به گزارش «راهبرد معاصر»؛ در هفتهای که گذشت ادامه مذاکرات رفع تحریم ها علیه ایران که این بار در قطر برگزار شد، موجی از انتظارات و در عین حال تحلیلهای متفاوت و بعضاً متناقضی به وجود آورد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در گفتوگوی تلفنی با محمد بن عبدالرحمان آل ثانی، معاون نخستوزیر و وزیر امور خارجه قطر گفت، ارزیابی ایران از مرحله اخیر مذاکرات در دوحه مثبت و توافق در صورت واقع بینی آمریکا دست یافتنی است، اما ایران در عمل چیزی جز تکرار فشار حداکثری دوره ترامپ در آمریکا را شاهد نبوده است.
در نقطه مقابل، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا با تشکر از تلاشهای اتحادیه اروپا برای ادامه یافتن مذاکرات هسته ای مدعی شد، ایران مانند گذشته در دوحه نیز موضوعاتی را مطرح کرد که کاملاً بی ارتباط با برجام بود و تهران ظاهراً آماده تصمیم گیری اساسی در زمینه اینکه می خواهد این توافق را احیا یا آن را دفن کند، نیست. اما این برداشت متفاوت مقام های آمریکایی از مذاکرات هسته ای از کجا نشئت میگیرد؟
تا زمانی که تعبیر آمریکاییها درباره ایران اصلاح نشود، امر دیپلماسی و مذاکره چه در برجام و چه در سایر امور چارهساز نخواهد بود
در علم روابط بینالملل نظریهای با عنوان سازهانگاری (Constructivism) وجود دارد که میگوید، برداشتهای ذهنی کشورها نسبت به همدیگر است که رفتارهای متقابل را شکل میدهد؛ به بیان دیگر موضوعات بینالاذهانی میان کشورها در صورت تغییر یافتن، روابط آنها را اصلاح میکند. بنابراین، آمریکا همواره تصور می کند ایران کشوری کهن است که در دورههای زیادی از تاریخ، امپراطوری بوده و اگر در حال حاضر کنترل نشود، با توجه به ژئوپولیتیک و منابعی که در اختیار دارد، به یکی از معارضان هژمونی آمریکا بدل خواهد شد.
این تصور که در سالهای اخیر، بهویژه در مقالات اشخاصی مانند هنری کیسینجر به صراحت بیان شده است، دلالت بر نوعی ضرورت مهار دئمیی ایران به وسیله آمریکا و کاهش قدرت آن دارد. علاوه بر این، آمریکا که همچنان در حال و هوای نظم نوین جهانی سیر میکند، ایران را کشوری زیر سلطه خود میداند که به مذاکره با آن نیازی نیست و صرفا باید دستورات آمریکا را بی کم و کاست اجرا کند .
تا زمانی که دو تعبیر آمریکاییها درباره ایران اصلاح نشود، امر دیپلماسی و مذاکره چه در برجام و چه در سایر امور چارهساز نخواهد بود. زمانی که رهبر معظم انقلاب اسلامی نظر خود را در زمینه انجام مذاکرات هسته ای اعلام کردند، در ابتدا بر این نکته تأکید فرمودند که «من مخالف حرکتهای صحیح دیپلماسی نیستم».
بعد از سالها مقاومت در برابر تحریمها و نیز توان بازدارندگی جمهوری اسلامی که گزینههای نظامی را منتفی میکند، آمریکا متقاعد شده است راهحل دیپلماسی را با ایران ادامه دهد
در یک حرکت صحیح دیپلماسی امتیازی داده و امتیازی گرفته میشود، اما در زمینه برجام، آمریکا صرفاً معتقد به گرفتن امتیاز و محروم کردن ایران از اعطای هرگونه امتیاز مهمی است. بنابراین آنچه مد نظر رهبر انقلاب است، قاعدتاً مذاکرهای خواهد بود که آمریکا در آن از موضع برتر عدول کند و ایران را به عنوان یک طرف ذیحق در مقابل خود بپذیرد .
اینک بعد از سالها مقاومت در برابر تحریمها که افتخار آن شامل حال ملت ایران است و همچنین توان بازدارندگی جمهوری اسلامی که گزینههای نظامی را منتفی میکند، در کنار ازسرگیری غنی سازی اورانیوم که با وجود خرابکاریهای رژیم صهیونیستی در حال جریان است، آمریکا متقاعد شده راهحل دیپلماسی را با ایران ادامه دهد. به همه این موارد باید نیاز غرب به منابع جدید و جایگزین انرژی که غیبت روسیه از بازار این حوزه را قبل از فرا رسیدن فصل سرما جبران کند، افزود. همین موضوع اروپایی ها را که در تحولات بازار انرژی آسیبپذیرتر هستند، به تکاپوی بیشتری واداشته است.
میتوان گفت، دیدگاه آمریکا نسبت به ایران همچنان پر است از تعبیرهای غلط و از موضع بالا؛ اما در عمل چارهای جز بازگشت به مذاکرات متصور نیست. بنابراین جزمیت آمریکا و پافشاری بر مواضع پیشین، احتمال دارد در آینده نه بر اساس تغییر نگرش که از سر عملگرایی بشکند یا تا حدی تعدیل شود. موضوعی که احتمالا با ازسرگیری دور تازهای از مذاکرات در آینده شاهد آن خواهیم بود.