به گزارش راهبرد معاصر؛ ادعای تقلّب در انتخابات 88، موضوع جدیدی نبود که نخستینبار، محمّدرضا خاتمی آن را مطرح کرده باشد. همچنین موضوعی نبود که همچنان بدون پاسخ باقی مانده باشد و یا ابهامی حول آن مانده باشد. وقتی مدعی اصلی تقلّب، 17 بیانیه ساختارشکنانه منتشر میکند و در آنها سندی دال بر تقلّب در انتخابات ارائه نمیکند، مهرههای درجه دوم و سوم چه سندی میتوانند رو کنند؟
این سؤال هم در جای خود محفوظ است که اگر اسنادی دال بر جابجایی 8 میلیون تقلّب در انتخابات وجود داشته، چرا 10 سال تمام، پنهان باقی مانده است؟ آنهم از سوی جریانی که برای رسیدن به مطامع خود و ضربه زدن به نظام، به پروژه کشتهسازی روی میآورد و برای کشتههای دروغین خود، مجلس ختم نیز میگیرد!
بنابراین تقلّب در انتخابات، به تعبیر متهمان دادگاه 88، چیزی جز اسم رمز فتنه نبوده است و برای محمّدرضا خاتمی هم این موضوع بیش از هر شخص دیگری روشن است.
با این حال، سؤال این است که چه موضوعی باعث میشود 10 سال پس از فتنه 88 و بستهشدن پرونده تقلّب برای افکار عمومی، چهرهای چون محمّدرضا خاتمی چنین ادعایی را مطرح کند؟
برای پاسخ به این سؤال باید نگاهی بیاندازیم به رفتار رهبر جریان اصلاحات پس از فتنه 88.
سیّد محمّد خاتمی با اینکه از نخستین روزهای پس از انتخابات 88 در جریان تلاشهای دلسوزان انقلاب و برخی نهادها برای برآورده کردن نظر معترضین بود و با علم به اینکه کاندیداهای معترض هیچگاه حاضر به ارائه مدارکی دال بر تقلب نشدند و در سازوکاری هم که برای راستی آزمایی صحت انتخابات پیشنهاد شد، نماینده خود را معرفی نکردند، امّا هیچگاه حاضر نشد در معرض افکار عمومی به این اتفاقات شهادت دهد.
رئیس دولت اصلاحات، حتی در جلسهای خصوصی اعلام کرد که در انتخابات تقلب نشده است، با این حال، هیچگاه حاضر نشد باور خود را علنی کند.
خاتمی با سیاست کجدار و مریز، میخواهد هم نامش در کنار سران فتنه قرار نگیرد، هم اینکه حمایت اندک حامیان جریان فتنه را از دست ندهد. همین عافیتطلبیِ رئیس دولت اصلاحات است که مهرههای درجه 2 و سه این جریان را دچار این خطای محاسباتی میکند که برای احیای فتنهگران، هرازگاهی ادعای تقلّب در انتخابات 88 را مطرح کنند. طبیعی است اگر خاتمی بهطور صریح در این باره اظهار نظر میکرد، افرادی چون برادر او، اینچنین خود را در مخمصه ادعای واهی تقلّب گرفتار نمیکردند.
رهبر معظّم انقلاب، در یکی از سخنان خود در سال 92، اینطور به این عافیتطلبی اشاره میکنند: «در انتخابات سال ۸۸، آن کسانی که فکر میکردند در انتخابات تقلب شده، چرا برای مواجهه با تقلب، اردوکشی خیابانی کردند؟ چرا این را جواب نمیدهند؟ صد بار ما سؤال کردیم؛ نه در مجامع عمومی، نخیر، به شکلی که قابل جواب دادن بوده؛ اما جواب ندارند. خب، چرا عذرخواهی نمیکنند؟ در جلسات خصوصی میگویند ما اعتراف میکنیم که تقلب اتفاق نیفتاده بود. خب، اگر تقلب اتفاق نیفتاده بود، چرا کشور را دچار این ضایعات کردید؟ چرا برای کشور هزینه درست کردید؟ اگر خدای متعال به این ملت کمک نمیکرد، گروههای مردم به جان هم میافتادند، میدانید چه اتفاقی میافتاد؟ میبینید امروز در کشورهای منطقه، آنجاهائی که گروههای مردم مقابل هم قرار میگیرند، چه اتفاقی دارد میافتد؟ کشور را لب یک چنین پرتگاهی بردند؛ خداوند نگذاشت، ملت هم بصیرت بهخرج دادند.»
عافیتطلبی سیّد محمّد خاتمی، تا هر زمان که بهطول بیانجامد، ضررش تنها متوجه یک نقطه میشود؛ آنهم بدنه جریان اصلاحات و آن دسته از افرادی که هنوز میتوانند طعمه این عافیتطلبی شوند، حتّی اگر برادرِ خود خاتمی باشند.
منبع: فارس