صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۱۱:۳۰ - ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ - 2022 February 13
کد خبر: ۱۲۱۸۶۱
گزارش مجله «اوراسیا ریوویو»؛

شکست مذاکرات هسته‌ای وین چه پیامدی برای آمریکایی‌ها دارد؟

دولت بایدن باید به خاطر داشته باشد که تشدید تنش با ایران پایه و اساس ظهور قدرت‌های تجدیدنظرطلب مانند ترکیه و نفوذ بیشتر قدرت‌های توسعه طلب مانند روسیه در خاورمیانه خواهد بود. بنابراین شکست در ایجاد توازن قوا در منطقه می‌تواند هم خاورمیانه و هم بالتیک و هم اوکراین را به جنگ بکشاند.

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ با بازگشت رئیس جمهور دموکرات به کاخ سفید، در جامعه بین المللی، امید به احیای برجام افزایش یافت. با این حال با از سرگیری مذاکرات، بازگشت به برجام بسیار پیچیده تر از آن چیزی بود که در ابتدا تصور می شد. هم واشنگتن و هم تهران خواسته های جدیدی را مطرح می کردند و بر آن پافشاری کرده اند. با توجه به بن بست کنونی، اکنون این سوال قابل طرح است که پیامدهای شکست مذاکرات وین چیست و به تعبیر دیگر پلن بی باید شامل چه ملاحظاتی باشد؟


دولت بایدن در داخل آمریکا با مشکلات ناشی از همه گیری کووید ۱۹ و پیامدهای نوظهور دیدگاه های راست افراطی در سیاست داخلی و خارجی دست و پنجه نرم می کند. دولت بایدن تا زمان خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان، موفقیت نسبتا خوبی داشت، اما بعد از آن که دولت بایدن اعلام کرد که این خروج برای تمرکز بر رقابت با چین به عنوان تهدید اصلی منافع آمریکا در سرتاسر جهان است، به شدت به اعتبار و پرستیژ آمریکا خسارت وارد کرد.


اگر ایران و آمریکا نتوانند در مورد بازگشت به برجام به توافق برسند و تهران در ازای مشوق های اقتصادی عملی، ضمانت های امنیتی ارائه نکند، خاورمیانه دوباره در یک ماتریس چندوجههی بحران فروخواهد رفت. در وهله نخست، شکست مذاکرات هسته ای وین به معنای شکست مذاکرات منطقه ای شرکای عرب آمریکا با ایران است. در واقع در صورت شکست مذاکرات وین، کشورهای عربی خلیج فارس به جای ایران به عنوان رقیب منطقه ای خود، با آمریکا همسو خواهند شد. بنابراین تنش زدایی در منطقه با بن بست روبرو خواهد شد. این بدون شک با منافع و راهبرد بلندمدت آمریکا همخوانی ندارد، زیرا خروج از افغانستان به وضوح نشان داد که آمریکا مصمم است که به جنگ های بی پایان خاورمیانه پایان دهد و در مقابل بر چین و منطقه هند و اقیانوس آرام تمرکز کند.

 

ثانیا، شکست مذاکرات منجر به بی ثباتی بیشتر در منطقه می شود. هر جنگی در خاورمیانه موجی از پناهندگان را روانه می کند و جریان مواد مخدر و قاچاق انسان را از مرزهای شرقی ایران به اروپا باز می کند و تهدید حملات تروریستی را در خاورمیانه و سایر نقاط جهان افزایش می دهد.


ثالثا، ایران برای حفظ موجودیت و بقای خود از طریق تقویت روابط اقتصادی و امنیتی بیشتر به چین و روسیه، چاره ای جز نزدیکی بیشتر با دو کشور یاد شده نخواهد داشت. به تعبیر دیگر تهران اسب تروای چین و روسیه برای نفوذ بیشتر در منطقه خواهد بود که در نتیجه بلوک های نظامی – امنیتی جدید مانند بلوک قدرت های تجدیدنظر طلب، ترتیبات امنیتی منطقه را به کلی تغییر می دهند. دولت بایدن باید به خاطر داشته باشد که تشدید تنش با ایران پایه و اساس ظهور قدرت های تجدیدنظرطلب مانند ترکیه و نفوذ بیشتر قدرت های توسعه طلب مانند روسیه در خاورمیانه خواهد بود. بنابراین شکست در ایجاد توازن قوا در منطقه می تواند هم خاورمیانه و هم بالتیک و هم اوکراین را به جنگ بکشاند.


چهارم، بازار ایران و نقش آن در قیمت نفت و امنیت ترانزیت را نمی توان به راحتی نادیده گرفت. ایران با بیشترین تعداد متخصص و پرجمعیت ترین بازار در خاورمیانه فرصتی عالی برای اروپا و آمریکا است تا اقتصاد تحت تاثیر کووید و تورم فزاینده را بهبود ببخشد. بازگشت نفت ایران به بازارهای بین المللی می تواند به کنترل موثرتر تورم جهانی و قیمت نفت کمک کند و تهران را تشویق نماید تا فعالانه تر به امنیت مسیر ترانزیت نفت در خلیج فارس کمک کند. این امر به نوبه ی خود می تواند سلطه ی عربستان و روسیه و هژمونی اوپک پلاس را نیز از بین ببرد. بدون برجام، هسته‌ای شدن ایران، مسابقه تسلیحاتی جدید در خاورمیانه، توازن قوای منطقه ای متزلزل، نفوذ بیشتر چین ، روسیه و ترکیه، جنگ های بی پایان بیشتر و شکست دیپلماسی اجتناب ناپذیر است.

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: