۳ پیامد تنش میان ایران و آمریکا-راهبرد معاصر
ترجمه گزارش «میدل ایست آی»؛

۳ پیامد تنش میان ایران و آمریکا

با توجه به وسعت، جمعیت زیاد و قابلیت‌های اقتصادی و نظامی، ایران را نمی‌توان در وضعیت حاشیه یا انزوا قرار داد. ملت ایران، ملتی 80 میلیون نفری با ذخایرعظیم هیدروکربن، تمدن باستانی، هویت ملی قوی و روابط نزدیک با تعدادی از همسایگان و قدرت‌های جهانی، یک بازیگر مهم منطقه‌ای می باشد. این کشور با قدرت و نفوذ در خاورمیانه [غرب آسیا] و مناطق اطراف آن می‌تواند بخشی از راه حل باشد تا مشکل.
جودت بهجت؛ استاد مرکز مطالعات استراتژیک خاور نزدیک جنوب آسیا در دانشگاه دفاع ملی واشنگتن
تاریخ انتشار: جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ - 13 August 2021

چرا تنش میان تهران و واشنگتن بر بحران‌های غرب آسیا می‌افزاید؟

 

به گزارش راهبرد معاصر، در 5 آگوست، سید ابراهیم رئیسی رسما به عنوان رئیس جمهور جدید ایران معرفی شد. در طی دو سال گذشته، اقتصاد ایران به دلیل سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ (از زمان خروج آمریکا از برجام)، دچار رکود شده است. سید ابراهیم رئیسی اظهار داشت که لغو تحریم‌ها و اطمینان از بهبود وضعیت اقتصادی اولویت اصلی دولت وی می‌باشد. در همین حال، جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا از زمان روی کار آمدن در ژانویه متعهد شده که در صورت بازگشت تهران به تبعیت از تعهدات برجامی، به توافق هسته‌ای باز می‌گردد و تحریم‌ها را علیه ایران لغو می کند.

 

از ماه آوریل، ایران و شش قدرت بزرگ جهانی که توافق هسته‌ای را در سال 2015م به امضا رساندند، در حال مذاکره برای بازگرداندن پای بندی کامل ایران و آمریکا به توافق هستند. ششمین دور مذاکرات در 20 ژوئن به تعویق افتاد. انتظارات برای دستیابی به توافق در دولت روحانی بیش از حد خوش بینانه بود. به احتمال زیاد طرفین در هفته‌های آینده مجددا به میز مذاکره بازمی گردند؛ اما همچنان مشخص نیست که آیا دولت جدید ایران، آنچه را که قبلا مورد توافق قرار گرفته را می پذیرد یا روند را از ابتدا آغاز می‌کند. اما آنچه از قبل مشخص می باشد، این است که اختلاف نظرهای اساسی همچنان پابرجاست.

 

مقامات ارشد آمریکایی و ایرانی از عدم تمایل طرف مقابل برای اتخاذ تصمیمات دشوار، ابراز ناامیدی کرده‌اند. از سوی آمریکا، دولت بایدن از ایران خواسته که به تعهد کامل به توافق هسته ای 2015 بازگردد و مذاکرات بیشتر با هدف محدودسازی توسعه موشکی و نفوذ منطقه ای خود را بپذیرد. در عین حال، واشنگتن پیشنهاد کرده که تنها تحریم‌های مرتبط با مسئله هسته‌ای را لغو می‌کند؛ در حالی که همچنان تحریم‌های مربوط به نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم باقی خواهند ماند. به تعبیر دیگر، دولت بایدن به دنبال حفظ اهرم فشار و قدرت بر جمهوری اسلامی برای تغییر سیاست‌های امنیتی و منطقه‌ای این کشور است. آنتونی بلینکن وزیرخارجه آمریکا برای افزایش بیشتر فشارها بر تهران، هشدار داد که روند مذاکرات نمی تواند به طور نامحدود ادامه پیدا کند و خاطرنشان کرد: « توپ در زمین ایران است.»

 

از سوی دیگر، پس از یک سال انتظار برای پاسخ به خروج آمریکا از برجام، تهران غنی سازی اورانیوم و ذخیره آن را بسیار فراتر از محدودیت های برجامی افزایش داده است. به همان اندازه مهم است که بدانیم ایران، دسترسی آژانس بین المللی انرژی اتمی را به تاسیسات هسته‌ای خود محدود کرده است. البته این تحولات از دو جهت بسیار مهم می باشد: اولا، زمان لازم برای ساخت سلاح اتمی از سوی ایران (در صورت خواستن) بسیار کوتاه‌تر شده است و تهران به توانایی تولید بمب اتم نزدیک می‌شود. ثانیا، نمی‌توان دانش علمی را که ایران با ساخت سانترفیوژهای پیشرفته و آزمایش سطوح بالاتر غنی سازی اورانیوم به دست آورده را از بین برد.

 

رابرت مالی مذاکره کننده ارشد آمریکا در وین هشدار داد که ایرانیان آنقدر در حال آموختن هستند که بازگشت به توافق هسته‌ای در آینده نزدیک غیرممکن است. سرانجام آیت‌الله خامنه‌ای ]رهبر معظم انقلاب[ و سایر مقامات ارشد ایران از دولت بایدن خواسته‌اند ضمانت‌هایی ارائه کند که دولت آینده آمریکا هرگز نتواند مانند دونالد ترامپ از توافق جدید خارج شود. با توجه به مشکلات قابل توجه ایجاد شده توسط سیاست کارزار فشار حداکثری بر اقتصاد ایران، این نگرانی مشروع می باشد. اما از آن جایی که رئیس جمهور آمریکا قدرت تغییر سیاست های گذشته را دارد، بایدن نمی‌تواند چنینی تضمینی را ارائه دهد.

 

پیامدهای نامشخص

نتیجه مذاکرات هسته‌ای و مسئله روابط ایران و ایالات متحده بسیار نامشخص است. این مسئله دو سوال مهم را مطرح می‌کند: اصلی‌ترین درس‌هایی که قدرت‌های منطقه‌ای می‌توانند از این تحولات بیاموزند، چیست؟ برای جلوگیری از تشدید بیشتر تنش بین واشنگتن و تهران و پیامدهای آن بر محیط امنیتی خاورمیانه چه اقدامی باید انجام داد؟ مطالعه دقیق بیانیه‌های مقامات ارشد آمریکا و ایران  سرنخ هایی را در این زمینه ارائه می کند: اولا، دولت ترامپ بر این نظر بودند که اعمال فشار حداکثری اقتصادی، رهبران ایران را مجبور می‌سازد تا در گزینه‌های خود تجدیدنظر کرده و امتیازات کلیدی در حوزه برنامه هسته‌ای، موشک‌های بالستیک و سیاست‌های منطقه‌ای اعطا کنند؛ اما این سیاست به طرز فجیعی با شکست همراه شد. بایدن پس از هشت ماه قدرت‌‎یابی، تغییری در این زمینه ایجاد نکرده است. در واقع ایران از زمان انقلاب 1357 نزدیک به بیش از چهار دهه تحت تحریم‌های ایالات متحده بوده است. با وجود بحران گاه و بی‌گاه داخلی و اعتراضات ضددولتی، هیچ نشانه ی وجود ندارد که حاکمیت دینی – سیاسی ، کنترل خود را از دست داده یا در شرف سقوط باشد.

 

ثانیا، ملت ایران، ملتی 80 میلیون نفری با ذخایرعظیم هیدروکربن، تمدن باستانی، هویت ملی قوی و روابط نزدیک با تعدادی از همسایگان و قدرت‌های جهانی، یک بازیگر مهم منطقه‌ای می باشد. این کشور با قدرت و نفوذ در خاورمیانه و مناطق اطراف آن می‌تواند بخشی از راه حل باشد تا مشکل. با توجه به وسعت، جمعیت زیاد و قابلیت های اقتصادی و نظامی، ایران را نمی‌توان در وضعیت حاشیه یا انزوا قرار داد. رونق اقتصادی و ثبات سیاسی در تهران می‌تواند به صلح و ثبات در خاورمیانه و سرتاسر جهان کمک کند.

 

ثالثا، عدم پیشرفت در مذاکرات هسته‌ای و تنش‌های جاری بین واشنگتن و تهران، به بحران‌های شدید در خاورمیانه دامن می‌زند. قطعا شکاف های عربی – ایرانی و شیعه – سنی وجود دارد، اما آن‌ها مدت هاست که در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند و همچنان با چالش‌ها و آرزوهای متقابل روبرو خواهند شد. چالش‌های فراملی مانند کووید 19، بهبود اقتصادی، انتقال انرژی و تغییرات آب و هوایی مستلزم همکاری منطقه‌ای است و هیچ راه حل ملی برای چنین بحران هایی وجود ندارد.

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
یادداشت جمال سالمی، تحلیلگر الجزایری؛ / ۲ روز پیش

شاخص‌های فروپاشی اقتصاد رژیم صهیونیستی