آیا ریاض در برابر واشنگتن تنها خواهد ماند؟-راهبرد معاصر
نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی: قطعنامه شورای حکام تعاملات میان ایران و آژانس را نادیده گرفته است قطعنامه شورای حکام علیه ایران تصویب شد پاسخ ایران به قطعنامه آژانس؛ راه‌اندازی مجموعه قابل‌توجهی از سانتریفیوژ‌های جدید و پیشرفته والری زالوژنی: جنگ جهانی سوم رسماً آغاز شده است وزیر خارجه ایران: عملیات وعده صادق ۳ علیه اسرائیل حتما انجام خواهد شد بیانیه مشترک ۷+۱ کشور در حمایت از ایران در نشست شورای حکام کمال خرازی: رای دیوان بین‌المللی کیفری در صدور حکم بازداشت نتانیاهو رسواکننده غربی‌هاست نماینده ایران در سازمان ملل: شورای امنیت به مصونیت اسرائیل پایان دهد شهردار یک شهر در ایالت میشیگان: برای دستگیری «نتانیاهو» و «گالانت» آماده‌ایم قطعنامه ضدایرانی امشب به رأی گذاشته می‌شود؛ ۶درخواست ۳کشور اروپایی از ایران آغاز فعالیت عراقچی در شبکه اجتماعی بلواسکای واکنش‌ها به حکم دادگاه لاهه برای بازداشت نتانیاهو بیانیه ضدایرانی تروئیکای اروپایی درباره برجام ادعای اتحادیه اروپا: اقدامات هسته‌ای ایران «توجیه غیرنظامی معتبر» ندارد عراقچی: ایران به گام غیرفنی اروپا پاسخ مناسب می‌دهد
راهبرد معاصر بررسی می کند:

آیا ریاض در برابر واشنگتن تنها خواهد ماند؟

دستگاه دیپلماسی ریاض در راستای صیانت از اهداف و برنامه های خود در برابر تهدیدات و فشارهای واشنگتن، در عرصه منطقه ای نیز فعال خواهد شد و مسلماً سعی خواهد کرد تا با کنش در میدان های دیپلماتیک منطقه ای، اجماع حمایتی از خود در برابر مطالبات و فشارهای آمریکا را شکل داده و طراحی کند.
مصطفی مطهری؛ کارشناس مسائل شبه جزیره عربستان
تاریخ انتشار: ۱۰:۰۶ - ۱۷ اسفند ۱۳۹۹ - 2021 March 07
کد خبر: ۷۹۷۵۹

آیا ریاض در برابر واشنگتن تنها خواهد ماند؟

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ شواهد در ظاهر گویای آن است که جو بایدن شمشیر را برای سعودی یا به عبارت بهتر برای ولیعهد آن از رو بسته است. بایدن که از همان ابتدا تأکید داشت که در شیوه تعامل با سعودی باید تغییراتی ایجاد کند با ورود به کاخ سفید در اولین اقدام، پرونده یمن را باز گشود و دستور العمل های اجرایی درباره آماده کردن بسترهای پایان دادن به شش سال تجاوز در یمن را بطور صریح صادر کرد. در واقع فرمان کاخ سفید در رابطه با پرونده یمن، پیش از اشاره به بازیگران داخلی، متوجه فعالیت ها و کنش های متجاوزانه سعودی در یمن است. اتخاذ رویکرد متفاوت نسبت به ریاض و فعالیت های آنها در یمن موجب شد تا یکنواختی تحولات در یمن تغییر کند و جنب و جوش هایی در جبهه های نبرد ایجاد گردد.

 

به واقع آنچه که بعد رویکرد اعلامی واشنگتن در ارتباط با یمن، موجب جنب و جوش و تحرک در جبهه های درگیری شد تلاش های بازیگران موجود در یمن برای سیطره بر مناطق بیشتر، جهت مذاکرات احتمالی در هفته ها و ماه های آینده می باشد.

 

با این حال تمرکز واشنگتن جهت تغییر رفتار ریاض در عرصه فعالیت های منطقه ای و بین المللی به موضوع یمن ختم نگردید. بطوریکه انتشار گزارش دفتر اطلاعات ملی آمریکا از قتل خاشقچی و اشاره مستقیم به نقش محمد بن سلمان در قتل خاشقچی، نقض حقوق بشر در این کشور و تحریم های اعمالی از رهگذر گزارش مذکور توسط خزانه‌ داری آمریکا (تحریم ژنرال احمد العسیری معاون سابق سرویس اطلاعاتی سعودی، نیروی واکنش سریع عربستان سعودی را هم به خاطر دخالت در این ترور و اعمال محدودیت روادیدی برای ۷۶ نفر از اتباع سعودی)، سبب گردید تا ساختار قدرت در سعودی و ولیعهد آن حلقه تنگ فشار واشنگتن را در ارتباط با سیاست های خود بیش از پیش احساس کنند.

 

با توجه به شرایط پیش آمده برای ریاض و ولیعهد سعودی چگونگی برخورد سعودی با این موضوع و میزان تمکین آنها در قبال هشدارها و خواسته های کاخ سفید از جمله مؤلفه هایی است که نیازمند به توجه و تحلیل های ویژه ای دارد.

 

واقعیت امر این است که ریاض در شرایط موجود نه تنها احساس تنهایی می کند بلکه به نوعی خطر را بیش از پیش درک کرده است. خطری که متوجه ساختار قدرت و تصمیم گیری یعنی پادشاه و ولیعهد می باشد. اگرچه هدف تهدیدات بوجود آمده متوجه محمد بن سلمان به عنوان ولیعهد می باشد اما با اعمال فشارهای بیرونی بر ولیعهد و تلاش برای برکنار کردن آن مطمئناً عرصه داخلی را نیز با وجود مخالفان فراوانی که عمدتاً شاهزادگانی از نسل اول و دوم قدرت هستند را فعال تر خواهد کرد و بسترهای فعالیت آنها را برای وارد شدن به میدان مخالفت و مبارزه با بن سلمان فراهم تر می کند. در این مسیر ملک سلمان نیز به دلیل رفتارهای ساختارشکنانه ای که در انتخاب ولیعهد داشته و اصول پذیرفته شده سنتی آن یعنی انتخاب ولیعهد به شکل عرضی (برادر) را کنار گذاشته است با تهدیداتی از سوی شورای های قدرت در سعودی مانند شورای بیعت و گروه های مخالف رفتارهای وی، از شاهزادگان و علما وهابیِ دارای قدرت اجتماعی – سیاسی روبرو خواهد شد. به علاوه اینکه برکناری بن سلمان از جایگاه ولیعهدی مسلماً عواقب وحشتناکی را برای او بدنبال خواهد داشت که مطمع نظر ملک سلمان نیست.   

 

از این رو تصمیم ریاض درباره چگونگی رفع فشارهای موجود، در درجه اول حفظ موقعیت بن سلمان و امحاء تهدیداتی است که در این عرصه (داخلی و خارجی) متوجه او می باشد. در وهله بعد آنچه ریاض بدان مبادرت خواهد ورزید پیدا کردن راه حل هایی برای عبور موفق از شرایط موجود است. در واقع ریاض در این مسیر تمام توان دیپلماتیک خود را بکار خواهد بست تا واشنگتن را به تغییر محدود شرایط مجاب کند. اگرچه ابزارهای موجود و در دسترس برای ریاض جهت رایزنی های دیپلماتیک نیز محدود است اما نباید این نکته را فراموش کرد که سعودی با پشتوانه گروه های لابی خود در نهادهای قدرت در واشنگتن و شارژ مالی افراد متنفذ در عرصه سیاست آمریکا درهای مذاکره در رابطه با مواردی که بایدن تأکید ویژه ای جهت انجام آنها از سوی ریاض دارد را باز خواهد کرد.

  

از جمله نکات مهم در این عرصه برای سعودی، آزمودن توان دیپلماتیک سعودی جهت گفتگو و متقاعد سازی طرف مقابل است. در واقع به محک گذاردن این توانمندی و آزمودن ظرفیت های دیپلماتیک سعودی، تنها به تعیین شاخص های مذاکره و گفتگو و یافتن راه حل هایی جهت انجام فعل مذاکره با آمریکا مربوط نمی شود بلکه این ظرفیت ها می توانند در عرصه همراه سازی دیگر کشورها در مدار راهبردی خود علیه آمریکا و بایدن وارد عمل شوند و کار ساز نیز باشند. به عبارت روشن تر دستگاه دیپلماسی ریاض در راستای صیانت از اهداف و برنامه های خود در برابر تهدیدات و فشارهای واشنگتن، در عرصه منطقه ای نیز فعال خواهد شد و مسلماً سعی خواهد کرد تا با کنش در میدان های دیپلماتیک منطقه ای، اجماع حمایتی از خود در برابر مطالبات و فشارهای آمریکا را شکل داده و طراحی کند. از این رو رایزنی های ریاض جهت همراه کردن کشورهای عربی منطقه با خود و میزان حمایتی که آنها در این کارزار از ریاض خواهند داشت توان دیپلماتیک دستگاه دیپلماسی سعودی و قابلیت های آن را نشان خواهد داد. بنابراین چالش مذکور برای ریاض یک چالش دیپلماتیک خواهد بود که میزان تأثیرگذاری و نفوذ آنها در میان کشورهای همسو با خود را به نمایش خواهد گذاشت.

 

با توجه به آنچه در این باره گفته شد باید تأکید کرد که نبرد بایدن با سعودی نبردی با شاخص های حیات و ممات برای بن سلمان به شمار می آید. واقعیت این است که بایدن در گفتگو با حاکمان سعودی، گفتگو با ملک سلمان را بجای بن سلمان برگزیده است که از حیث نشانه ای بر آغاز دوره جدید و گذار از دوره پیشین حکایت می کند. دوره ای که در آن نقش محمد بن سلمان خیلی کم و کمرنگ تر از گذشته می باشد. با این حال میزان عکس العمل سعودی به این تغییر و عوامل فشار از سوی واشنگتن نیز مهم می باشد. چرا که تغییر در روابط و نحوه تعامل میان واشنگتن و ریاض در میان مدت تغییر در محاسبات راهبردی در منطقه خاورمیانه را نیز به همراه خواهد داشت.

 

ارسال نظر