به گزارش راهبرد معاصر؛ «وندی شرمن» دیپلمات کهنهکار آمریکایی که در جریان مذاکرات منتهی به توافق برجام نیز حضور داشت، اخیرا به این نکته اشاره کرده که اوضاع در مورد برجام همانند سال 2015 نیست.
این سخنان شرمن که هماکنون قائممقام «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه آمریکا است با واکنش مقامات ایرانی روبهرو شد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این زمینه تاکید کردند: «بله، شرایط نسبت به سال ۹۴ تغییر کرده اما این تغییر به نفع ایران بوده نه آمریکا. آمریکا ضعیفتر شده زیرا دولتی بر سر کار آمد که با حرف و کار و کنار کشیدنش، آمریکا را مفتضح کرد و مشکلات اقتصادی نیز آن را فرا گرفته است. البته امروز هم سرنوشت رئیسجمهور آمریکا معلوم نیست چه خواهد شد. بنابراین در صورت تغییر، برجام باید به نفع ایران تغییر کند.»
اشاره رهبر معظم انقلاب اسلامی به ضعیفتر شدن آمریکا یک واقعیت تاریخی را بیان میکند و آن هم این که واشنگتن در سالهای جدید با مشکلات بیشتری روبهرو شده که روند افول قدرت آن را نسبت به سالهای گذشته سرعت بخشیده است. این روند بهگونهای است که سبب تغییر بسیاری از پیش بینیها به خصوص در حوزه توازن نظامی و اقتصادی نیز شده است. توصیف جزییات روند فوق نیاز به زمان زیادی دارد اما میتوان افول آمریکا طی 5 سال گذشته و از امضای برجام را در چند سطح مورد بررسی قرار داد.
* دنیا به سمت نظم جدید قدم بر میدارد
نکته اول درباره افول آمریکا واقعیتی است که مقامات آمریکایی نیز به آن اذعان دارند و آن هم اوجگیری چین به عنوان یک قدرت جدید در دنیا است. این روند از سال 2011 به صورت مرتب در اسناد بالادستی امنیت ملی آمریکا ذکر میشد تا این که در سال 2017 از چین و روسیه به عنوان یک تهدید جدی در دنیا نام برده شد.
مهمترین ابعاد این تهدید علیه منافع ملی آمریکا رشد روزافزون چین در توسعه فناوریهای جدید به خصوص هوش مصنوعی، پردازش کوانتومی و توسعه نسلهای جدید شبکه مجازی موسوم به 5G است. آمریکاییها تلاش فراوانی کردهاند تا بتوانند با استفاده از ابزار تحریم رشد چین را در این حوزه متوقف کنند، اما واقعیت این است که تمام این تلاشها به بنبست خورده است.
به عنوان مثال چین مدعی است که در حوزه پردازش کوانتومی از آمریکا پیشی بگیرد و قدرتمندترین رایانههای کوانتومی برای مصارفی همچون رمزنگاری را توسعه دهد. همچنین چین قصد دارد در حوزههایی همچون تولید رباتهای مصنوعی، فناوریهای زیستی و پزشکی و تولید تسلیحات نظامی و تجهیزات فضایی نیز از آمریکا پیشی بگیرد. جدیدترین میدان مبارزه دو طرف نیز بحث تولید تراشههای رایانهای است که در آن هم چینیها قصد دارند تا سال 2025 به خودکفایی کامل برسند.
در این میان شاید موضوع کرونا شوک بزرگی بود که سبب شد تا این رقابت از گذشته سنگینتر به پیش برود.
* کرونا و ضربهای که آمریکا از آن خورد
همهگیری ویروس کرونا و موفقیت چین در مهار آن و در مقابل تلفات گسترده آن در آمریکا سبب شده تا فاصله اقتصادی این دو قطب بزرگ اقتصادی به سرعت کاهش یابد.
بر اساس پیشبینیها با توجه به رشد منفی اقتصاد آمریکا و بازیابی سریعتر اقتصاد چین در صورت حفظ وضعیت فعلی تا سال 2028 چین از لحاظ میزان بزرگی اقتصاد از آمریکا پیشی خواهد گرفت.
بر اساس برآوردها همین اتفاق به زودی در حوزه نظامی روی خواهد و چین میتواند تا سال 2027 به نوعی برابری رزمی با آمریکا چه در تعداد تجهیزات نظامی و چه در کیفیت آنها دست پیدا کند. این مساله مهار چین را تبدیل به بزرگترین اولویت کنونی آمریکاییها کرده است.
چنین رویدادی به همراه نزدیکی راهبردی چین و روسیه میتواند نوعی چالش راهبردی را در مقابل واشنگتن ایجاد کند. امری که 5 سال پیش کمتر کسی میتوانست آن را پیشبینی کند. یکی از نشانههای در پیش بودن چنین دورهای سفر اخیر «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه به چین و دیدار با مقامات چینی است.
یکی از مهمترین مسائلی که در این دیدارها مورد تاکید قرار گرفت مقابله با راهبرد یکجانبه آمریکا در هدف قرار دادن منافع سایر کشورها با استفاده از سلاح تحریم بود. همچنین دو طرف در این سفر از مخالفت این کشورها با تکرویهای آمریکا و مقابله با آن خبر دادند و بر این نکته تاکید کردند که مسکو و پکن باید در برابر فشارهای آمریکا مقاومت کنند.
این نزدیک شدن مواضع دو طرف در حالی است که از مدتها پیش بسیاری منتظر ایجاد شکاف بین روسیه و چین بر سر مسائل مختلف بودند. نکته دیگر موضع دو طرف درباره بازگشت آمریکا به برجام بود.
بر این اساس دو کشور اعلام کردند، ایالات متحده باید بدون هیچ قید و شرط در اسرع وقت به «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) بازگردد و تحریمهای یکجانبه علیه ایران را لغو کند. مواجه شدن آمریکا با این جبهه مشترک فرصت بسیار مناسبی است که شاید ایران در سال 2015 از آن بیبهره بود.
از سوی دیگر این تحول به معنای ایجاد نوعی فضای چندقطبی در دنیاست که بسیاری از معادلات را در دنیای امروز عوض خواهد کرد.
از سوی دیگر وجهه آمریکای پس از انتخابات 2020 در جهان با آنچه قبل از آن بود هم متفاوت است. کشوری که نتوانست یک انتخابات اقناعکننده برگزار کند و رئیسجمهور سابقش صراحتا بر رخداد تقلب در انتخابات تاکید کرد، دیگر شانیت چندانی برای ادعاهای جهانی ندارد.
* توفیقهای منطقهای ایران چه شرایطی را به وجود آورده است
در سطح بعدی میتوان به تغییراتی اشاره کرد که در سطح منطقه روی داده است. در سال 2015 میلادی داعش بخش مهمی از مناطق مختلف سوریه و عراق را تحت کنترل خود داشت. این میزان در کشور سوریه به 50 درصد میرسید و عملاً نوعی قلمروی تروریستی در مرزهای این دو کشور شکل گرفته بود و برخی حل این مشکل را منوط به گذشت 30 سال زمان میدانستند.
با این حال قدرت محور مقاومت به رهبری ایران این روند را معکوس کرد. پیوستن روسیه به اتحاد محور مقاومت در مقابل تروریستهای داعشی موقعیت ایران را بیش از گذشته تحکیم کرد. در مدت کمتر از 3 سال نه تنها داعش به طور کامل شکست خورد بلکه عملاً بسیاری از بخشهای خاک سوریه که تحت کنترل تروریستها قرار داشت دوباره در اختیار دولت قانونی سوریه قرار گرفت.
در عراق نیز با شکست داعش طومار تروریستها به طور کامل در هم پیچیده شد. نگاهی به این تحولات به خصوص در 5 سال گذشته نشان میدهد که موقعیت ایران در این حوزه به خصوص در عراق و سوریه به شدت تقویت شده است.
حتی حملات مداوم رژیم صهیونیستی که با قصد تضعیف ایران در محور مقاومت انجام شده نتوانسته زمان را به عقب بازگرداند. طبیعی است که این موقعیت فرصتهای بیبدیل و فراوانی را برای ایران فراهم کرده که اساساً در سال 2015 وجود نداشت.
شاید در این میان موقعیت کشور یمن از همه کشورهای دیگر محور مقاومت شاخصتر باشد. مقاومت مردم این کشور و پاسخهای موشکی و پهپادی به مراکز حساس رژیم سعودی سبب شده تا عملاً ریاض توان هیچ اقدامی را در مقابل مبارزان یمنی نداشته باشد.
شکستهای مداوم نیروهای سعودی و همپیمانان آنها در مقابل نیروهای ارتش یمن در منطقه «مارب» نیز نفسهای آنها را به شماره انداخته است. این در حالی است که در سال 2015 زمانی که ائتلاف سعودی قصد حمله به یمن را داشت برخی از پایان سریع این جنگ در کمتر از 6 ماه صحبت میکردند. حالا اوضاع به گونهای شده است که مقامات آمریکایی از بکارگیری ابتکار عملهای جدید برای جلوگیری از سقوط کامل دولت مستعفی یمن صحبت میکنند؛ امری که به نظر میرسد تا تحقق کامل مطالبات صنعا ممکن نخواهد شد.
* اقتصاد ایران ضدتحریم شده است
در این میان شاید مهمترین تحولی که از سال 94 در مورد ایران روی داده بالا رفتن توان استقامت ایران در مقابل تحریمهاست. در حالی که بسیاری تصور میکردند که اقتصاد ایران با صفر شدن صادرات نفت در اثر فشار حداکثری دولت آمریکا خواهد پاشید، اما نه تنها چنین اتفاقی روی نداد بلکه ایران توانست با مدیریت شرایط اقتصادی خود عملاً با این سناریو مقابله کند.
در حالی که در سال 98 و با لغو کامل معافیتهای تحریمی میزان صادرات محصولات نفتی ایران به 400 هزار بشکه در روز نزول کرده اما در سال 2020 و با وجود مشکلات فراوان از جمله سقوط قیمت نفت در اثر بحران همهگیری ویروس کرونا صادرات نفت ایران به 900 هزار بشکه در روز رسید که عملاً نشاندهنده شکست کامل سیاستهای فشار حداکثری علیه ایران است. همچنین آمارهای اقتصادی نشان میدهد که بر خلاف پیشبینیها نه تنها میزان رشد اقتصادی ایران منفی نشده است بلکه در سال جاری ایران توانسته به رشد مثبت دست پیدا کند.
همین نکته نشانه خارج شدن اقتصاد ایران از رکورد است. در حالی که پیش از این تصور میشد با صفر شدن صادرات نفتی اقتصاد ایران سقوط خواهد کرد در حالی که هم اکنون ایران توانسته از تاثیرات مخرب تحریمها عبور کرده و عملاً به نوعی ثبات دست پیدا کند.
بدون شک آمریکاییها برای وادار کردن ایران برای پذیرش شروط خود به خصوص مذاکره بر سر برنامه موشکی، بحث فعالیتهای منطقهای و همچنین برخی اصلاحات در داخل برجام از جمله تمدید محدودیتهای زمانی برای فعالیتهای هستهای ایران راه بسیار سختی را در پیش دارند.
ایران میتواند از فرصتهای فراوانی همچون چندقطبی شدن سیستم توزیع قدرت در دنیا، پیروزیهای منطقهای و ضد تحریم شدن اقتصاد خود به خوبی استفاده کند.
شاید تنها نکته مهم در این خصوص ضرورت درک صحیح برخی از جریانات داخلی از موقعیت فعلی ایران در دنیاست و این که شرایط با سال 2015 تفاوتهای اساسی دارد./ فارس