به گزارش راهبرد معاصر؛ «رحمان ۱۴۰۰» یک شوک عجیب به سینمای ایران بود. این فیلم با رکیکترین شوخیهای جنسی که طی ۴۰ سال گذشته در سینمای ایران بیسابقه بودند، سعی در خنداندن تماشاگرانش داشت و به عبارتی با کودن و عقدهای فرض کردن مخاطب، سطح پایینترین فاکتورها را برای جذب او در پیشخوان قرار میداد. فیلم منوچهر هادی و علی سرتیپی زنگ خطر ابتذال را در سینمای ایران به صدا درآورد و بسیاری از اهالی رسانه و فرهنگ را به تکاپو انداخت تا مقابل این آمارسازیها و تلاشها برای پایین آوردن سطح سلیقه مخاطبان و رساندن آن به سطح توانایی فیلمسازانی مثل منوچهر هادی و تهیهکنندگانی چون علی سرتیپی، تدبیری اندیشیده شود.
در فاز اول، با توجه به چینش اکرانهای نوروزی مشخص بود که تعداد سالنهای این فیلم به تنهایی برابر با چهار فیلم دیگر اکران نوروزی است. همین استدلال کافی بود تا کسانی که فروش «رحمان ۱۴۰۰» را نشانهای از افت سطح عمومی فرهنگ در جامعه میدانستند، متوجه شوند که چنین چیزی صحت ندارد و اتفاقی که افتاده فعال شدن نازلترین مخاطبان سینما توسط مافیای اکران و منفعل شدن مخاطبان جدیتر و فهیمتر است. در فاز بعد، «رحمان ۱۴۰۰» را بهعنوان فیلم علی سرتیپی و نه فیلمی از منوچهر هادی می توان بررسی کرد و آمارسازیهای جامعه مافیای اکران سینمای ایران که میخواستند این فیلم برخوردار از حمایت اکثریت مردم قلمداد شود را، زیر سوال برد و به بررسی ساختارهای ضعیف و غیراخلاقی اثر پرداخت. در فاز سوم به نهادهای نظارتی میتوان اشاره کرد و از آنها پرسید که چرا این فیلم تولید شده؟ چرا مجوز گرفته؟ چرا بهترین فصل اکران به آن داده شده؟ چرا بیشترین تعداد سالن نمایش را دارد و... . آیا بهتر نیست به سیاق دورههای مدیریتی گذشته، ردهبندی کیفی فیلمها در دستور کار این شورا قرار بگیرد و فیلمهایی که ضعیف و مبتذل هستند، لااقل نتوانند در چینش اکران بقیه فیلمها را مهجور و مظلوم واقع کنند که اگر فیلم خوبی هم روی پرده بود، چندان به چشم کسی نیاید و میدان یکسره در اختیار بساز بفروشهای سینما قرار بگیرد؟
اعضای شورای پروانه نمایش همگی در برابر این پرسش که آیا حاضرند به همراه خانوادهشان این فیلم را ببینند یا نه، جواب منفی دادهاند. بالاخره بعد از رکوردشکنی عجیب و غریب این فبلم، دیروز محمدرضا فرجی مدیرکل سینمای حرفهای سازمان سینمایی گفته: «نسخه در حال اکران این فیلم با نسخهای که برای مجوز اقدام کرده بود، متفاوت است. سازمان سینمایی بعد از ارائه مجوز به هر فیلم برای تطابق نسخه مجوزدار و آنچه به اکران درمیآید، بازرسانی را به سینما میفرستد و بر مبنای گزارش این بازرسان تصمیمگیری میکند.» وی افزود: «در مورد فیلم «رحمان 1400» این اتفاق افتاده است و گویا نسخه دارای مجوز این فیلم با نسخه در حال اکران متفاوت بود که برای آن تصمیم لازم را اتخاذ میکنیم.»
بلافاصله بعد از این اظهارات محمدرضا فرجی، همه منتظر واکنش علی سرتیپی بودند که او هم چنانکه توقع میرفت پاسخ داد: «نسخه فعلی فیلم دقیقا همان نسخه مجوز گرفته از سازمان سینمایی است؛ ما هم طبق پروانه نمایشی که داریم همان نسخه را به اکران درآوردهایم.» سرتیپی افزود: «اصلا مگر میشود چنین کاری کرد؟ هیچگونه تفاوتی در نسخه مجوز گرفته فیلم و اکران شده آن ابدا وجود ندارد. اگر سازمان سینمایی واقعا چنین ادعایی کرده که ما نسخه دیگری را روی پرده فرستادهایم، من آن را رد میکنم و نمیپذیرم».
به نظر میرسید سوال علی سرتیپی آنجا که میپرسید «اصلا مگر میشود چنین کاری کرد؟» پرسشی جدی باشد. او و هیچکس دیگر قطعا نمیتواند بدون مجوز فیلمی را نزدیک به یک ماه در پرتعدادترین سالنهای نمایش اکران کنند و به چنین رقمی از سود مالی برسند. اما قضیه در همینجا متوقف نماند. ساعاتی بعد از صحبتهای مدیرکل سینمای حرفهای وزارت ارشاد مبنیبر اینکه نسخه بدون مجوز «رحمان ۱۴۰۰» روی پردهها بوده، بلیت فروشی آنلاین فیلم متوقف شد. منوچهر هادی، کارگردان این فیلم هم یک پست اینستاگرامی منتشر کرد و در آن با کنایه به رسانهای که باعث جلب توجه مسئولان نسبت به این فیلم شده بود، گفت: «تبریک به دوستانی که منتظر توقیف «رحمان ۱۴۰۰» بودند.» و در بخش دیگری از متنش ادعا کرد که «تمام سینماهای کشور نسخه اصلاح شده را روی پرده اکران میکردند و تازه سینماهای حوزه هنری نسخه اصلاح شدهتری را.»
البته هنوز مشخص نیست که «رحمان ۱۴۰۰» در صورت اقدام تولیدکنندگان آن به اصلاح موارد بحثبرانگیز، چطور خواهد توانست انسجام ساختاریاش را حفظ کند؛ چه اینکه حتی موضوع فیلم هم موردی غیراخلاقی و جنسی است و با حذف صحنههای رکیک، چیزی از ماجرا و روایت فیلم باقی نخواهد ماند.
در سوی دیگر باید پرسید: چگونه ممکن است فیلمی که بهصورت متوسط هر روز نزدیک به ۸۰۰ نوبت در سینماهای سراسر روی پرده رفته تا این اندازه از چشم ناظران ارشاد پنهان مانده باشد؟ به فرض امکان وقوع چنین تخلف آشکاری، زمان مفیدی که میتوان متصور بود تا دستگاه عریض و طویل ارشاد از وقوع آن مطلع شود، چقدر باید در نظر گرفته شود!؟ شاید هم به سیستم نظارت و ارزشیابی در سینمای ایران (و مهمتر از آن کلیه هنرهای نمایشی) در یک فرآیند فرسایشی، کارکردهای حیاتی خود را از دست داده است.