صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

  • ۱۴:۲۶
  • چهارشنبه ۱۸ آبان ۱۴۰۱
  • Wednesday 09 November 2022
تاریخ انتشار: ۱۶:۳۳ - ۳۱ تير ۱۳۹۸ - 2019 July 22
کد خبر: ۱۷۱۳۳
در حاشیه شکست طرح استیضاح رییس جمهور آمریکا

آیا رابطه‌ی کنگره آمریکا و ترامپ تقابلی است؟

آزمون استیضاح ترامپ به برخی رسانه ها در کشورهای مختلف فهماند که چارچوب سیاسی کشوری چون آمریکا فارغ از جنگ های حزبی میان دولت و پارلمان، دارای استانداردها و یا اصولی مشخص هستند.

به گزارش راهبرد معاصر؛ مجلس نمایندگان آمریکا به اتفاق آراء علیه طرح استیضاح «دونالد ترامپ» رای داد. این قطعنامه را کسانی مطرح کردند که روی انتقادهای وارد شده به ترامپ درباره حملات به چهار تن از زنان کنگره حساب باز کرده بودند. در این میان اکثر دموکرات‌ها به طرفداری از جمهوری‌خواهان مجلس نمایندگان آمریکا به مسکوت گذاشتن این قطعنامه رای دادند و رای‌گیری ۳۳۲ به ۹۵ تمام شد. در مفاد این قطعنامه که «ال گرین»، نماینده دموکرات‌ مجلس نمایندگان آمریکا ارائه داد، دونالد ترامپ به عنوان «شخصی نامناسب برای دفاع از ایده‌آل‌هایی که آمریکا را دوباره باعظمت می‌کند» توصیف شد. او با ذکر برخی از توییت‌های رئیس‌جمهوری آمریکا از جمله پیام‌هایی خطاب به چهار نماینده زن دموکرات در کنگره و انتقادهای مجلس نمایندگان آمریکا، از این توییت‌ها به عنوان مدرکی در اثبات «تخلف بزرگ» ترامپ یاد کرد.

 

پیش‌درآمد طولانی، توقف ناگهانی

ابتدای فوریه امسال (اسفند سال گذشته) بود که «راشاتودی» از طرح منسجمی خبر داد که طی آن، برخی از اعضای ارشد دموکرات کنگره از طریق استیضاح «دونالد ترامپ» قصد تغییرات بزرگی را داشتند؛ این نقشه توسط «دیوید بروک» آماده شد. به گفته بروک در همان زمان، طرح شامل یک پلان استراتژیک برای برکناری ترامپ بود. طراحان این نقشه بر آن بودند که تا با اتخاذ اقدامات پیشنهادی موجب استیضاح  ترامپ تا سال 2020 شوند. در این طرح دموکرات ها قصد داشتند تیمی تشکیل دهند که روابط رییس جمهور با سایر سران را زیر ذره بین بگیرد و قدم های دولت جدید را کنترل کند. این طرح تا همین ماه به عنوان یک اهرم فشار سیاست داخلی در آمریکا مورد توجه قرار می گرفت و خارج از آن معمولاً هویت تأثیرگذاری نداشت. اما با بازشدن پای ترامپ به مسئله «نژاد پرستی» این طرح دوباره به شکل جدی در دستور کار قرار گرفت. ابتدا «ال گرین»، نماینده دموکرات مجلس از تگزاس پیشنهاد آغاز فرآیند استیضاح را به دلیل توئیت‌های نژادپرستانه ترامپ علیه چهار نماینده زن غیرسفید ارائه داده بود. اما با تمام پیش‌درآمد طولانی تهدید و برنامه ریزی دموکرات ها نخستین تلاش دموکرات‌ها در مجلس نمایندگان کنگره ایالات متحده برای آغاز فرآیند استیضاح دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری چهارشنبه ۱۷ ژوئیه شکست خورد. اما آنچه که در این میان بر خلاف برخی تحلیل ها غیرمنتظره جلوه می کند، طرح این سوالات است: چرا با وجود کنترل کنگره توسط دموکرات ها اکثریت دموکرات‌ها به این طرح رأی مخالف دادند؟‌ آیا این کنش حاوی پیام است؟‌ ایالات متحده آمریکا با استیضاح نکردن ترامپ، چگونه می تواند هارمونی سیاست داخلی  خود را به نحو کاملی بسازد؟

 

تقابل یا تساهل؟!

پیش فرض دانستن مخالفت تمام دموکرات‌ها با سیاست‌های ترامپ کمی خارج از مدار واقع‌گرایی است. طیف بندی‌های جناحی که در حزب دموکرات وجود دارد اثبات می کند که تقریباً نیمی از اعضای سرشناس حزب دموکرات عموماً با سیاست های نژادپرستانه و ملی گرایانه ترامپ مخالفتی ندارند. سنت گرایان دموکرات و محافظه کاران مذهبی دموکرات از این دست افراد هستند. حتی اگر با دقت به تعداد آرای مخالف با طرح استیضاح ترامپ نظاره کنیم، خواهیم یافت که نیروهای رادیکال حزب دموکرات (لیبرال ها) در اقلیت مطلقی قرار داشته که عملاً قادر به مقابله‌ی پارلمانی با ترامپ نیستند.  در کنگره هرچند ۹۵ دموکرات به پیشنهاد ال گرین [استیضاح ترامپ] رأی مثبت دادند، ۱۳۷ دموکرات دیگر در مخالفت با آغاز استیضاح ترامپ به جمهوری‌خواهان پیوستند تا با ۳۳۲ رأی مخالف فعلاً موقعیت رئیس‌جمهوری ایالات متحده در کاخ سفید به قوت پیش باقی بماند. ترامپ در نهایت از این ۱۳۷ دموکرات‌ تشکر کرد. آزمون استیضاح ترامپ به برخی رسانه ها در کشورهای مختلف فهماند که چارچوب سیاسی کشوری چون آمریکا فارغ از جنگ های حزبی میان دولت و پارلمان، دارای استانداردها و یا اصولی مشخص هستند.

 

به طور مثال و برای درک بهتر از خط کشی‌های درون حزبی در دموکرات‌ها باید به اظهارات «پلوسی» توجه کرد. «نانسی پلوسی»، رهبر دموکرات‌های مجلس نمایندگان و رئیس این مجلس از چندین ماه پیش در مخالفت با بخش رادیکال‌تر حزب دموکرات گفته است که هنوز از آغاز فرآیند استیضاح ترامپ حمایت نمی‌کند. دموکرات‌های میانه‌رو همچون او استدلال می‌کنند که استیضاح ترامپ حمایت جمهوری‌خواهان از او را بالاتر خواهد برد و با آفریدن فضایی به شدت دو قطبی، به بخت دموکرات‌ها برای پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری ضربه خواهد زد. پلوسی نیز پیش از این به چهار نماینده زن کنگره به خاطر انتقادهای آنها از جناح میانه‌رو حمله کرده بود و گفته بود: «آنها فقط چهار نفرند و به همین اندازه هم رأی دارند». این اظهارنظرها باعث شده بود که کورتز، نماینده محبوب از نیویورک پلوسی را به منزوی‌کردن و به حاشیه‌راندن این چهار نماینده جدید و غیرسفید متهم کند. ترامپ پس از آن به دفاع از پلوسی برخاست و گفت که «پلوسی نژادپرست نیست».

 

استراتژی ترامپ پیش از انتخابات

بعید است سخنرانی ترامپ در کارولینای شمالی و توهین های نژادپرستانه‌ی ‌ او به «ایلهان عمر»، نماینده سومالیایی‌تبار از درگاه یک بازی کوتاه مدت باشد. راهبرد اصلی ترامپ (در  خصوص کنگره) پیش از انتخابات 2020 آمریکا، نزدیک کردن دو جریان افراطی، نژاد پرست و به شدت ملی‌گرا به یک دیگر و در نهایت بالابردن وزنه‌ی سیاسی خود در فرآیند رأی گیری «الکترال» بوده است. یان دو گروه شامل «آلت‌رایت» و «نئوکان‌های مسیحی» بودند.

 

آلت‌رایت یا راست آلترناتیو نامی برای راست‌های افراطی و نئونازی‌ها است و بارزترین رسانه آن هم «برایت‌بارت نیوز» که زمانی استیو بنن، نخستین استراتژیست ارشد ترامپ هدایت‌اش می‌کرد. کسانی همچون «تاکر کارلسون» و «لورا اینگراهام»، مجریان «فاکس‌نیوز» که بارها به نژادپرستی متهم شده‌اند، نیز چهره‌های محبوب آلت‌رایت هستند. نومحافظه‌کاری مسیحی نیز در سه‌گانه مایک پنس، مایک پومپئو و جان بولتون تجلی یافته و با نولیبرالیسم، ارتجاع فرهنگی، و جنگ‌طلبی گره خورده است. نئوکان‌های افراطی اما بخشی از جریان غالب حزب بوده‌اند و در دوره دوم ریاست‌جمهوری جرج دبلیو بوش و پس از رسوایی‌های مربوط به جنگ عراق از خانواده بوش، نماد بارز جریان نئوکان به تدریج فاصله گرفتند. پدیده ترامپ این شکاف را گسترده‌تر، و نئوکان‌های تندروتر و سرمایه‌های مالی و نمادین آنها در سیاست آمریکا را جذب خود کرد. هرچند آلت‌رایت با رئیس‌جمهورشدن ترامپ قدرت بیشتری گرفت، یک جریان غالب سیاسی در حزب جمهوری‌خواه نبود. آلت‌رایت در واقع یک جریان از پایین و غیررسمی بود که با ترامپ به صحنه عمومی آمد و نئوکان‌ها را به خاطر «گلوبالیست‌» بودن و به راه انداختن «جنگ‌های بی‌پایان» در خاورمیانه سرزنش می‌کرد.

 

آرای الکترال در سبد جمهوری خواهان

«نیویورک تایمز» معتقد است که این احتمال وجود دارد که ترامپ بتواند انتخابات بعدی را با آرای الکترال بیشتری پیروز شود، درحالی‌که نسبت به رقیب دموکرات خود ۵ درصد کمتر رای مردمی به‌دست آورده باشد. بهترین مدرک موجود برای این ادعا از نظرسنجی‌های موجود از انتخابات میان‌دوره‌ای سال ۲۰۱۸ به‌دست می‌آید. کیفیت این نظرسنجی‌ها به‌طور نسبی بالا است و تقریبا با نتایج انتخابات یکی در آمده‌اند و بسیاری از بی‌نظمی‌های احتمالی نظرسنجی‌ها را خنثی کردند. اگرچه این نظرسنجی‌ها مربوط به ۹ ماه پیش است اما نرخ محبوبیت از یک رویه باثبات برخوردار بوده که نشان می‌دهد این نرخ نه رشد اساسی و نه ریزش شدید داشته است. نکته دیگری که در تحقیقات مشخص شده این است که نامزدهای دموکرات از مقبولیت خوبی برخوردار نیستند. در این تحقیقات ایالت فلوریدا نیز از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. تحقیقات نشان می‌دهد که از سال ۲۰۱۶ به این‌سو، این ایالت نیز به سمت راست چرخیده است. در نظرسنجی‌های صورت گرفته در انتخابات میان‌دوره‌ای سال ۲۰۱۸، به‌طرز اساسی مثبت به نفع راست‌ها بوده است. در انتخابات میان‌دوره‌ای سال ۲۰۱۸، فلوریدایی‌ها در انتخابات سنا، فرمانداری و انتخابات سراسری مجلس نمایندگان به جمهوری‌خواهان رای دادند.

 

اما پایگاه قدرتمند ترامپ در ویسکانسین و فلوریدا به نظر می‌رسد در دو منطقه خلاصه می‌شود: میلواکی و میامی. میزان محبوبیت ترامپ در میلواکی به ۴۸ درصد می‌رسد. این رقم البته از سال ۲۰۱۶ به این سو تکان نخورده است. این درحالی است که میزان محبوبیت ترامپ در سایر بخش‌های این ایالت با کاهش نسبی همراه بوده است. دونالد ترامپ از همین شرایط در میامی برخوردار است. میزان محبوبیت ترامپ در بین دو منطقه ۲۶ و ۲۷ میامی که دو منطقه مهم الکترال به‌حساب می‌آید، ۵/ ۴۵ درصد است. در انتخابات سال ۲۰۱۶، میزان محبوبیت ترامپ ۸/ ۴۰ درصد بود که نشان از رشد محبوبیت ترامپ در این دو منطقه کلیدی دارد. از نظر دموگرافی نشان داده شده است که جمهوری‌خواهان در این مناطق از مقبولیت بیشتری برخوردار هستند. داده‌ها حکایت از این دارد که هر دو منطقه همچنان تحت نفوذ جمهوری‌خواهان قرار دارد. وظیفه عمده تحلیل‌ها پوشش دادن فرصت‌هایی است که برای هر دو حزب وجود دارد: ما نمی‌توانیم بگوییم که کدام یکی از این احزاب از فرصت‌ها بهتر استفاده خواهند کرد. ولی سوال مهمی که در این زمینه می‌تواند راهگشا باشد این است که اگر میزان محبوبیت ترامپ بالاتر رفت باید پرسید کجا؟ پاسخ به این سوال می‌تواند راهگشا باشد. چنان‌که در انتخابات سال ۲۰۱۶، ویسکانسین یکی از ایالت‌های تعیین‌کننده بود.

 

بهره سخن

آنچه که بسیار مشخص است، حضور حداقلی دموکرات های مخالف ترامپ در کنگره است. شاید اگر این ادعا پیش از جلسه طرح استیضاح رییس جمهوری آمریکا مطرح می‌شد اندکی در پذیرش آن تردید به وجود می‌آمد، اما تجربه نشان دادن این گزاره حقیقت دارد. راهبرد نزدیک ساختن افراطیون دموکرات به جمهوری خواهان باعث آن شد که ترامپ در برابر رفتار تقابلی کنگره پیروزمندانه خارج شود. این محک بزرگ نشان داد که آینده سیاسی ایالات متحده آمریکا کماکان باید به ریاست جمهوری دونالد ترامپ عادت کند. شاید اگر فرآیند انتخابات در آمریکا خارج از آرای الکترال بود، ترامپ شاید یک روز هم در دوره دوم ریاست جمهوری خود ابقاء نمی‌شد

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: