به گزارش راهبرد معاصر؛ به دلیل مذاکرات دیپلماتیک برای احیای توافق هستهای، ایالات متحده بر سر دو راهی قرار گرفته است. پرزیدنت جو بایدن از یک سو اظهار داشت که دولت در حال بررسی « گزینه های دیگر» فراتر از دیپلماسی با ایران است و از سوی دیگر در نخستین سخنرانی خود در سازمان ملل بر «دیپلماسی بی امان» تاکید میکند. در میان گزارشات مربوط به صادرات نفت ایران به چین، به نظر می رسد که ایالات متحده به دنبال دست کشیدن از رویکرد دیپلماسی است؛ ولی بازگشت تحریم ها هرگز منافع ایالات متحده را تامین نمیکند. در واقع دیگر تحریمها نمی توانند ابزار مناسبی برای فشار به ایران باشد. تلاش ایالات متحده برای هدف قرار دادن مسیرهای تجاری ایران می تواند سوظن این کشور را نسبت به رفتار دوگانه آمریکا تایید و انگیزه ها را برای بازگشت به مذاکرات هستهای از بین ببرد.
چین که به واردات نفت خام از ایران وابسته است، غیرمحتمل به نظر می رسد که پل اقتصادی و دیپلماتیک با ایران را از بین ببرد، تنها به این دلیل که توجه بزرگترین رقیب ژئوپلیتیک خود را جلب کند. چین همچنان از توافقنامه مربوط به توسعه زیردریایی آمریکا و اسرائیل ناخشنود است و البته به دلیل توافق نامه استراتژیک چین و ایران و الحاق این کشور به سازمان همکاری شانگهای غیرمحتمل به نظر می رسد که تحت فشار آمریکا قرار بگیرد. البته در صورت کناره گیری کامل ایران از مذاکرات یا عدم دستیابی طرفین به توافق، افزایش محدودیت های اقتصادی یا فشار حداکثری نباید جز پلن بی باشد. تحریم ها نه تنها در دستیابی به اهداف خود با موفقیت همراه نبوده است بلکه حملات علیه نفت کشها، تاسیسات نفتی و حمله به مواضع نیروهای آمریکا در عراق از طریق گروه های نیابتی افزایش یافته است. علاوه بر این، ایران در حال غنی سازی اورانیوم در سطح فراتر از توافق برجام است. به همین ترتیب، تهران برای تحت فشار قرار دادن آمریکا از لحاظ فنی تلاش های محدودی در حوزه تولید فلز اورانیوم انجام داده است.
اما اهداف کارزار تحریم ها عمدتا از مسئله هسته ای ایران جدا شده و تقریبا در تمام صنایع غیرنظامی گسترش یافته است. تحریمها تنها به غیرنظامیان آسیب می رساند و نهادهای دولتی و نظامی ایران تحت تاثیر آن قرار نمیگیرند. در اقدامی کنایه آمیز، تحریمهای آمریکا در واقع مانع دور زدن محدودیت های اینترنت از سوی مردم عادی می شود. به تعبیر دیگر حامیان تحریم به طور غیرمستقیم همان حکومتی را که با آن مخالف هستند، تقویت میکنند. تحریمها نیز مانع توسعه شبکه نیابتی ایران نشده است. ایران همچنان در سوریه فعالیت میکند و هنوز تسلیحات و نفت به حزب الله می فرستد. اعمال فشار بر اقتصاد ایران به هیچ گونه محدودیتی در فعالیتهای نظامی منطقهای آن منتهی نشده است.
یکی دیگر از اهداف اعلام نشده کارزار تحریم ها، اعمال فشار بر مردم برای تحریک آن ها به قیام و شورش علیه جمهوری اسلامی ایران است. اما این رویکرد تاکنون با نتیجه معکوس همراه بوده است. علاوه بر این، ایالات متحده نمیتواند از تحریمها برای تاثیرگذاری بهتر بر شرایط داخلی ایران بهره ببرد. استفاده از تحریم به عنوان ابزار، اعتبار واشنگتن را برای تاثیرگذاری بر حقوق بشر در ایران تضعیف کرده و توانایی فعالیت سازمان های غیردولتی در ایران را مختل ساخته است. تحریمها نیز بمب ساعتی هستند و استفاده بیش از حد از آن، قدرت ایالات متحده را تضعیف می سازد. ایران در حال دور شدن از اقتصاد نفتی است و درصدد است تا صنعت داخلی خود را تنوع ببخشد. بنابراین ایالات متحده نیازی ندارد در سیاستی که مطابق با منافع خود نیست، با ایران و نیروهای نیابتیاش درگیری ایجاد کند. واشنگتن به جای تغییر مسیر در دیپلماسی و گسترش تحریمهای غیرموثر، باید برای نجات جان مذاکرات وین به بخشی از سنگینترین تحریمها پایان دهد.