چرا گفتگو میان شورای همکاری خلیج فارس و ایران اجتناب ناپذیر است؟-راهبرد معاصر
ترجمه گزارش «مجمع بین المللی عرب»؛

چرا گفتگو میان شورای همکاری خلیج فارس و ایران اجتناب ناپذیر است؟

باید با ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای رفتار شود. درگیری بین ایران و برخی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، امنیت منطقه را در معرض چالش ها و درگیری های بیشتر قرار خواهد داد. مسیر اصلی در تعامل با ایران ، سازش است.
شفیق غبرا؛ استاد علوم سیاسی در دانشگاه کویت
تاریخ انتشار: يکشنبه ۰۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - 25 April 2021

گفتگوهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران دشوار؛ اما اجتناب ناپذیر است

 

به گزارش راهبرد معاصر، با تشدید تنش ها در منطقه خلیج فارس مرتبط با ایران، ما شاهدیم که مذاکرات و گفتگو بین ایالات متحده و ایران در حال افزایش است. رئیس جمهور جو بایدن و تیم وی اظهار داشتند که آن ها به دنبال تنش زدایی با ایران هستند تا با خروج از منطقه؛ سیاست خود را بر سایر اولویت های بین المللی مانند چین و روسیه متمرکز کنند.

 

با عقب نشینی و خروج ایالات متحده از منطقه ؛ این امر به عهده سایر کشورهای عربی به خصوص دولت های عضو شورای همکاری خلیج فارس خواهد بود تا نقش اصلی را در حفظ صلح و امنیت در منطقه خلیج فارس ایفا کنند. از سال 1979 ، مهمترین تهدید صلح در خلیج فارس، خصومت بین ایران و برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده است. تنش ها در منطقه خلیج فارس طی سال های اخیر به طرز چشمگیری افزایش یافته و در بحران سوریه و یمن به اوج خود رسیده است. با این حال، اگر چه سیاست خارجی ایران اغلب مورد انتقاد قرار می گیرد؛ اما دولت ایران را نمی توان با زور از منطقه خارج کرد. بنابراین ضروری است تا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس گفتگو با ایران را شروع کنند. خوشبختانه؛ سیاست پیش بینی شده توسط دولت بایدن فرصت بی نظیری برای کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس ایجاد می کند تا روابط خود را با ایران اصلاح کنند.

 

مذاکره با ایران

این مفروضه که « آتش بس و تنش زدایی» ، ایران را به سمت افراط گرایی و رادیکالیزم بیشتر سوق می دهد نادرست است. ایران امروز به یک کشور با ثبات در منطقه تبدیل شده است که روند تصمیم گیری آن ها اساسا بر اهداف منطقی و پراگماتیک استوار است. گفتگو و مذاکره همچنین ممکن است فرصت های مشخصی را برای واشنگتن فراهم کند. برای نمونه سفر موفق آمیز رئیس جمهور نیسکون به چین در اوایل دهه 1970م علی رغم اختلافات فاحش ایدئولوژیک بین دو کشور؛ زمینه را برای تغییرات مثبت در روابط چین و آمریکا باز کرد. گشایش آمریکا به سمت چین ؛ بسیاری از روندهای سیاسی چین را تغییر داد و بدون تغییر در هسته ایدئولوژی حزب کمونیست چین، به اصلاحات داخلی حزب کمونیست چین منجر شد.

 

سیاست سنتی ایالات متحده در تحریم و بلوکه کردن دارایی ایران؛ اگرچه باعث افزایش مشکلات اقتصادی ایران شده است؛ اما اگر هدف تحریم ها ، اصلاح رفتارهای ( ادعایی) ایران در منطقه بوده با موفقیت همراه نبوده است. در مقابل؛ قربانیان اصلی تحریم ها مردم ایران بوده اند. این تحریم ها همچنین در تغییر نظام ایران با شکست روبرو شده اند که یکی از اهداف اصلی بسیاری از جنگ طلبان آمریکایی می باشد. علاوه بر این، ایران موفق شده تا در تحریم ها روزنه هایی بیابد و با دور زدن تحریم ها به واردات و صادرات ادامه دهد.

 

از طرف دیگر؛ به دلیل افزایش تولید داخلی نفت و کاهش سوخت های فسیلی به نفع انرژی های تجدیدپذیر؛ سیاست جدید آمریکا نسبت به دهه های گذشته کمتر نگران حفاظت از منابع انرژی باشد. این امر باعث شده که سیاست ایالات متحده در خاورمیانه کمتر به ملاحظات مرتبط به نفت وابسته باشد که منجر به درگیری آمریکا در چندین کشور شده است. از آن جا که ایالات متحده باید بیشتر روی رقابت با چین تمرکز کند؛ به اسرائیل یا هیچ یکی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس اجازه نخواهد داد تا چارچوب بازگشت به برجام را تعیین کنند. در مقابل ایالات متحده احتمالا اصرار خواهد کرد که شرکای عرب؛ سازش با تهران را بپذیرند اما به آن ها اجازه می دهد تا در سیاست های خاورمیانه نقش تعیین کننده ای ایفا کنند.

 

اولویت های ایالات متحده در منطقه خلیج فارس در حال تغییر و تحول است. کاهش نفوذ ایالات متحده و افزایش بی میلی آن ها در تعهد به درگیری های سیاسی و نظامی خاورمیانه یک چالش اساسی برای سیاست های منطقه‌ای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس است که مدت هاست برای تامین و تضمین امنیت خود به ایالات متحده وابسته هستند. این مسئله باعث شده تا برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، روابط سیاسی و امنیتی با اسرائیل را توسعه دهند تا عقب نشینی آمریکا را جبران نمایند.  سایر کشورها مانند کویت ، قطر و عمان سعی کرده اند با در پیش گرفتن سیاست های کمتر تقابل جویانه نسبت به ایران ، احتمال درگیری را کاهش دهند.

 

تغییرات در سیاست خارجی آمریکا در منطقه به خصوص یمن به جایی رسیده که ما شاهد واگرایی در روابط آمریکا با برخی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس هستیم. ایالات متحده صادرات سلاح های تهاجمی به ائتلاف عربی در جنگ یمن را ممنوع کرده است و انتظار می رود دیپلمات های آمریکایی با حوثی ها دیدار کنند.

 

باید با ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای رفتار شود. درگیری بین ایران و برخی از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس امنیت منطقه را در معرض چالش ها و درگیری های بیشتر قرار خواهد داد و این امر باعث هراس بیشتر سرمایه گذاران خارجی برای فرصت سرمایه گذاری در شورای همکاری خلیج فارس شود که احتمالا منجر  به کاهش بیشتر قیمت نفت خواهد شد. هر اتفاقی که بیفتد؛ ایران از منطقه محو نخواهد شد. اگر چه دستورکار منطقه ای تهران برای شورای همکاری خلیج فارس نگران کننده است؛ اما ایران دارای وسعت، جمعیت و نقش منطقه ای قدرت متوسط است و توانایی خود را در چالش کشیدن سیاست های آمریکا در سرتاسر خاورمیانه ثابت کرده است. در حالی که برخی از کشورهای منطقه فرصت حل مشکلات با ایران را داشتند؛ آن ها قبلا برای تضعیف ایران به تحریم و جستجوی کمک بین المللی روی آوردند و حتی گاهی اوقات ایالات متحده را به تقابل نظامی ترغیب می کردند.

 

خوشبختانه این رویکردهای کوته بینانه نه با دولت جمهوری خواه دونالد ترامپ و نه با دولت دموکرات رئیس جمهور جو بایدن موفق نبوده است. این دو نفر ، اگرچه تقریباً از هر نظر با هم متفاوتند ، اما بر این عقیده اند که به هر قیمتی باید از جنگ با ایران جلوگیری شود. از این رو ، هر دوی آنها به دنبال رویکردهای جایگزین برای تعامل با جمهوری اسلامی ایران بودند. مسیر اصلی در تعامل با ایران ، سازش است و اکنون ابتکار عمل در اختیار ایالات متحده می باشد.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت موسی سرور، کارشناس مسائل اروپا؛ / ۱ روز پیش

هروله غرب برای مذاکره با روسیه

یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛ / ۱ روز پیش

وجه اشتراک بحران سازان در سوریه