به گزارش راهبرد معاصر؛ در یکماه اخیر مهمترین موضوع در عرصه بینالملل جنگ روسیه و اوکراین است که کشورهای غرب و بلوک ناتو در واکنش به این اقدام، تحریمهای مالی سختی را علیه مسکو اعمال کرده است. البته تاثیر اقتصادی این جمله مختص به این منطقه نبوده و بازارهای جهانی از غلات گرفته تا انرژی را متاثر کرده است. در این میان، در مورد چرایی عملیات نظامی روسیه دلایل مختلفی مطرح شده اما شاید کمتر به رقابت اقتصادی در نظم نوین جهانی پرداخته شده است.
در واقع این تصمیم روسیه را میتوان جلوهای از تلاش آن برای حضور به عنوان یک بازیگر مستقل در جنگ قدرت جهانی دانست. پوتین با مشاهده اینکه نظام سیاسی بینالملل به تدریج در حال تبدیل شدن به یک سیستم دو قطبی بین آمریکا و چین است، باور دارد که اگر اقدامات لازم را انجام ندهد، این خطر میتواند روسیه را نیز تحت تأثیر یکی از این دو قدرت در آینده قرار دهد. باید توجه داشت که از نظر تولید ناخالص داخلی و هزینههای سالانه نظامی، روسیه به مراتب از این دو کشور عقب است.
در دهه ۱۹۹۰، تحت رهبری بوریس یلتسین، روسیه از نظر اقتصادی به پایینترین سطح خود رسید، جانشین یلتسین، پوتین، عملاً منابع انرژی را وارد اقتصاد و از تجزیه کشور جلوگیری کرد. بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۳، تولید ناخالص داخلی روسیه حدود ۸.۸ برابر رشد داشت و از ۲۵۹.۷ میلیارد دلار به ۲۲۹۲ میلیارد دلار رسید. اما از سال ۲۰۱۴ به بعد، اوضاع اقتصاد روسیه روند کاهشی داشت.
کاهش قیمت نفت و گاز طبیعی، فساد سیاسی و سوق دادن مسکو به درگیریها و جنگها ابتدا در اوکراین و سپس در سوریه مشکلات اقتصادی را به همراه داشت. تا سال ۲۰۲۰، تولید ناخالص داخلی روسیه به ۱۴۸۳ میلیارد دلار کاهش یافت. با توجه به اینکه اقتصاد چین و ایالات متحده در همان دوره به رشد سریع خود ادامه دادند، شکاف در رقابت قدرت اقتصادی جهانی بین روسیه و دو کشور فوقالذکر بیشتر میشود.
این واقعیت که روسیه در رقابت قدرت اقتصادی از آمریکا و چین عقب است، طبیعتاً در رقابت قدرت نظامی بازتاب مییابد. بین سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۲۰، هزینههای نظامی روسیه از ۸۸ میلیارد دلار به ۶۲ میلیارد دلار کاهش یافت، در حالی که هزینههای نظامی ایالات متحده از ۶۷۹ میلیارد دلار به ۷۷۸ میلیارد دلار و هزینههای نظامی چین از ۱۶۴ میلیارد دلار به ۲۵۲ میلیارد دلار افزایش یافت. این ارقام نیز نشان میدهد که قدرت نظامی روسیه به تدریج در حال کاهش است.
حال این پرسش مطرح میشود که آیا اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین نشانه رفتار منطقی مسکو است یا خیر؟ واضح است که شکست این تلاش و طولانی شدن جنگ عواقب مخربی برای روسیه خواهد داشت. هزینه طولانی شدن جنگ پس از تحریمهای اقتصادی اعمال شده توسط کشورهای غربی، احتمالا اقتصاد روسیه را عمیقاً متزلزل کند و در نتیجه این کشور دچار آشفتگی شود.
اگر ناکامی روسیه در دستیابی به اهداف خود در اوکراین چنین پیامدهای منفی را به دنبال دارد، چرا مسکو چنین گام پرمخاطرهای برداشت؟ به باور کارشناسان تعدادی از عوامل بر تصمیم پوتین تأثیر گذاشتند: سلاحهای هستهای، چین، اهرم انرژی و عدم اتحاد غرب بوده است.
مهمتر از همه، به نظر میرسد که پوتین در نظر دارد ضعف متعارف کشورش در برابر ناتو را با سلاحهای هستهای جبران کند. او فکر میکرد که برتری نظامیاش بر اوکراین برای شکست این کشور کافی است و میتواند با استفاده از سلاحهای هستهای خود به عنوان یک عامل بازدارنده از مداخله احتمالی ناتو جلوگیری کند. امتناع ناتو از بستن حریم هوایی اوکراین نشان میدهد که محاسبات پوتین تاکنون درست بوده است.
دوم، ظهور چین به عنوان موازنهای در برابر غرب و تمرکز اصلی ایالات متحده بر تهدیدات احتمالی ناشی از چین، پوتین را به این نتیجه رساند که واشنگتن و متحدانش در حمایت از اوکراین چندان مصمم نخواهند بود. اگرچه تحریمهای سوئیفت و مسدود شدن داراییهای بانک مرکزی روسیه در غرب نشان میدهد که او تا حدودی در این زمینه اشتباه میکند، البته احتمال پوتین فکر میکند که میتواند با حفظ روابط با چین و سایر کشورهایی که تحریمها علیه مسکو را نمیپذیرند، اقتصاد خود را تا پایان جنگ اوکراین سرپا نگه دارد.
سوم، روسیه عملیات نظامی خود را در اوکراین آغاز کرد، چون منابع انرژی و اهرم آن در برابر تحریمهای اروپا مفید خواهد بود. پوتین ممکن است محاسبه کرده باشد که با این بحران، قیمت انرژی به میزان قابل توجهی افزایش مییابد و این امر کشورهای اروپایی را مجبور میکند یک گام به عقب بردارند. بیانیه معاون رئیس شورای امنیت ملی فدراسیون روسیه دیمیتری مدودف پس از تصمیم آلمان برای توقف نورد استریم ۲ مظهر این مفهوم است: «به دنیای جدید آمدید که در آن اروپاییها به زودی ۲۰۰۰ یورو برای هزار متر مکعب گاز طبیعی خواهند پرداخت.»
چهارم، پوتین احتمالاً عدم اتحاد نهادهای غربی مانند ناتو و اتحادیه اروپا را در نظر گرفته و این نهادها در صورت اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین به طور مشترک عمل نخواهند کرد. او ممکن است محاسبه کند که غرب که در برابر حملات روسیه در گرجستان و سوریه سکوت کرده و در برابر الحاق کریمه اقدامی انجام نداده است، رویکرد مشابهی نسبت به اشغال اوکراین از خود نشان خواهد داد و تمایلی به تشدید تنش با روسیه نخواهد داشت.
در اولین روزهای جنگ روسیه و اوکراین، عدم تمایل برخی کشورهای اروپایی مانند آلمان و ایتالیا برای اعمال تحریمهای سوئیفت نشان داد که این محاسبات تقریباً جواب داده است. با این حال، تغییر نگرش آلمان در مواجهه با فشار افکار عمومی با تغییرات مشابه در متحدان آلمان نشان داد که محاسبات پوتین تا حد زیادی بیهوده بوده است. در حال حاضر، به نظر میرسد حمله روسیه به اوکراین تأثیری مثبتی در روابط ناتو و اتحادیه اروپا داشته است.
محدودیتهای اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین از نظر جنگ قدرت جهانی با موفقیت مقاومت اوکراین و حمایت ناتو از تسلیحات، اطلاعات، لجستیک و تحریمهای اقتصادی تعیین خواهد شد. با این حمایت و مقاومت در اوکراین، طولانی شدن جنگ یا خروج ناموفق روسیه به معنای آن است که روسیه با نتایج فاجعهباری مواجه خواهد شد.
حتی اگر روسیه در جنگ پیروز شود، به دلیل تحریمها و هزینههای مالی جنگ متحمل خسارات جدی خواهد شد. این ضررها برای اینکه روسیه در آینده در جنگ قدرت جهانی بسیار پشت سر آمریکا و چین باشد کافی است. سیاست پوتین برای بازگرداندن کنترل یا نفوذ بر سرزمینهای شوروی سابق، تا زمانی که هزینههای بیشتری را برای اقتصاد روسیه تحمیل کند، پیامدهای منفی برای روسیه خواهد داشت.
در صورت پیروزی سریع در جنگ اوکراین، روسیه نظم جدیدی را در این کشور علیه غرب تحمیل میکرد و هزینههای بسیار محدود این جنگ تأثیرات قابل توجهی بر ساختار آینده نظام سیاسی بینالمللی داشت. در چنین حالتی، شانس روسیه برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی موثر در کنار ایالات متحده و چین افزایش مییابد. اما طولانی شدن جنگ و افزایش هزینهها برای روسیه این احتمال را تضعیف می کند.