به گزارش راهبرد معاصر؛ با توجه به نقش اقتصاد در روابط بینالملل، کشورهای قدرتمند سعی دارند از این ابزار به ویژه انرژی در راستای بسط نفوذ سیاسی خود استفاده کنند. نمونه بارز این گزاره تاثیر و نقش پررنگ انرژی در سیاست خارجی روسیه است که همیشه توانسته بهعنوان اهرم سیاسی نهایت بهره را ببرد. در همین راستا یکی از موضوعات اختلافی در سالهای اخیر، اجرای خط لوله 11 میلیارد دلاری نورد استریم 2 و رساندن 55 میلیارد مترمکعب گاز روسیه به آلمان بود که حساسیت ایالات را برانگیخت و حتی اقدام به تحریم شرکتهای اروپایی همکار در این پروژه گرفت. هرچند که موضع دولت آمریکا در دولت بایدن اندکی تعدیل شد تا صادرات گاز روسیه از این خط لوله آغاز شود.
البته آلمان یا در مجموع اروپا و ایالات متحده هیچکدام از افزایش صادرات گاز روسیه به اتحادیه اروپا خرسند نیستند؛ اما نیاز سالانه 77 میلیارد مترمکعبی اروپا به گاز باعث شده است تا در برابر مسکو کوتاه بیایند. آمریکا استدلال میکند که این پروژه نه تنها وابستگی منطقه به سوختهای فسیلی را تداوم میبخشد، بلکه امنیت انرژی اتحادیه اروپا را نیز به خطر میاندازد و به طور خطرناکی وابستگی منطقه به روسیه را افزایش و مسکو را تبدیل به قدرت ژئوپلیتیک خواهد کرد.
مخالفت با خط لوله نورد استریم2 یکی از نادرترین موارد اشتراکی بین دولت اوباما و ترامپ است. البته دولت بایدن در ابتدا تحریمهایی را علیه هر شرکتی که در اتمام پروژه مشارکت داشتند اعلام کرد، اما بعدها تصمیم گرفت که از آن صرف نظر کند. حالا که خط لوله به پایان رسیده، هنوز تأیید نهایی را از آلمان برای شروع عملیات دریافت نکرده است. از همین روی شاهد فشار روسیه از طریق کنترل عرضه گاز بر آلمان هستیم تا سریعتر این تاییدیه را تصویب کند.
در حال حاضر، روسیه قدرت چانهزنی بیشتری برای تأیید خط لوله و افزایش نفوذ ژئوپلیتیکی خود در اروپا دارد. از آنجایی که اقتصاد اروپا پس از قرنطینه دوباره احیا شده و مردم پس از همه گیری زندگی خود را از سر گرفتهاند، تقاضا برای انرژی بسیار بیش از عرضه شده است. از همین رو قیمتهای انرژی منطقهای در سال جاری میلادی با بیش از 500 درصد رشد همراه شده است و احتمالاً با سرد شدن نیمکره شمالی در ماههای آینده که تقاضای انرژی بطور قابل توجهی افزایش مییابد، بدتر نیز خواهد شد.
آمریکا فکر میکند که قراردادهای بلندمدت گازی مانند نورد استریم 2، مسکو را قادر میسازد تا از اهرم اقتصادی بر اتحادیه اروپا استفاده کند و عزم اتحادیه اروپا برای مهار اهداف ژئوپلیتیک روسیه را تضعیف کند. البته تصمیم اروپا برای واردات گاز خود از روسیه نیز نتیجه معکوس داشت و روسیه را قادر ساخت تا صادرات گاز خود به اتحادیه اروپا را به سلاح تبدیل کند. در واقع بحران انرژی فعلی به عنوان یک درس برای اروپاییها عمل میکند؛ نیازهای انرژی را نباید با ژئوپلیتیک پیچیده منطقه گره زد.
البته اروپاییها نیز در گذشته به دنبال متنوع سازی منابع تامین کننده انرژی خود بودند. بطوریکه اتحادیه تلاش دارد تا وضعیت روسیه را به عنوان تنها تامینکننده گاز اتحادیه اروپا دور بزند. اتحادیه اروپا امیدوار بود که تامین گاز از آسیای مرکزی، منطقه مدیترانه و LPG، وابستگی به روسیه را کاهش بدهد.
اما هیچکدام از این برنامهها محقق نشد؛ نفوذ اقتصادی بیش از حد چین بر آسیای مرکزی منجر به سرکوب همه جاهطلبیهای این اتحادیه شد. به طور مشابه، تلاش بدون محدودیت برای نفوذ در مدیترانه تاکنون مانع از ساخت زیرساخت گازی مناسبی شده است که قادر به رساندن گاز به مشتریان منتظر اروپایی باشد. نیز خط لوله ترانس خزر که ترکمنستان را از طریق کریدور گاز جنوبی به اروپا متصل میکرد، همچنان از کار افتاده است.
با این اتفاق، اتحادیه اروپا به نقطه آغاز بازگشته است و امیدوار است که روسیه گاز بیشتری به اروپا صادر کند. به نظر میرسد روسیه نیز به خوبی آماده استفاده از این فرصت برای تحقق جاه طلبیهای ژئوپلیتیکی خود است. به عنوان مثال، روسیه اکنون آلمان را تحت فشار قرار داده تا پروژه خط لوله نورد 2 را که به اتحادیه اروپا کمک میکند تا از بحران انرژی خود جلوگیری کند، تصویب کند.
از آنجایی که پروژه خط لوله گاز نورد استریم 2 هنوز در انتظار تایید آلمان است، صادرات گاز روسیه به اروپا تنها به زیرساخت گاز توسعه یافته توسط اوکراین متکی است. اوکراین همچنین سالانه حدود 1 میلیارد یورو درآمد ترانزیتی کسب میکند اما به محض اینکه پروژه گازی نورد استریم 2 فعال شود، این اهرم عظیم را از دست خواهد داد. البته ایالات متحده نیز دیگر نمیتواند از طریق اوکراین به روسها فشار وارد کند. بطوریکه برخی از کارشناسان پیش بینی میکنند که دولت بایدن برای جبران محبوبیت از دست رفته، دست به ماجراجویی از طریق اوکراین بزند.
البته در مقابل به نظر میرسد مسکو توانست از طریق بازی با کارت انرژی، نقشه ایالات متحده در اوکراین را خنثی کند. بطوریکه فرانسه و آلمان به وضوح نشان دادهاند که اوکراین دیگر اولویت آنها نیست. یعنی، آنها بحران انرژی خود را به عنوان مهمترین اولویت امروز میدانند و روسیه کلید حل بحران رو به رشد را در اختیار دارد. بحران انرژی کنونی در اروپا نقش استراتژیک مسکو را در بازار وسیع گاز اروپا بازتعریف کرد و روسیه با سیاستورزی، توانایی خود را در به زانو درآوردن کل قاره سبز نشان داده است.
حالا اتحادیه اروپا چشم به روسیه دارد تا گاز آن را تامین کند. به نظر میرسد روسیه نیز به خوبی آماده استفاده از این فرصت برای تحقق جاه طلبیهای ژئوپلیتیکی خود است. به عنوان مثال، روسیه اکنون آلمان را تحت فشار قرار داده تا پروژه خط لوله نورد 2 را که به اتحادیه اروپا کمک میکند تا از بحران انرژی خود جلوگیری کند، تصویب کند.
در مجموع ایالات متحده به خوبی میداند که پروژه نورد استریم 2 برای منافع تجاری و سیاسی روسیه حیاتی است. از همین روی در سه دولت پیشین خود موضع مخالف در قبال آن گرفته است؛ چون فارغ از حزب دموکرات یا جمهوری خواه، منافع آمریکا و متحدانش در اروپا در خطر قرار گرفته است.