به گزارش راهبرد معاصر؛ در آمد و شد گسترده نامزدهای انتخابات 1400 به وزارت کشور، نام های آشنای زیادی وجود دارد اما «علی لاریجانی» بیش از برخی دیگر به چشم میآید چرا که در سپهر سیاسی ایران همواره نام «لاریجانیها» با حاشیه عجین بوده است. سیر تطور علی لاریجانی هم شرح عجیبی دارد؛ روزی یکی از گزینههای وحدت اصولگرایان در انتخابات 86 تلقی میشد، به مخالفِ اول دولت نهم و دهم تبدیل شد، در منتهیالیهِ اصولگرایی قرار گرفت، چندین سال ریاست مجلس اصلاحطلب و اصولگرا را عهدهدار شد، حامی درجه یک «برجام» بود و حماسه «تصویب بیست دقیقهای برجام» را رقم زد، به دفعات سهمیهی خود در دولت روحانی را «نقد» کرد، در «شبیخون بنزینی دولت در آبان 98» به حمایت از تصمیم دولت پرداخت، در کمترین میزان محبوبیت و در نهایت شدت انتقادات مردمی، مجلس را ترک کرد و چون میدانست شکست خواهد خورد حتی کاندیدای انتخابات مجلس یازدهم هم نشد! از سوی دولت به عنوان مسئول مذاکرات با چین معرفی و از سوی رهبر معظم انقلاب منصوب شد، و حالا بعد از دو سال سکوت، در قامت «سوپرمن» به میدان آمده است. اما این لاریجانی، کدام لاریجانی است؟ و در مشی و مرام و سیاست به چه کسی شبیه است؟ دولت او در کدام مسیر گام برخواهد داشت؟ و آیا نتایج حاصل از «تدبیر لاریجانی» با «تدبیر روحانی» متفاوت خواهد بود؟
برخی از نخبگان فکری، انقدر گزارههای فراوان برای اثبات اشتراک فکری و گفتمانی لاریجانی و روحانی دارند که صراحتا دولت لاریجانی را «دولت سوم روحانی» میخوانند. شاید بتوان گفت بارزترین ویژگی آقای لاریجانی محافظه کاری ایشان است. وی در ۶ سال از دوره ریاست جمهوری روحانی، رئیس مجلس بوده، اما هیچ تلاش اثرگذاری برای فعالسازی دولت نداشته است؛ بلکه به دفعات شاهد همراهی وی با روحانی در موضوعاتی مثل برجام و گرانی بنزین بودهایم. به واقع «محافظهکاری» مهمترین شباهت لاریجانی به روحانی است. از دیگر اشتراکات فکری و نظری لاریجانی و روحانی میتوان به علائق مشترک آنها در «لابیگری، عدم مبارزه جدی با ساختار فسادزا، سیاسی بازی، پرخاشگری و ادبیاتسازی در دوگانههای کاذب» اشاره نمود. تجلی این اشتراکات در چهارچوب انتخابات نیز در اظهارات لاریجانی در روز ثبت نام اشاره نمود. آنجایی که وی به هجمه علیه «دادگاه» و «پادگان» پرداخت. حال آنکه خود او اصالتا یک شخصیت نظامی است و تحکم و استبداد وی در مدیریت مجلس زبانزد است و از سوی دیگر، هیچوقت از معجزات «دادگاه» در تسویه حساب با منتقدان خود بیبهره نبوده است!
«عدم شفافیت و پاسخگویی» نیز از معایبی است که لاریجانی و روحانی هر دو به آن علاقمندند و در سالیان اخیر، همواره منافع خود را متضمن پایبندی به آن میدیدهاند.
بررسی پیشینه حسن روحانی در تاریخ سیاسی انقلاب تا حدودی مشابهاتی را بین دو چهره معروف سیاسی آشکار میکند. خاستگاه لاریجانی و روحانی از منتهی الیه راست محافظه کار است. حضور این دو در نهادهای امنیتی و اطلاعاتی موضوعی قابل کتمان نیست. علی لاریجانی که ابتدائا یک نظامی است و در سپاه پاسداران خدمت می کرده است، تجربه وزارت در دولت هاشمی رفسنجانی را نیز دارد. ده سال رئیس صدا و سیما بوده و چند سالی نیز در شورای امنیت ملی حضور داشته است. او در صدا و سیما برنامه هایی را بر روی آنتن برد که مورد نقد صریح و تند اصلاح طلبان و تجدیدنظرطلبان قرار گرفت. برنامه ای به نام هویت که از شبکه یک سیما پخش می شد، به مصاحبه با روشنفکرانی می پرداخت که معترف به شکست راهبردها و تاکتیک های سیاسی و اجتماعی خود در کشور بودند و خود را مهره سرویس های جاسوسی غرب می دانستند. حسن روحانی نیز سوابق اطلاعاتی و امنیتی بسیاری دارد و زمانیکه در جایگاه دبیری شورای امنیت ملی قرار داشت به دلیل برخورد با فتنه گران در سال 78، اصلاح طلبان وی را یکی از مهره های امنیتی می دانستند که به دنبال محدود کردن فعالیت های سیاسی و رسانه ای اصلاح طلبان و گروه های وابسته به این جریان است. ولی در نهایت در سال 92، به عنوان نامزد نهایی اصلاح طلبان معرفی شد. این سرنوشت روحانی بسیار مورد توجه علی لاریجانی قرار گرفته است. کسی در سال 78 حتی به ذهنش خطور نمی کرد که دبیر شورای امنیت ملی آن سال در سال های بعد گزینه نهایی اصلاح طلبان در کارزار ریاست جمهوری شود. چنین روند و فرآیندی شاید لاریجانی را به صرافت انداخت تا با کوچ از اردوگاه اصولگرایان به سمت اصلاح طلبان خود را در قد و قامت یک گزینه قابل عرضه برای ریاست جمهوری جانمایی کند. در بیش از 10 سال ریاست علی لاریجانی بر مجلس، او با شیب تدریجی و آرام در همان مسیری حرکت کرد که حسن روحانی قرار گرفته بود، لذاست که شاید به گمان برخی فعالین سیاسی وی میتواند به گزینه اصلی اصلاح طلبان برای ریاست جمهوری 1400 تبدیل شود.
دو اتفاق بزرگ کشور در این سالها مولود همکاری محور لاریجانی-روحانی بوده است. اولی «بلای برجام» است. برجام به عنوان بزرگترین نماد دولت روحانی، تولد خود را مدیون «تصویب بیست دقیقهای» لاریجانی است. توافقی که به گفته خود مسئولان دولتی نتایجی جز «تقریبا هیچ» نداشت و رهآورد آن «دلار 30 هزارتومانی» و «مرغ 40 هزارتومانی» بوده است. پروژهی دوم، «گرانی بنزین در سال98» است. اتفاقی تلخ که بدون اطلاع مردم و کسب نظر کارشناسان صورت پذیرفت و با ایجاد نارضایتی گسترده در مردم همراه بود. نتایج خسارت بار آبان 98 همواره در کارنامه دولت روحانی و مجلس لاریجانی باقی خواهد ماند.
میتوان «عبور از اصول و اصولگرایی» را فصل مشترک دیگر لاریجانی-روحانی دانست. جایی که با پشت کردن به نظرات پیشین خود، از مردم عبور کردند و نتایج خسارت باری را رقم زدند.
طیفی از اتفاقات، شانس ها و تحولات سیاسی ممکن است به نفع یا زیان لاریجانی تمام شوند. شاید اگر نظام پارلمانی جایگزین ریاستی می شد، لاریجانی که به عنوان یک «لابیمن» قدرتمند شناخته میشود، می توانست نخست وزیری را تجربه کند ولی مزیت انتخابات ریاست جمهوری و اخذ رای مستقیم از مردم، مزایایی دارد که یکی از آنها جلوگیری از کامیابی فرصت طلبان است. لاریجانی باید بداند که «سیاست ورزی وسط لحاف» در ایران نتایج موفقیتباری به همراه نخواهد داشت، هر چند توفیقاتی مقطعی حاصل شود. در بیانیه ثبت نام لاریجانی در روز ثبت نام مشخص شد او آمده تا زمین بازی را از دست جریان انقلاب خارج کند و بعید نیست برای کسب نظر مثبت مردم، پیشتاز حمله به دولت در مناظرات ریاست جمهوری باشد. او تلاش خواهد کرد تا از مسئولیت خود در اوضاع کنونی کشور فرار کند و دست کم «دستاورد نقد دولت» را به نام خود سند بزند. البته که لاریجانی در مناظرات علاوه بر سهمش در نتایج دولت روحانی، باید پاسخگوی پروندهی مفتوح «فاضل لاریجانی»، پروندهی نزدیکانش مثل «تاجگردون و...»، پرونده «آملی لاریجانی و ارتباط اکبر طبری با وی» و ... باشد. سوال اساسی این است که اگر آقای لاریجانی قرار است امروز بیاید و با تکیه بر کرسی ریاست جمهوری 1400 کاری کند، چرا در در ۸ سال دولت آقای روحانی که ۷ سال آن را رئیس قوه مقننه بوده است، نکرده است؟ باید توجه داشت که لاریجانی در سالهای سختیِ معیشت ملت ایران خانهنشین نبوده و همواره مسئولیتهای کلان داشته است. تحلیل و پایش نظرات مردمی حاکی از آن است که ملت ستمدیده از عملکرد دولت روحانی، رغبتی برای حاکم نمودن «اشرافیت خانوادگی» بر سرنوشت کشور ندارد و برخی معتقدند که «دولت سوم روحانی به ریاست علی لاریجانی» احتمالا با «نه بزرگ» مردم مواجه خواهد شد.