به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از گسترش روابط دیپلماتیک عربستان سعودی با ایران، سوریه و ترکیه و بهبود مناسبات با سایر کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، این سؤال قابل طرح است که آیا تغییر و تحولات اخیر در سیاست خارجی عربستان سعودی یک تحول استراتژیک و راهبردی است یا یک اقدام تاکتیکی و تنها واکنشی به دولت بایدن میباشد؟ به نظر میرسد که ولیعهد بن سلمان بسیار علاقهمند است که از سیاستهای تهاجمی نادرست خود در دوران ترامپ دست بکشد و دولت بایدن را متقاعد سازد که وی می تواند از نو شروع کند.
البته نباید از این مسئله غافل شد که تغییر و تحول اخیر در سیاستهای منطقهای عربستان سعودی به طور قابل توجهی به قبل از روی کار آمدن دولت بایدن برمیگردد و بیشتر انعکاسی از احساس عدم اطمینان نسبت به تضمینهای امنیتی آمریکا و آسیبپذیری ریاض در مقابل حملات موشکی و پهبادی به تأسیسات نفتی (2019) میباشد. برای فهم و درک تغییر راهبرد عربستان سعودی در قبال کشورهای منطقه، لازم است که به حملات گروههای نیابتی ایران به اهداف دریایی و انرژی در می و ژوئن 2019 و حملات پربادی و موشکی به تأسیسات نفتی بقیق و خوریس در سپتامبر 2019م اشاره کرد. این حملات نشانگر ناتوانی سامانههای دفاع هوایی متعارف عربستان سعودی در شناسایی و رهگیری تهدیدات ناشی از هواپیمای بدون سرنشین و موشکهای کروز میباشد. دو روز پس از حملات بقیق و خوریس، رئیس جمهور دونالد ترامپ اظهار داشت: « برای پاسخ به حملات به تأسیسات نفتی عربستان عجلهای نداریم و این حمله به منافع ما نبوده است.» درحالیکه دولت ترامپ، زمانی که دارایی و مواضع این کشور مورد هدف قرار میگیرد به سرعت پاسخ میداد.
تمایز ترامپ بین منافع ایالاتمتحده و عربستان سعودی؛ شوک قابلتوجهی برای محمد بن سلمان و محمد بن زاید بود. تا سال 2019م، فرض غالب بسیاری از مقامات سعودی و اماراتی این بود که منافع ایالاتمتحده با منافع شرکای منطقهای در خلیجفارس تفاوت چندانی ندارد. اما موضع ریاض و ابوظبی پس از تشدید تنش بین ایران و آمریکا که منجر به ترور قاسم سلمیانی فرمانده نیروی قدس شد، به طرز قابل توجهی تغییر کرد. مقامات اماراتی در ژوئیه 2019م در گفتگوی پنهانی با ایران تأکید کردند که آنها خواهان جنگ در خلیج فارس نیستند . همچنین بن سلمان در ژانویه 2020، برادرش شاهزاده خالد معاون وزیر دفاع را برای تنش زدایی در منطقه خاورمیانه به واشنگتن فرستاد.
پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر 2020م و تصرف کنگره توسط دمکراتها؛ مقامات سعودی به این ادراک رسیدند که باید رویکرد جدیدی را اتخاذ کنند تا دموکراتهای بدبین را متقاعد سازند که ولیعهد بن سلمان تغییر کرده است. در حالی که طرح عربستان سعودی به عنوان یک کشور « پاریا» ( 2019) لفاظی انتخاباتی بود؛ اما دانیل بنایم در ژوئن 2020 که بعد به عنوان معاون دستیار وزیر امور خارجه در امور شبهجزیره عرب به دولت بایدن پیوست ، خواستار بازنگری راهبردی شش ماهه به عنوان بخشی از بازنگری در روابط ایالاتمتحده و عربستان سعودی شد.
با توجه به تحولات منطقهای و بینالمللی از سال 2019م، تلاش مصالحه جویانه عربستان سعودی چندان تعجبآور نیست. سعودیها پس از گذشت بیش از سه سال از رکود، به محاصره قطر و شکاف در شورای همکاری خلیج فارس پایان دادند. مانند گذشته؛ عدم اطمینان نسبت به تضمین امنیتی ایالات متحده باعث شد تا رهبران کشورهای عربی خلیجفارس در واکنش به انتشار گزارش اطلاعاتی سیا در مورد نقش بن سلمان در قتل جمال قاشقچی، از عربستان سعودی حمایت کند. امیر تمیم قطر در تاریخ 10 می 2021 به جده سفر نمود و با بن سلمان دیدار کرد. ملک سلمان برای حل اختلافات منطقهای، از هیثم بن طارق آل سعید پادشاه جدید عمان خواست تا به عربستان سعودی سفر کند. تا آنجا که در گزارشهای مربوط به روابط عربستان سعودی با ایران، سوریه و ترکیه وجود دارد، یک موضوع مشترک قابل تشخیص، تمایل ریاض برای مدیریت بهتر « پرونده منطقه ای» پس از یک دوره تلاطم غیرمعمول در منطقه و بین الملل می باشد.
نویسنده در بخش پایانی یادداشت می نویسد: « ولیعهد بن سلمان باید مسیری برای خروج از بحران یمن بیابد؛ بدون اینکه یک شکست استراتژیک یا عملیاتی به نظر برسد. علاوه بر این، مقامات سعودی باید برای حل بحران یمن و تشویق انصار الله برای ورود به مذاکرات به گفتگوی دیپلماتیک خود با ایران ادامه دهد. البته ممکن است این مسیر طولانی باشد؛ اما سعودیها گزینههای زیادی در یمن ندارند. علاوه بر این ، هزینههای ادامه جنگ میتواند به طرز مفیدی به سمت بهبود وضعیت اقتصادی پساکووید هدایت شود.»