صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۰۹:۲۰ - ۲۰ شهريور ۱۴۰۱ - 2022 September 11
کد خبر: ۱۵۰۰۶۱
«راهبرد معاصر» بررسی می‌کند؛

سلبریتی واقعی کیست؟/ واکاوی پدیده بلاگرها و اینفلوئنسرها

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ آنچه در میان عوام باب شده است و حتی گاهی بر زبان نخبگان جاری می شود، استعمال واژه سلبریتی برای عموم هنرمندان به ویژه دستاندرکاران سینما و موسیقی است. در تحلیلی صحیح تر، استفاده از این برچسب برای آن دسته از هنرمندانی که نظراتی در زمینه مسائل اجتماعی جامعه ابراز می کنند، بیشتر است؛ اما آیا این نوع استعمال کلمه سلبریتی طبیعی و مناسب است و اگر خیر، جایگاه مطلوبش کجاست؟


در بعد روانی نگاه جامعه به واژه سلبریتی مهم است برداشت و نگرش مردم نسبت به این اصطلاح چیست. بدون در نظر گرفتن جوامع دیگر می توان گفت نوعی سبک و به اصطلاح زرد بودن در اذهان عمومی جامعه با این کلمه پیوند خورده است. به این ترتیب شاید بیراه نباشد که یکی از هنرمندان مشهور، در مراسمی می گوید « این کلمه مزخرف سلبریتی را از ما بگیرید». مشخص است افراد منتسب به سلبریتی چندان دل خوشی از این برچسب ندارند.

 

سلبریتی به چه کسانی اطلاق می شود؟

شاید عده زیادی از عوام و حتی خواصی که واژه سلبریتی را در مکالمات و نطق های خود به کار می برند، معنای دقیق کلمه را ندانند و اگر هم مورد سؤال قرار بگیرند، معنای اصطلاحی و رائج آن را بیان کنند. معنای درست و اصلی این واژه، چهره است و مشخصاً به فرد یا افرادی اطلاق می شود که در میان مردم جامعه با یک یا چند ویژگی خاص (مثبت یا منفی) شاخص و شناخته شده باشند. با این توضیح، دامنه مصداقی کلمه افزایش می یابد و طیف متنوعی از اشخاص جامعه را شامل می شود.


در معنای اصطلاحی سلبریتی، دو ملاحظه وجود دارد؛ نخست، اینکه چهره شدن لزوماً مثبت یا منفی ندارد و می تواند هر دو باشد. به عبارتی ممکن است شخصی به واسطه انجام اموری ناهنجار و ضد ارزش نیز سلبریتی شود؛ چنانچه در عالم مجازی افرادی با بروز اعمالی منافی فرهنگ عمومی به این درجه نائل آمده اند. دوم، اینکه سلبریتی لزوماً هنرمند نیست. لزوماً شخص نباید مهارت یا اثر هنری داشته باشد که این نام به او اطلاق شود، بلکه بارها افرادی بوده اند و هستند که با اعمال ساده و تهی از مهارت، صرفاً به دلیل خاص بودن، سلبریتی شده اند. همچنین چه بسیار هنرمندانی که به دلایل مختلف ازجمله فضای اجتماعی جامعه یا برجسته نبودن ذاتی هنرشان چهره نبوده و نیستند.

سلبریتی لزوماً هنرمند نیست. لزوماً شخص نباید مهارت یا اثر هنری داشته باشد که این نام به او اطلاق شود، بلکه بارها افرادی بوده اند و هستند که با اعمال ساده و تهی از مهارت، صرفاً به دلیل خاص بودن، سلبریتی شده اند


شاید بیان اصطلاح «شاخ مجازی» بی ارتباط با موضوع نباشد، افرادی که بدون هیچ هنر و مهارت خاصی و با صرف مقداری وقت و هزینه، عکس ها و مطالب مرتبط با آنها فضای مجازی را دربر گرفته و یک شبه ره مشهور شدن پیموده اند.

 

باز شدن پای سلبریتی ها به زندگی مردم

تا اینجا ظاهراً مشکلی با این طبقه اجتماعی وجود ندارد و آنها هم زندگی خود را دارند و ما نیز همچنین. موضوع یا معضل از جایی شروع می شود که تقریباً در بیشتر موارد سلبریتی بیکار نمی نشیند (و شاید هم ذات سلبریتی بودن همین گونه است) و به یک بلاگر یا اینفلوئنسر در شبکه های اجتماعی تبدیل می شود. بلاگر کسی است که در این شبکه ها به تولید محتوا اعم از صوتی، عکس و ویدئو می پردازد و اینفلوئنسر ها هم تأثیرگذاران و متنفذان فضای مجازی هستند.


به این دلیل که درصد قابل توجهی از سلبریتی ها به واسطه هنر یا علم خاصی مطرح نشده اند، دست کم در حوزه هایی که به دخالت یا اظهار نظر می پردازند متخصص نیستند و به این دلیل که اظهاراتشان بر روی قشر زیادی از مردم مؤثر می افتد، لازم است احتیاط و تجدید نظر اساسی در دنباله روی از این طبقه (فالو کردن) لحاظ شود. نکته مهم این است که این اظهارنظرها غالباً در حوزه دینی، روان شناختی و سبک زندگی است که به طور آشکارا آسیب زننده است.


در این زمینه می توان ملموس تر پیش رفت و مصادیق را بیان کرد، به عنوان نمونه در حوزه روان شناختی و سبک زندگی جملات و عبارت هایی مبنی بر پذیرش ضعف ها و کاستی های زندگی و برعکس، تأکید زیاد بر پیشرفت ها و موفقیت های بدون تلاش و سرسختی فراوان مشاهده می شود. جالب اینکه عبارت های مذکور گاهی استناداتی به کتب معروف به روان شناسی زرد یا غیر علمی نیز دارد . یا اینکه در مباحث دینی انتشار احادیث نامعتبر، تفسیر به رأی آیات و ترویج مفاهیمی مانند پلورالیسم دینی، ناسیونالیسم دینی و ... قابل بیان است.


مهم تر از شناخت و توصیف موارد مذکور، راه حل و درمان این چالش اجتماعی است که نه با ساز و کارهای ابتدایی و دم دستی (و گاهی غیراخلاقی)، بلکه با مدیریتی هوشمندانه و نگاهی روان شناختی - اجتماعی ممکن است؛ درست مانند روش های درست و غلطی که شرق و غرب بر مبنای منافع و خط قرمزهایشان برای ساماندهی شبکه های اجتماعی پیش گرفته اند و از آن ها غافلیم.

 

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: