احیای برجام و خیزش جناح راست حزب دموکرات علیه بایدن-راهبرد معاصر
گزارش نشریه «ریسپانسیبل استیت کرفت»

احیای برجام و خیزش جناح راست حزب دموکرات علیه بایدن

شکست غیرقابل انکار «فشار حداکثری» به انکار قاطع آن منجر نشده، بلکه همین نگاه در بدنه دولت بایدن تداوم یافته است. همان انگیزه‌های انحرافی که بسیاری از سناتورهای دموکرات را تشویق می‌کند تا با شاهین‌های جمهوری‌خواه هم رای بشوند، دولت بایدن را نیز به خطر فروپاشی توافق هسته‌ای به دلیل یک امتیاز عمدتاً نمادین (خروج سپاه پاسداران از فهرست سازمان تروریست خارجی) سوق داده است.
 دانیل لاریسون؛ کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در اندیشکده کوئینسی
تاریخ انتشار: دوشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۱ - 16 May 2022

انگیزه‌های غیرمتعارف دموکرات های تندرو در قبال ایران

 

به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از گذشت بیش از یک سال از آغاز مذاکرات دولت بایدن با ایران برای احیای توافق هسته ای ( برجام)، بقای این توافق نامه همچنان با ابهام و شک و تردید زیادی همراه است. در تاریخ ۴ می ۲۰۲۲میلادی، مجلس سنا، با ۶۲ رای موافق در مقابل ۳۳ رای مخالف، پیشنهاد جیمز لنکفرد، سناتور جمهوری خواه را تصویب کرد. پیشنهاد وی این بود که دولت بایدن با ورود مجدد به برجام مخالفت کند؛ مگر این که توافق نامه حاوی چندین مفاد باشد که همه می‌دانند ایران هرگز آن را نخواهد پذیرفت. بنابراین، در این پیشنهاد، ۱۶ دموکرات حضور داشتند که این اقدام به نوعی خرابکاری در مسیر دیپلماسی دولت بایدن با ایران می باشد.

 

حتی پس از شکست کارزار فشار حداکثری دولت ترامپ در نابودی برجام، محاسبات سیاسی در واشنگتن بر این است که اگر ما از تندروهای بی اعتبار حمایت کنیم، در قیاس با حمایت از تعامل دیپلماتیک با ایران، با چالش کمتری روبرو هستیم. بحث و جدل در واشنگتن بر سر توافق هسته ای درگیر مشوق های سیاسی شده است و این مشوق ها بیشتر سیاستمداران و سیاست گذاران را تشویق می کند تا با سیاست هایی موافقت کنند که به طور علنی در راستای منافع آمریکا و جهان نیست. بنابراین تا زمانی که این مشوق ها و انگیزه ها، سازماندهی نشوند، اصلاح سیاست خارجی آمریکا بسیار دشوار خواهد بود.

 

سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ باعث شد تا حملات موشکی و پهبادی ایران و گروه های نیابتی آن به منافع و نیروهای آمریکا افزایش یابد و آن ها را در معرض خطر بیشتری قرار دهد. حداقل در زمان دولت ترامپ دو مورد، آمریکا و ایران به جنگ نزدیک شدند. تداوم سیاست فشار حداکثری، تلاش‌های دیپلماتیک کنونی و آینده ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد و باعث می‌شود سیاست خارجی ما ضعیف‌تر و ناکارآمد تر شود. خروج از توافق باعث شد تا شرکای منطقه ای ما از امنیت کمتری برخوردار شوند. در واقع هر گونه حساب کنیم، سیاست ترامپ در قبال ایران با شکست همراه شده و برنامه هسته ای ایران پیشرفته تر از همیشه است.

 

پیوستن مجدد به توافق و پایان دادن به جنگ اقتصادی، مطمئنا همه مشکلات ایران و آمریکا را حل و فصل نمی کند؛ اما می تواند به موضوع هسته ای ایران پایان دهد و همه چیز را قابل کنترل تر و احتمال درگیری بین دولت ها را کاهش دهد. اما عملا در حزب جمهوری خواه، ما شاهد این نیستیم که آن ها تصمیم ترامپ برای خروج از برجام را اقدامی اشتباه در نظر بگیرند. در واقع سناتور رند پل تنها جمهوری خواه کنگره است که به طور علنی از این تصمیم انتقاد کرده است. حامیان اصلی تحریم‌های «فشار حداکثری» به دشواری بیان می کنند که سیاست فشار حداکثری با شکست همراه شده است.

 

شکست غیرقابل انکار «فشار حداکثری» به انکار قاطع آن منجر نشده، بلکه همین نگاه در دولت بایدن تداوم یافته است. همان انگیزه‌های انحرافی که بسیاری از سناتورهای دموکرات را تشویق می‌کند تا با شاهین‌های جمهوری‌خواه هم رای بشوند، دولت بایدن را نیز به خطر فروپاشی توافق هسته‌ای به دلیل یک امتیاز عمدتاً نمادین ( خروج سپاه پاسداران از فهرست سازمان تروریست خارجی) سوق داده است. معماران سیاست فشار حداکثری نه تنها هیچ مجازاتی برای سیاست شکست خورده خود متحمل نمی شوند؛، بلکه تعصب جنگ طلبانه در همه بحث های ما تضمین می کند که سیاستمداران حصارنشین کمتر در مقابل آن ها مقاومت می کنند و خواسته های نامعقولی را که آن ها برای نابودی توافق مطرح کرده اند را تایید می کنند.

 

16 دموکراتی که به طرح لنکفرد رأی می‌دهند، نمونه‌های خوبی از این موضوع هستند، زیرا آنها آشکارا در مقابل رئیس حزب خود قرار گرفته اند و به مجموعه‌ای از شرایط حداکثری رای می‌دهند که ممکن است توسط مایک پمپئو نوشته شده باشد. بیزاری عمیقی در واشنگتن نسبت به لغو تحریم ها وجود دارد، حتی اگر انجام این کار دستاوردهایی را که ایالات متحده به دنبال آن است تضمین کند. در واقع در محافل سیاست گذاری آمریکا، به جای اذعان به شکست تحریم ها، برای اعمال تحریم های اضافی ترجیحات قوی تر وجود دارد. اگر دولت به سرعت به این خواسته ها تن ندهد، با فشار سیاسی بیشتری روبرو خواهد شد. از آنجایی که طرفداران لغو تحریم ها اغلب متهم به سازش با این یا آن دولت می شوند؛ بیشتر متخصصان سیاست خارجی سعی می کنند از وضع موجود و تداوم تحریم ها حمایت کنند. بحث‌های سیاست خارجی ما به قدری پیچیده است که حمایت از تحریم‌های بی‌رویه یک دارایی حرفه‌ای و حمایت از رفع تحریم‌ها ، سازش و مصالحه تلقی می شود.

 

شکست سیاست‌های تحریمی مانعی برای بقای آنها نیست، زیرا حمایت از لغو تحریم‌ها بسیار خطرناک‌تر از این است که ما خواستار تحریم های بیشتر شویم. همیشه حوزه قابل توجهی در واشنگتن وجود دارد که برای اجبار بیشتر لابی می کند و کسانی که از تعامل و سازش حمایت می کنند از موقعیت ضعیف تری برخوردارند.

 

تقریباً همه چیز در واشنگتن به گونه‌ای طراحی شده است که حمایت از دیپلماسی پرریسک و مخاطره آمیز است و برای تداوم تحریم ها، پاداش بیشتری قائل هستند. البته مهم نیست که این امر چقدر اوضاع را بدتر می کند. تداوم سیاست‌های شکست خورده برای سیاستمداران و سیاست‌گذاران آسان‌تر است، زیرا تغییر آن‌ها به هر طریق می‌تواند باعث انتقاد و واکنش‌هایی شود که ترجیح می‌دهند از آن اجتناب کنند. یکی از راه‌های تغییر این انگیزه‌ها، برجسته کردن آسیبی است که سیاست‌های قهری ایالات متحده به منافع آمریکا و مردم بی‌گناه در کشورهای هدف وارد می‌کند. اما در شرایط کنونی تحریم‌ها پاسخی پیش‌فرض در واشنگتن هستند، زیرا از نظر سیاسی تأییدشان راحت تر و کم هزینه است.

 

ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار