به گزارش راهبرد معاصر، بابک نگاهداری رئیس این مرکز پژوهشی طی یاداشتی به تحلیل سفر رئیس جمهور روسیه به ایران پرداخته که متن کامل این یاداشت به این شرح است.
رئیسجمهور روسیه امروز سهشنبه ۲۸ تیر برای شرکت در اجلاس سهجانبه با همتایان ایرانی و ترک خود درچارچوب مذاکرات آستانه برای حلوفصل دیپلماتیک مسائل سوریه به تهران سفر کرد و طی آن دیدارهایی با مسئولان کشورمان خواهد داشت.
مروری بر دیدارهای مقامات ایرانی و روسی طی ساله ای اخیر حکایت از آن دارد که دو کشور نزدیکی و همکاریهای گستردهتری را در دستورکار خود قرار دادهاند و آن را از مجاری رسمی و ازطریق دیدارهای دیپلماتیک عملی میسازند. سفر جناب آقای رئیسی، رئیسجمهور ایران به روسیه در دیماه 1400، دیدار ولادیمیر پوتین با رئیسجمهور ایران در حاشیه اجلاس سران خزر در عشقآباد در تیرماه 1401، و همچنین سفر آقای دکتر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی به روسیه در بهمن 1399 همگی نشانههایی از عزم و اراده معطوف به همگرایی بیشتر در مقامات دو کشور را بازتاب میدهند.
سفر رئیسجمهور روسیه به ایران حامل دو پیام مهم و قابلتأمل به جهانیان است:
اول اینکه، این سفر در حالی رخ میدهد که سفر منطقهای بایدن و دیدار وی با مقامات عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی به پایان رسیده است. قرابت زمانی این سفرها و دستورکارهای آنها بیانگر اهمیت و جایگاه خاص غرب آسیا و ایران در سیاست خارجی قدرتهای بزرگ است. سفر ولادیمیر پوتین به ایران حکایت از آن دارد که روسیه قصد ندارد بهدلیل درگیری در اوکراین، روابط استراتژیک خود با متحد بانفوذ خود در غرب آسیا را رها کرده و این منطقه راهبردی را به امریکا و متحدان منطقهای آن واسپارد.
دوم اینکه، با توجه به تحرکات دیپلماتیک منطقهای درجریان سفر اخیر رئیسجمهور امریکا به نظر میرسد هدف اصلی بایدن تلاش برای پیشبرد روند عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و تشکیل یک ائتلاف امنیتی جدید در سطح منطقه با مشارکت امریکا، صهیونیستها و برخی کشورهای حاشیه خلیجفارس بوده است. ناگفته پیداست که سمتوسوی این جریان منطقهای معطوف به ایران با دستمایه مقابله با به اصطلاح تهدیدهای ایران است. در این بافت منطقهای، سفر رئیسجمهور روسیه به ایران واکنشی مخالفتجویانه و مقابلهجویانه با سفر رئیسجمهور امریکا و اقدامات و طرحهای منطقهای آن که آماج آن را مقابله با جمهوری اسلامی ایران تشکیل می دهد تلقی میگردد. رهاورد تقابل قدرتهای بزرگ، اعلام افزایش حمایت روسیه از ایران بهعنوان مؤتلف منطقهای خود در برابر امریکا و متحدان آن است. این امر بیش از هر چیز مبین بیاعتباری فهمِ وهمآلود غربیها مبنی بر انزوای بینالمللی جمهوری اسلامی ایران است.
سفر پوتین به تهران نشان از آن دارد که ایران و روسیه برای نزدیکی بیشتر بهسوی یکدیگر گام برمیدارند. عوامل و متغیرهای متعددی پیشران گسترش روابط همگرایانه دو کشور در شرایط فعلی میباشند. مهمترین عوامل پیشران را میتوان اینگونه برشمرد و تبیین کرد:
اولین عامل، مقابله با سیاستهای ضدروسی و ضدایرانیِ امریکا است. سفر پوتین به ایران در حالی رخ میدهد که درگیریهای روسیه در اوکراین ادامه دارد؛ درگیری که مسکو طی آن در پاسخ به تلاش ها برای گسترش ناتو، وارد جنگی غیرمستقیم با غرب شده و آماج تحریم های فزاینده قرار گرفته است. کشورهای غربی منزویسازی روسیه در جهان را به طور جدی و همهجانبه در دستور کار قرار دادهاند. در چنین وضعیتی، مسکو درصدد بیاثر ساختن تلاش غربیها برای تحمیل کسری نفوذ ژئوپلیتیک به این کشور از طریق توسعه روابط راهبردی با مهمترین قدرت غیر غربی منطقه راهبردی غرب آسیا یعنی جمهوری اسلامی ایران است و تقویت همگرایی با کشورمان را در دستور کار قرار داده است. سفر پوتین به تهران دقیقا در راستای اجرای چنین سیاستی پیگیری میشود.
در سوی دیگر این معادله، جمهوری اسلامی ایران نیز بعد از خروج یکجانبه امریکا از توافق هستهای در معرض سیاست حداکثرسازی فشار ازجانب کاخ سفید قرار گرفته و با بدعهدی کشورهای اروپایی مواجه شده است. در چنین شرایطی، جمهوری اسلامی ایران با حمایت دولت و مجلس انقلابی، علاوه بر در پیش گرفتن راهبرد اقتصاد مقاومتی، سیاست خارجی خود را بیش از پیش بر توسعه روابط با قدرتهای نوظهور، تقویت روابط با همسایگان و اتخاذ دیپلماسی متوازن بنا نهاده است و در این فرایند تقویت همکاریها با دولت روسیه از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. اینک که تهران و مسکو همزمان آماج سیاستهای تحریمی امریکا و غرب قرار گرفتهاند، محور اصلی مذاکرات مقامات دو کشور درجریان سفر پوتین به تهران، همکاریهای اقتصادی و منطقهای، بهویژه مسأله مقابله با تحریمها خواهد بود؛ از اینرو، میتوان استدلال کرد که این سفر و دیدارهای دیپلماتیک از این نوع نشانههایی از عزم ایران و روسیه برای خنثیسازی سیاستهای ضدایرانی و ضدروسی واشنگتن را بازتاب میدهند.
دومین عامل، رویکرد مشترک درقبال نظم ساختاری بینالمللی و مخالفت با هژمونیکگرایی امریکا است. ایران و روسیه دارای مواضع یکسان در ضدیت با نظم جهانی ناعادلانه لیبرال تحت رهبری امریکا که داعیهدار نظام بینالملل تکقطبی است، میباشند. درواقع، دو کشور مهمترین منبع تهدید و ناامنی در جهان را سیاستهای یکجانبهگرایانه امریکا و همراهی کشورهای اروپایی در این زمینه میدانند. براین اساس، تهران و مسکو نظام جهانی مستقر را نامطلوب دانسته و در پیِ درافکندن نظام جهانی جدید و مطلوب هستند. از نگاه آنها، نظم جایگزین میباید از تمرکز قدرت بهسوی توزیع پراکنده قدرت حرکت کرده و حکمرانی جهانی با سازوکارهای چندجانبهگرایانه را قوام بخشد.
سومین عامل، سوابق همکاریهای راهبردی منطقهای در حوزههای جغرافیایی مختلف است. ایران و روسیه دارای پیشینهای نسبتاً طولانی در زمینه همکاریهای راهبردی در مناطق مختلف هستند. این دو کشور، هریک در محیطهایی قرار گرفتهاند که بهطور بالقوه و بالفعل درگیر بیثباتی و بحران میباشند. همکاریهای منطقهای تهران-مسکو جهت مدیریت امنیت در آسیای مرکزی و غرب آسیا پس از جنگ سرد نشان از منافع راهبردی مشترک آنها دارد. تعامل ایران و روسیه در مدیریت بیثباتیها و ناامنیهای تاجیکستان در دهه 90، همکاری دو کشور در صحنه بحران افغانستان بعد از قدرتیابی طالبان در دور اول دهه 1990 و در دور دوم 2021 و به شکل بسیار مشهود در صحنه نبرد سوریه نمونههایی از مهمترین سوابق همکاریهای راهبردی منطقهای دو کشور محسوب میگردند. در این میان، همکاری موفقیتآمیز تهران و مسکو در غرب آسیا و مشخصاً در سوریه از چنان اهمیت استراتژیکی برخوردار است که از آن بهعنوان نقطه عطفی در تاریخ روابط دو کشور یاد میشود. موضوعی که یکی از محورهای مذاکرات سران دو کشور درجریان سفر پوتین خواهد بود.
عامل چهارم، سابقه همکاریهای راهبردی دوجانبه در حوزههای موضوعی مختلف است. ایران و روسیه در حوزههایی مانند انرژی هستهای و دفاعی-تسلیحاتی از سابقه تعاملات گسترده و قابلتوجهی برخوردارند. همکاری مسکو در راهاندازی و فعالسازی نیروگاه هستهای بوشهر در فازهای مختلف و همچنین مقاومت آن در برابر فشارهای امریکا جهت عقبنشینی از پروژههای هستهای ایران، نمونهای بسیار مهم در این زمینه محسوب میگردد. همکاری راهبردی دو کشور در حوزههای دفاعی-تسلیحاتی نیز اگرچه همواره تحت فشارهای فزاینده امریکا قرار داشته، اما تداوم یافته است. بهعنوان نمونهای روشن از این همکاریها میتوان به فروش سامانه موشکی S-300 به ایران بهرغم فشارهای فراوان امریکا بر روسیه و همچنین مخالفت مسکو در شورای امنیت سازمان ملل با تمدید تحریمهای تسلیحاتی این سازمان علیه ایران اشاره کرد.
این عوامل که میتوان از آنها بهعنوان پیشرانهای همکاریهای راهبردی ایران و روسیه نام برد، نقش بسیار مهمی در دستورکار مذاکرات مقامات دو کشور در جریان سفر پوتین به تهران دارد. افزون براین، چنین تحرکاتی قوامبخش «سیاست نگاه به شرق» بهعنوان رویکرد غالب سیاست خارجی ایران خواهند بود و بر توان جمهوری اسلامی ایران جهت موازنهسازی در برابر مجموعه غرب خواهد افزود. حفظ دستاوردهای ناشی از پیروزیهای استراتژیک در منطقه غرب آسیا و کاهش آثار مخرب ناشی از تحریمهای ظالمانه که محور مذاکرات مقامات ایرانی و روسی را تشکیل خواهد داد، مهمترین حوزههای منفعت تهران و مسکو است که در جریان سفر پوتین به تهران دنبال میشود.