به گزارش راهبرد معاصر؛ مشارکت حداکثری مردم در انتخابات ریاستجمهوری باعث تقویت اقتدار و قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی ایران و ساختار مردمسالاری دینی خواهد شد. بر این اساس، همه مسئولین و فعالان سیاسی و فرهنگی کشور باید همه تلاش خود را برای نیل به این هدف به کار بگیرند؛ چراکه کاهش مشارکت مردم در انتخابات قطعا ما را با یک دولت حداقلی مواجه خواهد کرد. هر دولتی با پشتوانه محدود اجتماعی، بسیار شکننده خواهد بود و این موضوع خطری جدی برای کارآمدی نظام مردمسالاری دینی به شمار می رود.
بیشک دولتی که پشتوانه مردمی نداشته باشد، نمیتواند اعتماد عمومی مردم را در زمان اتخاذ تصمیمات سخت جلب کند؛ لذا به دلیل اهمیت و تاثیرگذاری این موضوع در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، انتظار میرود تمام نخبگان و تشکلهای سیاسی و همچنین کسانی که در کشور دارای مرجعیت سیاسی هستند و بیش از دیگران مورد استناد مردم قرار میگیرند، از تمام ظرفیتهای خود برای دعوت از مردم برای حضور پرشور در انتخابات ریاست جمهوری استفاده کنند.
این دعوت عمومی از سوی نخبگان جامعه نباید آلوده اغراض جناحی شود و حمایت از برخی از کاندیداها را به ذهن متبادر کند؛ بلکه در حال حاضر مسئله اصلی ایران، صرف افزایش مشارکت در انتخابات است و این امر مهمتر از تمام امیال سیاسی و جناحی است. این موضوع یک اصل مهم است و همه جناحهای سیاسی باید آن را صدر اولویتهای خود قرار بدهند.
مشارکت حداکثری مردم ضمن افزایش توان بازدارندگی امنیتی، قدرت چانهزنی مسئولین کشور را در عرصه بینالملل افزایش خواهد داد. هرچند توجه به این امر نباید مانع تلاش برای سپردن قدرت اجرایی کشور به دست نیروهای متعهد و متخصص شود. نکته مهم دیگر این است که تمام توان سازماندهی احزاب و گروههای سیاسی و مدعی قادر نیست تا بیش از 30 درصد از آرای واجدین شرایط را مدیریت کنند. درحالیکه 70 درصد آرای باقیمانده را طیف خاکستری رایدهندگان تشکیل میدهد که در زمان انتخابات خارج از چارچوبهای سیاسی عمل خواهند کرد و جلب نظر مساعد این طیف برای افزایش مشارکت در انتخابات بسیار حائز اهمیت است.
ایجاد زمینه مشارکت گسترده خانوادههای شهدا، جانبازان و آزادگان در انتخابات به دلیل تعلقخاطر این گروهها به آرمانهای انقلاب میتواند به موتور محرکه مشارکت سایر تودههای اجتماعی تبدیل شود. هرچند نواقص مدیریتی در سالهای اخیر در حوزه اقتصادی باعث افزایش نارضایتی در میان این خانوادهها شده است؛ اما آنها نشان دادهاند که در نهایت در پای صندوقهای رای حضور پیدا خواهند کرد. نکته مهم در اینجا این است که از پتانسیل آنها در جلب نظر مساعد سایر گروههای اجتماعی برای مشارکت در انتخابات استفاده شود. برخلاف القای جریان اصلی رسانهای گروههای مرجع در امر سیاسی در میان تودههای مردم، افرادی هستند که در دهههای گذشته برای انقلاب و کشور هزینه دادهاند و در این خصوص نباید بر روی نقش سلبریتیها غلو کرد و زمین بازی را به دست آنها داد.
از سوی دیگر بخشی از جامعه –به حق- نسبت به عدم تحقق شعارهای اقتصادی در سالهای اخیر معترض هستند و بهدلیل مدیریت ناصحیح در بخش اجرایی کشور تحت فشار معیشتی قرار گرفتهاند و ممکن است به دلیل شرایط جاری کشور نسبت به حضور در انتخابات دلسرد شده باشند. قطعا این گروهها نیز با مشاهده برنامههای عملی کاندیداهای نخبه و توانمند به موج مشارکت حداکثری خواهد پیوست و یقین داشته باشند با انتخاب درست می توان کشور را به مسیر درست بازگرداند.
موضوع مهم دیگر این است که طیفی از جامعه نسبت به تحقق شعارهای انتخاباتی ناامید شدهاست و متاسفانه این امر ناشی از تجربه ناخوشایند از انتخاباتهای گذشته است؛ اما قابل پیشبینی است که با حضور کاندیداهای قابلاطمینان و امتحانپسداده در سایر عرصههای مدیریتی، مردم نسبت به امکان ایجاد تغییر امیدوار خواهند شد. بی تردید اکثریت مردم به فردی رای می دهند که برای آینده ایران اسلامی در عرصههای مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برنامه مدون داشته باشد. در نتیجه رئیسجمهور آینده کشور فردی متعهد و متخصص خواهد بود و با همکاری نیروهای دلسوز و کارآمد، ضمن اصلاح نگاه منفی بخش از مردم، ساختارها را به نفع مصالح عمومی کشور اصلاح خواهد کرد. لذا با مشارکت حداکثری و انتخاب کاندیدای اصلح میتوان نسبت به حل بسیاری از چالشها و مشکلات کشور در آیندهای نزدیک امیدوار بود.