به گزارش «راهبرد معاصر»؛ دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق آمریکا در سخنانی جنجالی از نقش مستقیم کشورش در راه اندازی جنگ اوکراین خبر داد و گفت: آمریکا روسیه و پوتین را علیه اوکراین تحریک کرد و کار را به این نقطه رساند. اقدامات تحریک آمیز جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا هزینه ساز و احمقانه بود و ما را به وضعیت کنونی (در اوکراین) رساند.
این اظهارات در حالی مطرح می شود که در سال 2016 و در جریان رقابت های انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نیز از نقش پررنگ هیلاری کلینتون و دیگر اعضای دولت وقت باراک اوباما در تأسیس داعش و تلاش برای تثبیت آن در معادلات ژئواستراتژیک منطقه غرب آسیا خبر داده بود. به راستی سخنان اخیر ترامپ نشان دهنده کدام حقیقت و مؤلفه قطعی در حوزه سیاست خارجی آمریکاست؟
در اینجا با کلیدواژه ای به نام «بحران سازی» مواجهیم. واشنگتن و متحدانش سال هاست در تلاش هستند با ایجاد کانون های بحرانی در نظام بین الملل، درگیری های مستمر و مزمن ایجاد کنند و میان کانون های بحرانی ایجاد شده پیوند غیرعلنی اما محسوس به وجود آورند. بر همین اساس نمی توان میان تحولات جاری در جنگ اوکراین، حمایت آمریکا از داعش در غرب آسیا و شبه قاره هند، تنش زایی کاخ سفید در تایوان و دیگر موارد مشابه تفکیکی ماهوی قائل شد.
گرچه ترامپ اظهارات اخیر خود را در آستانه انتخابات میان دوره ای کنگره و با هدف تضعیف دموکرات ها و بایدن بیان کرده است، اما در صحت این اظهارات نمی توان تردید داشت
ماهیت بحران سازی ها یکسان اما شکل و روش خلق و استمرار آنها با یکدیگر متفاوت است. در این میان اصلی ترین تلاش رسانه های غربی تمرکز بر روی شکل بحران ها و نه پرداختن به ریشه و ماهیت آنهاست. در صورتی که افکار عمومی دنیا بر روی ریشه بحران های جاری در جهان امروز متمرکز شود، قطعاً تصویر آمریکا و بسیاری از اعضای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را در بطن آنها مشاهده می کند.
گرچه ترامپ اظهارات اخیر خود را در آستانه انتخابات میان دوره ای کنگره و با هدف تضعیف دموکرات ها و بایدن بیان کرده است، اما در صحت این اظهارات نمی توان تردید داشت. در میان سال های 2016 تا 2020 میلادی و زمانی که ترامپ و جمهوریخواهان در مسند قدرت حضور داشتند نیز همین سیاست کلان (تنش زایی در نظام بین الملل) از سوی کاخ سفید و مهره های آن در نقاط کانونی دنیا دنبال شد.
آمریکا در انتخاب محیط عملیاتی خود به مؤلفه های فرهنگی، ژئو پلیتیکی، ژئواستراتژیکی و سیاسی توجه ویژه ای دارد. در حال حاضر پنج نقطه اصلی یعنی غرب آسیا، آسیای مرکزی و قفقاز، افغانستان و شبه قاره هند، شرق آسیا و شبه جزیره کره و آمریکای لاتین به نقاطی تبدیل شده اند که آمریکا در حال تزریق مداوم بحران های امنیتی-نظامی به آنهاست.
مقام های دو حزب سنتی آمریکا معتقدند در صورت ایجاد ثبات و فقدان بحران های امنیتی، اساساً قدرت مداخله گرایی آنها در دیگر نقاط جهان کاهش می یابد و در مقابل می توانند در فضای تیره و بحرانی منبعث از وجود بحران های انسانی و مستمر در این مناطق بیشتر قدرت مانور پیدا کنند. بدون شک تبعات و هزینه های این سیاست خارجی تنش زا به زودی گریبانگیر واشنگتن خواهد شد.