صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

بین‌الملل

جامعه

فرهنگ‌وهنر

چندرسانه‌ای

منهای نفت

اندیشکده‌های خارجی

انتخابات

فضای مجازی

صفحات داخلی

تاریخ انتشار: ۰۰:۱۸ - ۲۸ مرداد ۱۴۰۰ - 2021 August 19
کد خبر: ۹۹۰۹۵
ترجمه گزارش «نشنال اینترست»؛

چرا حل مناقشات منطقه‌ای با حضور نظامی آمریکا ممکن نیست؟

مشارکت در دیپلماسی تنها زمانی گزینه مطلوب تلقی می‌شود که شرکای آمریکا دیگر نتوانند پشت قدرت نظامی ایالات‌متحده پنهان شوند. از این نظر، حضور نظامی ایالات‌متحده مانع تلاش‌های بومی برای حل مناقشات منطقه‌ای شده است که به ضرر ثبات منطقه می‌باشد.

 

به گزارش راهبرد معاصر، سلطه نیروهای نظامی ایالات‌متحده در منطقه خاورمیانه برای این منطقه و همچنین خود ایالات‌متحده فاجعه‌بار بوده است. نه‌تنها این استراتژی اثربخش نبوده؛ بلکه زمینه کاهش امنیت ایالات‌متحده را در منطقه فراهم ساخته است. اگرچه شروع خروج نیروهای نظامی ایالات‌متحده از منطقه تصمیم درستی است؛ اما این امر باید خیلی وقت پیش انجام می‌شد که اکنون دیر شده است.

 

واشنگتن در طی سال‌های گذشته در مورد تعریف منافع واقعی خود در منطقه خاورمیانه با سردرگمی همراه می‌باشد. سیاست خارجی ایالات‌متحده فهرست بلندی از منافع: حمایت از اسرائیل، حفظ منابع انرژی منطقه و حمایت از متحدان و شرکا را ارائه می‌دهد، اما ایستادن در کنار متحدان هرگونه بحث در مورد منافع امنیتی ایالات‌متحده را بی‌معنا می‌کند؛ زیرا ایالات‌متحده عملا منافع مبهم تعریف‌شده خود را تابع منافع بسیاری از شرکای امنیتی ( اغلب بی‌پروا) می‌کند. ازاین‌رو، رقبای شرکای ما، دشمنان ایالات‌متحده محسوب می‌شوند؛ صرف‌نظر از این‌که آیا آن‌ها واقعا تهدیدی برای منافع واقعی آمریکا هستند یا خیر. بنابراین با گسترش گروه‌های دشمنان، ایالات‌متحده مجبور می‌شود در جنگ‌ها و منازعات بیشتری به سر ببرد که تعداد محدودی از آن‌ها برای افزایش امنیت ایالات‌متحده ضروری است. در این مسیر ایالات‌متحده پایگاه‌های نظامی بیشتری را در منطقه ایجاد می‌کند، سلاح‌های بیشتری را به کشورهای مستبد منطقه می‌فروشد و خود را متعهد می‌کند که امنیت بیشتر کشورها را تأمین کند، درحالی‌که این امر نیروهای آمریکایی را بیشتر در منطقه در معرض خطر قرار می‌دهد.

 

منافع اصلی ایالات‌متحده در منطقه آن‌هایی که می‌توانند استفاده از نیروی نظامی را تضمین کنند محدود می‌باشد. مهم‌ترین اهداف آمریکا حفظ منافع این کشور در مقابل تهاجم دشمنان و تسهیل جریان آزاد تجارت جهانی می‌باشد. این بدان معناست که ایالات‌متحده باید اطمینان حاصل کند که منطقه تحت هژمونی یک قدرت متخاصم قرار نمی‌گیرد و تنگه هرمز باید باز نگه‌داشته شود. یوجین گولز در مقاله‌ی اخیر خود در اندیشکده کوئینسی می‌نویسد: « هیچ‌یک از این اهداف استراتژیک، نیازی به پایگاه‌های نظامی دائمی در منطقه ندارد، چه رسد به هژمونی این کشور بر خاورمیانه».

 

حضور نیروهای آمریکایی در منطقه و تمایل این کشور برای مداخله در منازعات منطقه‌ای متحدینش باعث می‌شود تا کشورهایی که از چتر امنیتی آمریکا برای حل‌وفصل دیپلماتیک خود سود می‌برند، برای سازش و مصالحه بی‌انگیزه شوند. تکیه به ایالات‌متحده برای حل مشکلات آن‌ها کمابیش بدون هزینه، ازنظر منطقی گزینش بهتری نسبت به مشارکت در دیپلماسی است که همیشه با مصالحه‌های پرهزینه همراه خواهد بود. دومی تنها زمانی گزینه مطلوب تلقی می‌شود که این شرکا دیگر نتوانند پشت قدرت نظامی ایالات‌متحده پنهان شوند. از این نظر، حضور نظامی ایالات‌متحده مانع تلاش‌های بومی برای حل مناقشات منطقه‌ای شده است که به ضرر ثبات منطقه می‌باشد. اگر افغانستان اولین گام برای خروج گسترده‌تر آمریکا را اثبات کند، انگیزه‌ای بر کشورهای منطقه وارد می‌شود که بار ثبات منطقه را خود بر دوش بگیرند. ایالات‌متحده می‌تواند و باید از تلاش‌های دیپلماتیک در این راستا حمایت و پشتیبانی کند. اما این وظیفه دیپلمات‌ها است نه سربازان.

نظر شما
نام:
ایمیل:
نظر: