افول پیامبرشناسی در عصر حاضر-راهبرد معاصر
یعقوب توکلی، محقق، تاریخ نگار و استاد دانشگاه در گفتگو با راهبرد معاصر مطرح کرد؛

افول پیامبرشناسی در عصر حاضر

یعقوب توکلی، استاد دانشگاه در گفتگویی پیرامون افول سیره هدایتی، سیاسی و اجتماعی پیامبر در برخورد با اقشار و گروه‌های مختلف در عصر حاضر گفت: متاسفانه سال‌های طولانی است که پیامبرشناسی در جامعه افول کرده است. هر زمان پیامبر‌شناسی در میان ما مسلمانان جدی بود می‌توانستیم به این مقوله فکر کنیم. این آرزو به شکل‌های مختلف در سطح جوامع اسلامی بوده و این تنزل و افول پیامبرشناسی باعث شده که بخشی از ادبیات جریان خلفی بر فکر پیامبرشناسی در سال‌های اخیر سایه افکند.
یعقوب توکلی؛ محقق، تاریخ نگار و استاد دانشگاه
تاریخ انتشار: ۲۳:۱۵ - ۱۳ مهر ۱۴۰۰ - 2021 October 05
کد خبر: ۱۰۴۵۳۵

افول پیامبرشناسی در عصر حاضر

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ در عصر حاضر آنچنان با رواج شبهات مختلف پیرامون دین و دین‌داری مواجه شده‌ایم که دیگر تشخیص سره از ناسره مشکل شده است؛ اما آنچه مسلم است ما مسلمانان الگویی داریم که اگر برای الگوگیری به آن رجوع کنیم در هر عرصه‌ای پاسخ و راهکاری برای بهترین عمل خواهیم داشت. پیامبرمکرم اسلام و سنت والای ایشان در کتب مختلف و آیات و روایات الهی از قرآن تا نهج البلاغه و اصول کافی و دیگر منابع معتبر بهترین راهنمای انسان در مسیر پر فراز و نشیب امروزی است. با این حال همواره مورد سوال است که پیامبر در عرصه‌های مختلف چطور عمل می‌کردند و سیره ایشان در موارد مهمی چون سیاست و مواجهه با فتنه گران و سنگ اندازان که امروز به وفور با آن مواجهیم، چگونه بوده است. برای بررسی این مهم راهبرد معاصر با دکتر«یعقوب توکلی» محقق، تاریخ نگار، نویسنده، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی به گفتگو نشسته است. این مصاحبه را پیش رو دارید.


*جناب دکتر توکلی! سیره سیاسی و دیپلماسی پیامبر مکرم اسلام و نحوه مواجهه ایشان با افراد و گروه‌های مختلف ازفتنه گران تا سنگ اندازان و دشمنان داخلی و خارجی را چطور تحلیل می‌کنید؟


اساسا نگاه پیامبر در مسئله سیاست بر محور هدایت بود تا انسان را به خدا برساند، آنچه ما از مفهوم سیاست در دنیا داریم اساسا بر مبنای حکومت بر انسان‌ها و ارضای حس حاکمیت حکومت‌گران است؛ در بهترین و انسانی‌ترین حالت نهایتا برای انتظام امور اجتماع است که بشر از روی هم رد نشده و به دنبال نابودی هم نباشند و در واقع به واسطه سیاست و حکومت برای انسان‌ها امنیت حاصل شود.


اما در سیاستی که انبیای الهی و پیامبر اسلام(ص) داشتند وظیفه خود را هدایت انسان به سوی خداوند و خروج انسان از انانیت نفس و در واقع سیطره انسان بر انسان و برداشتن غل و زنجیر از گردن انسان‌ها بوده است. در این میانه عناصری بودند که با وجود اینکه می‌دانستتد و می‌شناختند با سیاست، رفتار و تصمیمات پیامبر و مهمتر از همه با حکومت دینی شکل گرفته در مدینه مقابله می‌کردند.


پیامبر در مواجهه با برخی از اینها با ملاطفت و گذشت برخورد می‌کرد، عده‌ای را به نحوی که تاثیرشان را در جامعه کم کند، اقداماتشان را آشکار می‌کرد. با برخی‌ها از باب عدم توجه و عدم التفات مانند عبدالله ابن ابیرعلیرغم اینکه رئیس جامعه منافقان بود، مواجهه شده و با وی برخورد نمی‌کنند چرا که وی قبل آمدن پیامبر قرار بوده پادشاه مدینه شود و آمدن پیامبر تمام برنامه‌هایش را بر هم ریخته بود.


با عده‌ای مثل یهودی‌ها که با مشرکین متحد شدند، جنگید و برخورد قضایی و کیفری کرد با بنی نضیر به نوعی برخورد قضایی کرد و آنها را تبعید و از شهر بیرون کرد یا مروان و حکم را لعن و از مدینه بیرون و تبعید کرد ولی با برخی عناصر برخورد سخت‌تری می‌شد لذا در برخی موارد رفتار سیاسی همراه با ملاطفت و آگاهی‌بخشی و هدایت داریم و جاهایی این رفتار سیاسی به رفتار قضایی امنیتی منتهی می‌شود و جاهایی هم به رفتار نظامی منجر می‌شود و پیامبر چاره ای ندارد جز اینکه با عده‌ای بجنگد، پس از طریق اقدام نظامی ورود می‌کند. اما اصل کلی هدایت بشری و پذیرش هدایت همه جا حاکم است.


*چرا نحوه مواجهه پیامبر با هر کدام از این گروه‌ها و افراد به نحوی متفاوت است؟


طبیعی است، انسان‌ها موجودات متفاوتی هستند و هر کدام به نوعی ذهنیت و رفتار دارند و طبیعی است که یک رفتار واحد با همه صادر نمی‌شود و نمی‌توان گفت که شما در برابر همه موجودات یک نوع رفتار دارید. یک نفر مورد احترام است و یک نفر مورد غضب قرار می‌گیرد آدم‌ها متفاوت هستند و به طور طبیعی در مقام حکمت الهی که پیامبر صادرکننده آن در ارتباط با انسان‌ها هستند و اراده خداوند را جاری می‌کند به عنوان نزدیکترین و مستقیم‌ترین و برحق‌ترین جریان اراده الهی طبیعتا رفتاری متفاوت ولی مبتنی بر عدالت دارند.


ولی در خیلی موارد پیامبر با همه یکسان رفتار می‌کنند ولی تفاوت در نوع برخورد به دلیل تفاوت و درجه نوع اقدام دشمن هم هست. با این وجود پیامبر راهش راه هدایت است و می‌بینیم وقتی مکه را فتح کردند علیرغم همه بدی‌هایی که مردم مکه در حق پیامبر کردند و جنگ‌هایی که به پا داشتند؛ پیامبر گفتند «امروز راه رحمت است» و راه بندگی و توبه را برای آنها باز و آنها را آزاد کردند در حالیکه می‌توانست با آنها مانند اسرای جنگی رفتار کند یا آنها را به سبب ظلم‌ها و بدی‌هایشان مجازات کند اما اینچنین رفتار نکردند چرا که محور رفتار پیامبر هدایت و رحمت و رساندن انسان به نقطه نجات و رهایی است.


*این رفتار هدایتی، سیاسی و اجتماعی پیامبر را با اقشار و گروه‌های مختلف چطور می‌توان به عصر حاضر تعمیم داد؟ و حتی مسئولان و سیاستگذاران از این الگوی رفتاری کامل برای نحوه مواجهه در عرصه‌های مختلف و گروه‌ها و افراد مختلف از این الگوی نمونه، الگوبرداری کنند؟


برای تعمیم این الگو به عصر حاضر باید پیامبرشناسی را بالا ببریم ولی متاسفانه سال‌های طولانی است که پیامبرشناسی در جامعه ما افول کرده است. ببینید هر چند سال یکبار یک کتاب در خصوص پیامبر منتشر می‌شود؟ کدام یک از موسسات فرهنگی و پژوهشی را دارید که مشخصا مطالعه دقیق‌تری در خصوص سیره پیامبر داشته باشند؟ من که نمی‌شناسم! ما چقدر پیامبرشناسی داریم که دنبال مقوله تطبیقی باشد؟


هر زمان پیامبر‌شناسی در میان ما مسلمانان جدی بود می‌توانیم به این تعمیم فکر کنیم. این آرزو به شکل‌های مختلف در سطح جوامع اسلامی بوده و این تنزل و افول پیامبرشناسی و پیامبرنویسی باعث شده که بخشی از ادبیات جریان خلفی بر فکر پیامبرشناسی در طی سال‌های اخیر سایه بیاندازد. هر چه هم هشدار دادیم متاسفانه گوش شنوایی در میان مسئولان فرهنگی ما وجود ندارد تا متوجه این خطر شوند.


*منظورتان شبهات و رواج آن در عصر حاضر آن هم با کمک تکنولوژی روز است؟ چطور باید با آن مقابله کرد؟


بله آنقدر شبهه‌تراشی و افسانه‌تراشی شده و کسی به این شبهات جواب نداده است که شبهه به امری عادی مبدل شده است. ماهم که جواب دادیم هر چه فریاد زدیم صدایمان منعکس نشد و به نحوی شنیده نشد و به گوش جامعه رسانده نشد اما در طرف مقابل در دوره‌ای که دوره بهار شبهات است هر چه شبهه گفته شد و در طول این 1400 سال گذشته هم عنوان شده بود، همه دوباره طرح و بازپروری و بازنویسی و منتشر شدند و ابزار مختلف رسانه‌ای در خدمت بازآفرینی این شبهات قرار گرفت اما کسی جواب نداد وجواب‌هایی هم که داده شد ناپخته بود و براساس مطالعات جدی و دقیق نبود.


حتی یکسری از دوستانی که آشنایی و مطالعه ندارند و پاسخ‌هایی نادرست می‌دهند سبب آسیب بیشتر به فکر موجود در جامعه جوان واجتماع در نوع نگاه بازگشت به سیرت پیامبر شدند و به عبارتی بیشتر به این اشتباه دامن زدند.


از طرفی آنچه اشتباهات اقتصادی و لطمات ناشی از رفتار ما در جامعه به وجود آورد یعنی سیاست تساهل حداکثری در برابر فساد اقتصادی که داشتیم و داریم و متاسفانه هنوز هم با شدت داریم، ادامه می دهیم بخش زیادی از آسیب های موجود را ایجاد کرد. یعنی هم نتوانستیم به شبهات پاسخ درستی بدهیم و هم رفتار اشتباه و سیاست‌های اشتباه‌تر بیشتر سبب آسیب به جامعه شد.


*برای خلاصی جامعه خصوصا ذهنیت جوانان در شرایط کنونی و بعد تزریق سیره نبوی به جامعه اسلامی چه باید کرد؟


ما باید راهی را در پیش بگیریم که این آرزو و خواست دچار افول و کمرنگی نشود. ابتدا باید این امر را زنده نگه داریم بعد رفتارپیامبر را در جامعه بیان کنیم اما آنقدری کوتاهی شد که برای برخی این نگاره به وجود آمد که نکند واقعا آن رفتار اشتباه درست است و همین اشتباهات به دین و دین‌داری و اعتماد عمومی لطمه زد. باید این لطمه و اعتماد بازسازی شود تا زمان برای انتشار اندیشه، رفتار و سنت نبوی فراهم شود.


ببینید عصر حاضر، عصر روایت خواب و انگاره‌های ذهنی شخصی نیست ما این همه احادیث و نصیحت‌های پیامبرگونه نسبت به افراد در جایگاه‌های مختلف داریم، چرا باید به جای استفاده از آنها از لفاظی استفاده کنیم؟ باید به جای اینگونه برخوردهای شخصی و اعمال ذهنیت شخصی به جامعه، مستقیم به اصول کافی و سنت پیامبر رجوع کنیم ما باید زاویه توجهمان را در ارتباط با پیامبر جدی‌تر کنیم. نباید انگاره‌های خودمان را مطرح کنیم و برای اثبات آنها از پیامبر سند بیاوریم بلکه رفتار پیامبر خود سند است و بر هرگونه برداشت ما اشراف و احاطه دارد ما وقتی سنت را بیان کنیم متوجه فاصله خودمان می‌شویم که چطور باید ذهنیت خود را با سنت و سیره نبوی تطبیق و هماهنگ کنیم.

 

ارسال نظر