به گزارش راهبرد معاصر ، دوگانه فرمول-کلیشه گاهی تحلیلگران را به اشتباه میاندازد. هرچند برخی فرمولها ممکن است کلیشه باشند ولی الزاما تکراری یا تاریخ مصرف گذشته نیستند و بنا به فراخور زمانه به روز میشوند. برای مثال همین فرمول نفوذ چندین ساله آمریکاییها برای ایجاد ناامنی و در ایران مخصوصا پس از انقلاب شاید تکراری به نظر میرسد ولی اگر کمی ذرهبینی نگاه کنیم، فرمولی واحد را با ویژگیهای منحصر به فرد خود می بینیم.
امروز 18تیر سال98 دقیقا 20سال از واقعه 18تیر 78گذشته است. در مورد جزئیات میدانی این فتنه صحبتهای متعددی شده که در حوصله بحث کنونی نمیگنجد ولی اگر به طور کلی بخواهیم این واقعه را تحلیل کنیم، به یک سه ضلعی دخیل در پدید آمدن و تشدید آن خواهیم رسید که به ارتباط معناداری بین آنان وجود دارد. سه ضلعی که اکنون هم وجود دارد و رد پای آن را برای مثال در تخریب سریال مستند و مبتنی بر واقعیت «گاندو» میبینیم.
آشوبگران میدانی واقعه 18 تیر
پیادهنظامان غائله 18تیر، امثال احمد باطبی، منوچهر محمدی، پرویز سفری، محمد مسعود سلامتی و ... بودند که پس از شناسایی در دادگاه انقلاب محاکمه و البته عموما پس از مدتی سر از آمریکا درآوردند.
در میان این افراد احمد باطبی شاید شناختهتر باشد؛ ولی نه به خاطر جایگاه و عمق سیاسیاش و فقط به خاطر عکسی که آن دوره خوراک رسانهای و عملیات روانی خیلی از رسانههای آمریکایی و اروپایی را فراهم و تصویر جلد خیلی از مجلهها شد.
عکسی از یک پیراهن که مدعی بود رنگ قرمز آن خون دوستش است که در درگیریها زخمی شده. ادعایی که هیچگاه هیچ سندی برای آن ارائه نکرد ولی همین عکس نیمبند آینده باطبی را در آمریکا رقم زد و همان زمان نماد جنبش دانشجویی ایران شد.
احمد باطبی پس از فرار از ایران به واسطه برندی که در صحنه فتنه 18تیر از خود ساخته بود توانست با رئیس جمهور وقت آمریکا هم دیدار کند ولی این دیدار صرفا نمایشی از سوی کاخ سفید بود که این پیام را به مخالفین جمهوری اسلامی در داخل کشور بدهد که خائنین به وطن و انها که پشت به ایران رو به آمریکا کنند بی جیره و مواجب نخواهند بود ولی این یک شوی تبلیغاتی بود.
باطبی بعد از دیدار با جرج بوش، به عنوان کارشناس مسائل سیاسی ایران در رسانههای بیگانه از جمله صدای آمریکا و بیبیسی، صحبت میکرد، کمکم رو به انزوا رفت و پس از درگیری که با امیرعباس فخرآور از دیگر عناصر ضدانقلاب پیدا کرد، به کلی از این شبکهها جدا شد.
باطبی در این مدت دیگر هیچ جایی در رسانههای بیگانه نداشت و به شدت از نظر روحی رو به افول بود تا اینکه با لطف برخی دوستانش در صدای آمریکا، به عنوان خبرنگار این شبکه فعالیت کرد.
برخی دیگر از فعالین میدانی 18تیر 78هم عاقبتی بهتر از باطبی نداشتند و نهایتا توانستند در یک شبکه تلویزیونی گاها خودی نشان بدهند.
* اصلاحطلبان حامی شورشگران کف میدان
کلیت ماجرای کوی دانشگاه از انتشار نامه محرمانهای در روزنامه موسوی خوئینیها شروع شد ولی ورای منشا، شعله ور کنندگان غائله 18تیر اصلاح طلبان غیر دانشجو بودند. برای مثال مجید انصاری، فائزه هاشمی، فاطمه کروبی، اکبر گنجی و... از جمله افرادی بودند که در کوی دانشگاه حاضر و عموما بر التهاب افزودند.
فائزه هاشمی 20تیر با حضور در میان دانشجویان از آنها حمایت کرده و سبب ایجاد التهاب و تنش میان دانشجویان میشود و مدام آنها را به ادامه اعتراضات تشویق میکند. او پیش از این در روز 18تیر هم در کوی دانشگاه حاضر شده بود. همان روز مجید انصاری و فاطمه کروبی هم در بین دانشجویان حاضر میشوند که بر آتش اغتشاشات میافزاید.
* دولتیهایی که بر آتش افزودند
شقه سومی هم بودند که در جایگاه یک مقام دولتی نقش همان فعالین سیاسی اصلاح طلب را حتی با شدتی بیشتر بازی میکردند.
ساعت 21 روز 20تیر، مصطفی معین وزیر علوم وقت بههمراه هزار نفر به کوی میآیند. معین اعلام میکند که استعفا داده و امشب را در کوی دانشگاه میماند و فردا ساعت 10 صبح برای تحصن به مسجد دانشگاه تهران میروند.
تاجزاده دیگر مقام دولت دخیل در این غائله است. درگیریها تا عصر19تیرماه ادامه دارد تا این که در ساعت 18:30 تعداد 1500 نفر به میدان فاطمی و روبهروی وزارت کشور میآیند و پس از درگیری مجدد نردههای ساختمان وزارت را کنده و وارد میشوند.
سیداحسان قاضیزادههاشمی عضو شورای مرکزی و دبیرکل وقت جامعه اسلامی دانشجویان هم در گفتوگویی دراینباره میگوید: «ما با این دانشجویانی که برای تسخیر وزارت کشور به سمت خیابان فاطمی رفته بودند به سمت فاطمی رفتیم و من مشاهده کردم که این افراد درِ بزرگ آهنی وزارت کشور را از جا کندند که آقای تاجزاده آمد در وسط حیاط وزارت کشور، تاجزاده به این جماعت که حدودا ٥٠٠ تا ٦٠٠ نفری میشدند گفت: «شما چرا آمدهاید اینجا؟ شما چرا در وزارت کشور را از جا میکنید؟ اینجا که مال شماست. شما باید جای دیگری بروید و در آنجا را بکنید» که این سخنان تاجزاده جهت مسیر معترضان را از خیابان فاطمی به سمت خیابانی دیگر تغییر داد و معترضان را تحریک کرد».
*گاندو و سه ضلع کلیشهای
اکنون و پس از دو دهه زمین بازی تغییر کرده ولی فرمول همان است. سریال گاندو بهانهای است که نقش آفرینی این سه ضلع را دوباره مورد بررسی قرار دهیم.
دوران 18تیر78 سطح مبارزاتی جمهوری اسلامی ایجاب میکد که افراد سطح پایینی چون احمد باطبی آنهم بصورت آشکار و با پیوست رسانهای اقدام علیه امنیت ملی کنند ولی اکنون و پس از دو دهه سیستمهای جاسوسی آمریکا مجبور به اجرای پروژههایشان در لفافههای امنیتی هستند که ماحصل آن می شود «جیسون رضائیان» که البته باز در تور اطلاعاتی جمهوری اسلامی گیر میافتند.
اگر 20سال پیش ایالات متحده برای تشویق صرفا به یک عکس تبلیغاتی از امثال باطبی نیاز داشت امروز مجبور است مزدورانی را اجیر کند که برای آزادی آنها مجبور به دادن غرامت یک میلیارد و هفتصد میلیون دلاری است و البته مجبور است برای پیوست رسانهای آن با جاسوس مذکور عکس یادگاری هم بگیرد.
اما امروز همان اصلاحطلبان حامی آشوبهای تیرماه78، گاندو را تقبیح میکنند. محمد عطریانفر عضو ارشد حزب کارگزاران سازندگی در مصاحبه ای درخصوص این فیلم ضمن حمله به رسانه ملی این فیلم را «بر سر شاخ نشستن و بن بریدن» میخواند و ناشی از آشفتگی در مدیریت این رسانه قلمداد میکند.
بازوی دولتی منتقد به این فیلم نیز حسامالدین آشنا مشاور روحانی است که در توئیتی مینویسد: «دولت نه اجازه و نه پول دارد که سریال بسازد، صدا و سیما هم پول ندارد که سریال بسازد، ولی گویا جای دیگری هست که برای تضعیف نهاد دولت هم پول فراوان دارد، هم مجوزها و مشوقهای لازم را دریافت کرده است و هم میتواند صدا و سیما را الزام به پخش کند. با گاندو، گنده نمیشوید».
اظهاراتی که با واکنش گسترده فعالین فضای مجازی مواجه میشود و هرکدام با ادبیاتی گاها مستند، منطق اظهارات آشنا را به چالش میکشند.
امر بدیهی این است که این سه ضلع سیاسی تا زمانی که با هم هستند فرمول یکسانی دارند و تا زمانی که عناصر مزدور پشتیبان سیاسی از سوی برخی نهادهای قدرت نداشته باشند، امکان روش نخواهند داشت.
منبع : فارس