شکست فشار حداکثری و ضرورت بازنگری در تقابل با ایران-راهبرد معاصر
ترجمه گزارش «نشنال اینترست»؛

شکست فشار حداکثری و ضرورت بازنگری در تقابل با ایران

در دوران ریاست جمهوری ترامپ نه‌ تنها برنامه هسته‌ای و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران به‌صورت قابل‌ توجهی گسترش یافت، بلکه اثربخشی تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور به‌ شدت کاهش پیدا کرد.
تایلر کولیس؛ کارشناس ارشد مسائل تحریم نشنال اینترست و امیر هندجانی؛ کارشناس ارشد غیرمقیم موسسه کوئینسی
تاریخ انتشار: يکشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۰ - 16 May 2021

شکست فشار حداکثری؛ و ضرورت بازنگری در تقابل با ایران

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ زمانی که ایالات‌متحده و ایران برای احیای توافق هسته‌ای 2015م، درگیر دیپلماسی شاتل هستند؛ در سیاست داخلی واشنگتن در مورد بهره‌برداری دولت بایدن از اهرم قدرت «کارزار فشار حداکثری» (دولت ترامپ) برای کسب امتیاز از ایران، بحث و جدال گسترده‌ای شکل‌گرفته است. هم‌زمان با شروع مذاکرات وین، جمهوری خواهان سنا استدلال می‌کنند که دولت بایدن، برای کسب امتیازات و رسیدگی به‌تمامی جنبه‌های رفتار بی‌ثبات کننده ایران، باید از کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ نهایت استفاده را ببرد. آن‌ها به دولت بایدن هشدار می‌دهند: « مبادا برای بازگشت به توافق هسته‌ای، از اهرم فشار علیه ایران دست بکشید. » آن‌ها همچنین تهدید می‌کنند که اگر روزی به قدرت برسند، توافق هسته‌ای را مجدداً لغو خواهند کرد.


نویسندگان این یادداشت در واکنش به این استدلال، معتقدند: «نتیجه تصمیم دولت ترامپ در خروج ایالات ‌متحده از توافق هسته‌ای «گسترش برنامه هسته‌ای» و «تهاجمی‌تر شدن گروه‌های نیابتی ایران» بود. جلوه بارز این مسئله را می‌توان به حملات موشکی ایران به نیروهای نظامی ایالات‌متحده در عراق اشاره کرد. بنابراین تیم بایدن باید از این مسئله آگاه باشد که اگر اهرم قدرت و نفوذ کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ کارساز هستند؛ پس چرا دونالد ترامپ در دوران ریاست جمهوری خود نتوانست از آن بهره ای ببرد؟ پرزیدنت دونالد ترامپ نه تنها در رابطه با برنامه موشک‌های بالستیک و سیاست‌های منطقه‌ای امتیازی کسب نکردند؛ بلکه حتی آن‌ها نتواستند ایران را متقاعد سازند تا به میز مذاکره بازگردد.»


عدم موفقیت در این زمینه به دلیل کمبود تلاش نبود بلکه رئیس‌جمهور ترامپ در طول مدت کاری خود نه‌تنها تحریم‌هایی را که تحت برجام تعلیق شده بودند را بازگرداند؛ بلکه تحریم‌های بین‌المللی مؤثری را در مقیاس جهانی در تمامی بخش‌های تولیدی (نفت) و مالی اعمال کرد. دونالد ترامپ در پایان دوره ریاست جمهوری؛ کارزار فشار حداکثری را به بالاترین سطح خود رسانده بود؛ زیرا اهداف محدودی در ایران برای تحریم باقی‌مانده بود؛ اما هیچ‌یک از این اقدامات باعث تسلیم ایران نشد. حتی تلاش‌های دولت ترامپ محدود به تحریم ها نبود؛ بلکه سفر مقامات ایرانی به مقرر سازمان ملل در نیویورک را متوقف کرد که می‌توان به تحریم محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه و علی‌اکبر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی اشاره کرد.


البته تلاش‌های مرتبط با تضعیف دیپلماسی ایران در مقایسه با تصمیم رئیس‌جمهور ترامپ در ترور قاسم سلیمانی فرمانده ارشد نظامی ایران بسیار ناچیز بود؛ اما ایران به‌جای پذیرش محدودیت‌های شدیدتر در حوزه هسته‌ای؛ در واکنش مستقیم به خروج آمریکا از برجام، برخی از تعهدات برجامی خود را به حالت تعلیق در آورد. این اقدامات شامل توسعه سانترفیوژهای پیشرفته و افزایش تولید و ذخایر اورانیوم غنی‌شده بود. ایران همچنین در واکنش به ترور ژنرال قاسم سلیمانی، حملات موشکی گسترده‌ای علیه نیروهای آمریکایی در عراق ترتیب داد. اگرچه در طی این حمله هیچ نیروی آمریکایی کشته نشد؛ اما این اقدام به ایران اجازه داد تا بتواند توانمندی موشکی خود را به ایالات‌ متحده و سایر کشورهای منطقه در معرض نمایش بگذارد و از این طریق اعتبار و پرستیژ کسب کند.

 

نویسندگان در بخش پایانی یادداشت می‌نویسند: «در دوران ریاست جمهوری ترامپ؛ نه‌تنها برنامه هسته‌ای و فعالیت‌های منطقه‌ای ایران به‌صورت قابل‌توجهی گسترش یافت، بلکه اثربخشی تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور به‌شدت کاهش پیدا کرد.» بنابراین بهره‌برداری از اهرم فشار ناشی از تحریم‌های گسترده دولت ترامپ بیشتر به یک روایت خیالی شبیه است. درواقع موقعیت مذاکراتی ایالات‌متحده اکنون ضعیف‌تر از چهار سال گذشته است و بهترین کاری که دولت بایدن در این مرحله باید انجام دهد این است که تنها در قالب مذاکرات هسته‌ای به برجام بازگردد. بااین‌حال، دولت بایدن، باید برای یک نبرد سیاسی آماده باشد و برای مقابله با طوفان، یک مسئله ساده بیان شود: «هنگام ترک رئیس‌جمهور اوباما، ایالات‌متحده در مقابل ایران وضعیت بهتری نسبت به امروز داشت.»

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار