلع به العربی جدید خبر داده اند که ابومازن چندی پیش در مقر ریاست تشکیلات و در حضور «جبریل الرجوب»، دبیرکل کمیته مرکزی فتح، «حسین الشیخ»، دیگر عضو این کمیته و «ماجد فرج»، رئیس دستگاه اطلاعاتی با ناصر القدوة دیدار کرد اما این دیدار هیچ نتیجه یا توافقی میان القدوة و عباس در پی نداشت. منابع مذکور تاکید کردند: القدوة پس از آنکه از تلاشهای اصلاح طلبانه در درون فتح مایوس شد، به برنامه خود در رایزنی برای کسب حمایت و تشکیل فهرستی مستقل برای شرکت در انتخابات قانون گذاری ادامه خواهد داد؛ برنامهای که یا با مخالفت خاموش یا تهدید مستقیم رو به رو خواهد شد.
از مروان البرغوثی به عنوان یکی از رهبران دربند فتح به عنوان شخصیت کلیدی دیگری در انتخابات پیش رو نام برده میشود. شخصیتی که طرفین دخیل در پروسه انتخابات، در پی جلب نظر مساعد وی برآمدهاند. در همین راستا القدوه از مروان البرغوثی عضو برجسته فتح که در زندان اسرائیل به سر میبرد، خواسته بود تا تصمیم خود در خصوص انتخابات آتی را مشخص کند. وی همچنین از اعلام حمایت خود از البرغوثی در صورت نامزدی برای ریاست تشکیلات فلسطین خبر داده بود.
منابع مطلع فلسطینی در همین باره به العربی جدید اعلام کردهاند که عدم حضور ناصر القدوة در کمیته مرکزی فتح پس آن روی داد که اطلاعات به بیرون درز کرده حاکی از آن است که وی خواهان پیوستن به ائتلاف تحت رهبری «مروان البرغوثی»، از اعضای برجسته و دربندِ فتح برای تشکیل فهرستی مستقل به منظور رقابت در انتخابات قانون گذاری است که فرماندهان نظامی دوران یاسر عرفات در آن حضور دارند؛ افرادی که با روی کار آمدن ابومازن مورد بی مهری قرار گرفتند و به حاشیه رانده شدند.
ابومازن همچنین ناچار به رویارویی با جریان قدرتمند محمد دحلان است که چندی پیش و به صورت غیابی بنا به اتهام فساد در دادگاهی فلسطینی محکوم شده و ابومازن وی را از فتح رانده است. دحلان که مدت مدیدی ریاست سرویس امنیتی فلسطین را در کارنامه خویش دارد از نفوذ فزاینده ای در میان فلسطینیها به ویژه در باریکه غزه برخوردار است. ارتباطات وسیع وی با برخی دول عربی و در راس آنها امارات متحده عربی و طرح برخی مباحث نظیر همکاری او با سرویس های امنیتی اسرائیل و نقش احتمالیاش در مرگ یاسر عرفات، چهرهای دوگانه از دحلان ارائه داده که او را محبوب برخی و مغضوب برخی دیگر قرار داده است.
فارغ از اهمیت انتخابات مجلس قانونگذاری (پارلمان) فلسطین و انتخابات شورای ملی فلسطین برای فتح و شخص محمود عباس، تلاش برای جلوس مجدد ابومازن بر تشکیلات خودگردان فلسطینی در فرایند انتخابات ریاست حکومت خودگردان فلسطین در 31 جولای 2021 (9 مرداد 1400) از اهمیت بسزایی برای وی برخودار است. ابومازن در این مسیر نیز با رقبایی سر سختی همچون مروان برغوثی روبرو است.
همین مسئله موجب شده تا ابومازن مبادرت به رایزنی نموده و ضمن اعطای امتیازاتی به رقبایش، تلاش نماید تا لیستی واحدی از سوی فتح در انتخابات ارائه شده و زمینه تداوم ریاستش بر کُرسی تشکیلات خودگردان فراهم آید. در این میان، هرچند اسرائیل در ماههای گذشته مانع دیدار دیپلمات های خارجی و عرب با مروان برغوثی، یکی از رهبران جنبش فتح که نزدیک به ۲۰ سال را در زندان های اسرائیل گذرانده است، میشد، اما مقامات اسرائیلی روز یازدهم فوریه جاری به حسن الشیخ، عضو کمیته مرکزی جنبش فتح اجازه دادند با مروان برغوثی دیدار کند. حسن الشیخ در دیدار با مروان برغوثی در زندان "هداریم" اسرائیل، او را ترغیب به عدم تشکیل لیست انتخاباتی مستقل یا شرکت در انتخابات ریاستی مقابل محمود عباس کرد تا وحدت جنبش فتح حفظ شود و از تجزیه این جنبش بزرگ جلوگیری به عمل آید.
ناصر القدوة دیگر عضو ارشد فتح است که می کوشد ضمن دعوت برغوثی برای عهده داری این سمت، راه را برای جلوس خویش بر این کُرسی در صدور عدم پذیرش این مسئله از سوی برغوثی فراهم اورد. در همین رابطه، منبعی آگاه از اعضای ارشد فتح اعلام نموده است که القدوة پیش از نشست کمیته مرکزی، تماس هایی از طرف رهبران مهم فتح برای تاسیس فهرستی مستقل به ریاست خود وی به منظور حضور در انتخابات قانون گذاری دریافت کرده است که در این فهرست، نبیل عمرو، قدورة فارس، حاتم عبدالقادر، حسام خضر و دیگر رهبران پیشین این جنبش حضور دارند که در دوران ابومازن کنار گذاشته شدند. این منبع افزود: این فهرست در تلاش برای تشکیل جبهه ای است تا مانع از سیطره ابومازن بر نهادهای سیاسی نظیر مجلس قانونگذاری، شورای ملی و مرکزی و کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش شود. وی اظهار داشت: این فهرست در ادامه با پیوستن مروان البرغوثی به عنوان نامزد انتخابات ریاستی به فعالیت خود ادامه خواهد داد که البته حضور البرغوثی مشروط به این است که ابومازن به شروطی که وی در نشست اخیر خود با حسین الشیخ داشته، پاسخ ندهد، از جمله این شروط، انتخاب فهرستی 20 نفره با انتخاب البرغوثی برای حضور در انتخابات قانونگذاری و دادن حق وتو به وی برای پذیرش یا رد نامزدهای کمیته مرکزی به عنوان نامزدهای جنبش فتح در انتخابات است.
تلاش برای ممانعت از لیست های متعدد از سوی رهبران فتح و تاکید بر تداوم حضور عباس در راس تشکیلات خودگردان فلسطینی را میتوان خطوط قرمز ابومازن پیش از انتخابات دانست. خطوطی که وی تلویحا اعلام نموده برای تحقق آنها، در صورت لزوم به زور نیز متوسل خواهد شد. رسانههای منطقه درخلال روزهای اخیر از افشای گفتگوهای مخفیانه تشکیلات خودگردان با لیکود در مورد انتخابات اسرائیل سخن به میان آوردهاند. روزنامه عبری زبان یدیعوت احرونوت مدعی گفتگوهای مخفیانه تشکیلات خودگردان با حزب لیکود در رابطه با انتخابات آینده کنست شده است. این روزنامه فاش کرد که یکی از وزرای لیکودی از رهبران بلندپایه تشکیلات خودگردان خواسته رای دهندگان عرب در اراضی اشغالی 1948 را تشویق کنند که در انتخابات آتی کنست به لیکود رای دهند نه به لیست مشترک عربی. به گفته ی این رسانهها، حمایت عباس از حزب نتانیاهو در ازای حمایت اسرائیل از وی جهت پیروزی در انتخابات پیش روی فلسطین صورت پذیرفته است، امری که خشم گروههای فلسطینی را همراه داشته است.
اختلافات میان فتح و حماس، قدمتی به عمر تشکیل جنبش مقاومت اسلامی فلسطین در سال ۱۹۸۷ دارد. تاسیس این جنبش در آن مقطع و به رهبری اشخاصی نظیر عبدالعزیز رنتیسی و شیخ احمد یاسین، به واقع پاسخی به ناکارامدی مبارزات از سوی فتح داشت. جنبشی که بر خلاف فتح، رنگ و لعاب دینی نیز داشته و پس از وقوع پروسه سازش در ابتدای دهه نود، محبوبیت بالایی را در سرزمین های فلسطینی از آن خود نمود. نگرانی از قدرت گیری حماس در سرزمینهای فلسطینی در خلال سه دهه اخیر موجب شده تا فتح با نزدیکی به دولتهای محافظهکار عربی، عرصه را بر این جنبش تازه تاسیس تنگ نماید. پایبندی فتح در برسمیت شناختن رژیم صهیونیستی و مقابله با نفوذ تهران و اخوان المسلمین در سرزمینهای فلسطینی زمینهای را فراهم آورد تا دولت اسرائیل، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، ضمن برسمیت شناختن تشکیلات خودگردان فلسطینی به عنوان نماینده تام الاختیار فلسطینیها، به حمایت از آن بپردازند. حکومت خودگردان فلسطین که از سال 1994 پس از امضای توافقنامه اسلو به وجود آمد تاکنون دو رئیس را به خود دیده است، ابومازن قانوناً از سال 2009 نمیتواند رئیس حکومت خودگردان باشد، با این حال و با اتکا به حمایتهای یاد شده، زمینه تداوم حضورش در راس تشکیلات فراهم آمده است.
جدال داخلی میان فتح و حماس در خلال سه دهه اخیر، فرصت مناسبی را برای یکه تازی صهیونیستها فراهم آورده است. نگاهی به تحولات حاکم بر سرزمین های فلسطینی گواه آن است که به موازات روی کار آمدن نیروهای دست راستی در اسرائیل، زمینههایی برای همگرایی میان دو جریان کلیدی فلسطینی فراهم آمده است. قدرت گیری دونالد ترامپ در خلال چهار سال گذشته و انتقال سفارت امریکا از تلاویو به بیتالمقدس، پذیرش شهرک سازیها و ارائه طرح یک سویهی معاملهی قرن، با خشم تشکیلات خودگردان فلسطینی همراه شده و مجددا موجبات نزدیکی این جریان به حماس را فراهم آورد. تاکید ابومازن بر برگزاری انتخابات های سه گانه در اواسط ۲۰۲۱ در همین راستا صورت پذیرفته است.
موضع تاکتیکی اخیر فتح در نزدیکی با حماس اما با نگرانی هایی نیز از سوی رهبری این جریان همراه شده است. پیروزی احتمالی حماس در انتخابات پیش رو، نه تنها به تضعیف روز افزون فتح منجر خواهد شد، بلکه، موضع انقلابی و سازش ناپذیر حماس در مقابله با اسرائیل، می تواند چالش هایی را نیز برای تشکیلات خودگردان فلسطینی فراهم آورد. به ویژه که شخص عباس و رهبران سازشکار، مجددا و با قدرت گیری بایدن در آمریکا، امید دارند تا زمینه برای آغاز مجدد گفتگوهای سازش با طرف اسرائیلی فراهم آید.
رهبران جنبش حماس صراحتا عنوان نموده اند که نه تنها در انتخابات مشارکت خواهند کرد، بلکه در تغییر نظم سیاسی از سوی فلسطینیها گام خواهند برداشت. با این وجود، حماس اعلام کرده که نامزدی را برای ریاست تشکیلات خودگردان معرفی نکرده و صرفا در پی کنترل پارلمان و دولت گام خواهد برداشت. «حسام بدران» عضو دفتر سیاسی جنبش حماس تأکید کرده که انتخابات فلسطین، فرصت واقعی برای حرکت به سمت اتحاد ملی است. بدران اظهار داشته است که، حماس بر این باور است که «تداوم اختلافات، منفعت بزرگی برای اشغالگر اسرائیلی است و [حماس] تلاش خواهد کرد با وجود موانع و مشکلات، به این مسئله پایان دهد». وی تصریح کرد، پس از تجربه ناکام روند اسلو، حماس از طریق انتخابات، در پی ایجاد تغییری در ساختار نظامی سیاسی فلسطین است. بدران خاطر نشان کرد، حماس در پی ایجاد نظام سیاسی است که هر فلسطینی به دور از تکروی، در آن مشارکت داشته باشد. بدران با بیان اینکه، حماس در سطح سیاسی، از توافق اسلو عبور کرده است، خاطر نشان کرد، در نشست قاهره، هیچ گروه فلسطینی درباره اسلو سخن نگفت؛ زیرا این اجماع وجود دارد که این توافق، از بین رفته است.
اظهار نظر رهبران حماس مبنی بر عبور این جنبش از توافق اسلو و تاکید بر تداوم مشی مبارزه با رژیم صهیونیستی، مسالهای نیست که آمریکا و رژیم صهیونیستی بسادگی از آن عبور نموده و زمینه قدرت گیری حماس در پارلمان فلسطین را براحتی مشاهده نمایند. بدران میگوید که انتخابات فلسطین، جایگزین یا در تضاد مقاومت نیست و حماس حق دارد با تمامی ابزارهای قانونی، با اشغالگری مقابله کند. اهمیت این مواضع از آن روست که قدرت گیری حماس در فلسطین، به قطع حمایت مالی اروپایی ها و دولتهای عربی از تشکیلات خودگردان فلسطینی منتهی خواهد شد. امری که مسبوق بالسابقه بوده و پس از پیروزی حماس در انتخابات ۲۰۰۶ صورت عمل به خود گرفت.
سایر گروههای فلسطینی نظیر جهاد اسلامی فلسطین و جبهه خلق برای آزادی فلسطین نیز در این موضع با حماس هم نظر بوده و ضمن تاکید بر مشارکت در انتخابات، بر موضع خویش مبنی بر مبارزه با اسرائیل تا آزادسازی کامل سرزمین های فلسطینی تاکید نموده اند. در بیانیه جبهه خلق برای آزادی فلسطین در این باره امده است: «مشارکت جبهه خلق در انتخابات هرگز به این معنی نیست که می خواهد در تثبیت معاهده شوم و فاجعه بار اسلو شریک باشد و نه اینکه پوششی برای نتایج و پیامدهای آن باشد و این جبهه هرگز با این معاهده همراهی نخواهد کرد، بلکه قاطعانه با آن مخالف است و با تمامی راهکارهای سیاسی، دمکراتیک و مبارزاتی با آن مقابله خواهد کرد...... هدف از مشارکت جبهه خلق در این انتخابات، تلاش برای تعدیل موازنه قدرت داخلی به منظور جلوگیری از تک روی و تصمیم گیری های یکجانبه برخی طرف ها و رقابت سیاسی با برخی رهبران با نفوذی است که همچنان به معاهده اسلو و پیامدهای آن پایبندند..... جبهه خلق قاطعانه مخالف به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی است و خواستار پس گرفتن اعتراف به این رژیم غاصب است و در این راستا تلاش خواهد کرد.»
با وجود تاسیس تشکیلات خودگردان فلسطینی در سرزمین های فلسطینی پس از معاهده اسلو، همچنان این رژیم اسرائیل است که عهده دار مسئولیت امنیت در کرانهی باختری رود اردن است. فقدان ارتش و پلیس توانمند از سوی تشکیلات خودگردان، موجب شده تا عملا سکان امنیتی و نظامی سرزمین های فلسطینی بر عهده نیروهای امنیتی اسرائیل قرار داشته باشد. حکومت خودگردان فلسطین در تابستان 2020 زمانی که صهیونیست ها اعلام کردند قصد الحاق شهرک های کرانه باختری به سرزمین های 1948 را دارند اعلام کردند در صورت اقدام به این تصمیم، همکاری امنیتی با رژیم صهیونیستی را خاتمه خواهند داد اما زمانی که عادی سازی روابط با امارات متحده عربی و بحرین انجام شد این تهدید را عملی کرد، هرچند عملی کردن تهدید قطع همکاری امنیتی، امری زبانی بود و هیچگاه به طور کامل قطع نشد اما همین که تا این مرحله پیش رفت، خود نقطه عطفی در این حیطه محسوب می شود.
نکته حائز اهمیت و مرتبط با این نوشتار آنکه وقتی دستگاه امنیتی حکومت خودگردان در اختیار صهیونیستها قرار دارد آیا ممکن است با برگزاری انتخابات در اختیار جنبش حماس قرار گیرد؟ آیا صهیونیستها و آمریکایی ها اجازه این کار را خواهند داد؟ نکته مهمتر این است که برگزاری انتخابات در کرانه باختری و قدس تنها با مجوز رژیم صهیونیستی برگزار خواهد شد. صهیونیست ها از سال 2012 اعلام کردهاند که اجازه برگزاری انتخابات فلسطینی را در قدس نخواهند داد. تجربه سال 2006 نیز نشان می دهد آنها در صورتی که پیروزی حماس و گروه های مقاومت را پیشبینی کنند، بازی انتخابات را به هم خواهند زد و حتی اگر حکومت خودگردان بخواهد قدرت را انتقال دهد آنها اجازه این کار را نخواهند داد.
محمود عباس در خلال روزهای اخیر بر دامنه تحرکات خویش افزوده و تلاش نموده تا نظر مساعد جامعه بینالمللی را در این زمینه جلب نماید. منابع آگاه در ساف اعلام کردهاند که رئیس تشکیلات خودگردان نامه هایی به امریکا، سازمان ملل، روسیه و اتحادیه اروپا ارسال کرده تا حمایت آنها برای برگزاری انتخابات و پذیرش نتایج آن را کسب کند. نامه تشکیلات خودگردان فلسطین به دولت جدید امریکا مبنی بر اینکه همه گروههای فلسطینی با تشکیل کشوری مستقل در چارچوب مرزهای 1967 میلادی موافق هستند، با انتقادات گروه های فلسطینی مواجه شده است که بر حق مردم فلسطین در همه اراضی تاکید کردهاند. منابع یاد شده درباره هدف از ارسال این نامه تاکید کردند: هدف از ارسال این نامه خطاب به دولت امریکا، اخذ ضمانت از واشنگتن و دیگر کشورها برای به رسمیت شناختن و عدم تحریم نتایج انتخاباتی است که در بیست و دوم ماه مه برگزار خواهد شد.
جنبش جهاد اسلامی در بیانیهای در همین رابطه ضمن انتقاد و محکومیت شدید نامه محمود عباس، بر پافشاری این گروه بر حق کامل و ثابت فلسطین در برپایی کشوری مستقل بر همه اراضی تاکید کرد. جنبش جهاد اسلامی با تاکید بر اینکه این جنبش هیچ ارتباطی با این نامه ندارد، تاکید کرد: جنبش جهاد اسلامی هیچ اجازه ای به هیچکس در کوتاه آمدن از اراضی فلسطینی نداده است. در همین رابطه «خضر عدنان»، از رهبران جنبش جهاد اسلامی در کرانه باختری در گفتوگو با العربی الجدید تصریح کرد: نامه تشکیلات خودگردان به دولت امریکا مبنی بر اینکه گفتوگوهای گروه های فلسطینی در قاهره و انتخابات آتی نشانگر موافقت همه گروههای فلسطینی با برپایی کشور فلسطین در چارچوب مرزهای سال 1967 میلادی است؛ نادرست و به دور از واقعیت است و به هیچ عنوان گروههای مخالف اوسلو و سازش با اسرائیل چنین اعتقادی ندارند.
جبهه مردمی آزادسازی فلسطین هم امروز در بیانیه ای اعلام کرد: منازعه با دشمن صهیونیستی و اهداف استعماری و اشغالگرایانه آن با ساخت نخستین شهرک استعماری در اراضی فلسطین در اواخر قرن نوزدهم آغاز شد و با پاکسازی نژادی، اخراج اجباری و ویران کردن منازل شهروندان فلسطینی تثبیت شد. جبهه مردمی آزادسازی فلسطین در ادامه اظهار داشت که هیچکس در هر جایگاه و مقامی حق ندارد به اسم مردم فلسطین مواضع خائنانه اتخاذ کند و از اراضی تاریخی فلسطین چشم بپوشد.
کمیته مرکزی انتخابات فلسطین اعلام کرده است که تاکنون بیش از دو میلیون و 600 هزار فلسطینی واجد شرایط برای مشارکت در انتخابات ثبت نام کردهاند. کمیته مرکزی انتخابات فلسطین در سایت رسمی خود افزوده که تعداد مذکور معادل 93.3 درصد از شهروندان واجد شرایط است که برای حضور در انتخابات ثبت نام کردهاند. با این وجود و با توجه به پیشینه پروسه انتخابات در سال ۲۰۰۶ و نگرانی های متعدد فتح و شخص عباس از پیامدهای داخلی، منطقهای و بینالمللی احتمال پیروزی حماس یا هر یک از رقبا، شماری از ناظرین منطقهای بر این باورند که برنامه تعویق احتمالی انتخابات، یکی از کارت هایی است که رئیس کنونی تشکیلات خودگردان فلسطینی میتواند در وقت مناسب از آن بهره برده و مانع از پیروزی رقبا در انتخابات شود. کارتی که علی رغم هزینه های سنگین تحمیل شده به ابومازن، زمینه تداوم موقتی ریاست او بر تشکیلات خودگردان را فراهم خواهد ساخت.
به باور شماری از تحلیلگران مسئله فلسطین، شکلگیری دولتی مستقل و مورد حمایت حماس میتواند مشکلاتی را برای دریافت کمک های مالی کشورهای غربی پیش بیاورد کما اینکه انتخابات میتواند روند فروپاشی جنبش فتح به رهبری ابومازن را تعجیل بخشد به ویژه که تاکنون برای وی جانشینی مطرح نیست و امکان دارد با چالش رهبری مروان البرغوثی دست به گریبان شود که از سال 2000 میلادی در زندان اسرائیل به سر می برد.
در همین ارتباط، «خالد صادق»، سردبیر روزنامه استقلال به عربی بوست گفت: دنبال کنندگان اختلافات داخلی فتح می دانند که گزینههای مطرح پیشاروی ابومازن بسیار محدود و پزهزینه است، تن دادن به شروط مخالفانی نظیر البرغوثی، القدوة و دحلان به معنای تغییرات بنیادی در برنامههایی که برای مرحله بعد از ابومازن آماده شده است و تنها به پایین آمدن ابومازن از کرسی ریاست تشکیلات محدود نخواهد شد بلکه احتمال دارد بقای فتح به عنوان قدرت مرکزی و تاثیرگذار در شورای قانونگذاری و سازمان آزادیبخش را هم تحت الشعاع قرار دهد.
وی اظهار داشت: از جمله سناریوهای قوی کنونی، صدور فرمانی از سوی ابومازن برای تعویق انتخابات یا لغو موقتی آن تا زمان سر و سامان دادن به وضعیت داخلی فتح یا برگزاری کنفرانس هشتم فتح برای نشان دادن اهمیت و وحدت این گروه و سپس برگزاری انتخابات است تا از هر گونه وضعیت پیشبینی نشده در انتخابات آتی که میتواند منجر به شکست فتح در آن شود، ممانعت به عمل آید.
در همین ارتباط، «خلیل الشقاقی»، مدیر مرکز پژوهشهای سیاسی فلسطین معتقد است که ابو مازن احتمالا یا انتخابات را لغو خواهد کرد یا آن را به تعویق خواهد انداخت و تقصیر آن را بر گردن اسرائیل با حماس خواهد انداخت اما اگر این دو بهانهای به دست وی ندهند، ابومازن ناچار به برگزاری انتخابات خواهد شد.
ابومازن از سال 2009 میلادی که دوره ریاست وی بر تشکیلات خودگردان به پایان رسیده است، عملا با بحران مشروعیت دست به گریبان است و این احتمال وجود دارد که اگر وی انتخابات را لغو کند، کشورهای غربی از وی حمایت کنند اما وی با واکنش منفی گروههای فلسطینی و مردم مواجه خواهد شد.