خود افشاگری کاخ سفید؛ ادعای واهی شفافیت در آمریکا-راهبرد معاصر
یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛

خود افشاگری کاخ سفید؛ ادعای واهی شفافیت در آمریکا

خود افشاگری‌های امنیتی-تاریخی آمریکا مصداق بارزی از جنگ شناختی این کشور در قبال دیگر ملت‌ها و دولت‌های دنیاست. در این خود افشاگری ها پیام‌های کاذب در قالب کلیدواژگانی مانند شفافیت و تعهد جهانی به مخاطبان ارائه می‌شود، بدون آنکه اساساً بتوان آنها را مورد راستی آزمایی و صحت سنجی دقیق قرار داد.
حنیف غفاری؛ كارشناس روابط بین‌الملل
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۲ - ۲۸ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 19
کد خبر: ۱۶۴۰۶۸

خود افشاگری کاخ سفید؛ ادعای واهی شفافیت در آمریکا

 

به گزارش «راهبرد معاصر»؛ این روزها بار دیگر نام جان اف کندی در فضای رسانه ای و عمومی آمریکا بر سر زبان ها افتاده است. صورت مسئله این است که کاخ سفید دستور انتشار هزاران سند محرمانه مرتبط با ترور جان‌ اف کندی، سی و پنجمین رئیس جمهور آمریکا را صادر کرد و انتشار بیش از ۱۳ هزار سند درباره قتل کندی با دستور جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا انجام شده است.


طبق دستور بایدن، آرشیو ملی آمریکا تا حدود 6 ماه دیگرفرصت خواهد داشت اسناد باقی مانده در این زمینه را ارزیابی کند. با وجود این، وی گفت بخشی از اسناد تا ژوئن ۲۰۲۳ محرمانه باقی خواهد ماند.

افشا یا انتشار اسناد طبقه بندی شده از سوی دستگاه های دولتی و امنیتی آمریکا، معمولاً زمانی انجام می شود که زمان زیادی از وقوع حادثه (بیشتر از نیم قرن) گذشته باشد و آثار حقوقی افشاگری تأثیری بر فضای سیاسی و امنیتی آمریکا و حوزه بین الملل نداشته باشد


گرچه در قرائت رسانه ای غرب، افشای اسناد محرمانه از سوی دستگاه های دولتی و امنیتی آمریکا به مثابه  نوعی شفافیت در حوزه امنیت و سیاست خارجی تلقی می شود، اما این تصویرسازی  کاذب باید در هم شکسته شود.

 
افشا یا انتشار اسناد طبقه بندی شده از سوی دستگاه های دولتی و امنیتی آمریکا، معمولاً زمانی انجام می شود که زمان زیادی از وقوع حادثه (بیشتر از نیم قرن) گذشته باشد و آثار حقوقی افشاگری تأثیری بر فضای سیاسی و امنیتی آمریکا و حوزه بین الملل نداشته باشد. نکته مهم تر اینکه انتشار اسناد به صورت کاملاً گزینشی و ناقص و در ذیل نگاه منفعت محور واشنگتن نسبت به ادغام ابزاری گذشته در آینده انجام می شود.


طبق این معادله، در ابتدا افکار عمومی دنیا در معرض نوعی تصویرسازی ظاهراً کامل و مستند، اما در واقع گزینشی اما پرهیاهو قرار می گیرند. اصل ماجرا مربوط به پیام نهفته یا آشکاری است که دستگاه های امنیتی و اجرایی آمریکا قصد دارند در قالب «خود افشایی» به جوامع هدف و نظام بین الملل القا کنند. تاکنون پیام های فرامتنی مخابره شده آمریکا در قبال حوادث تاریخی و افشای اسناد مربوط به آنها، جملگی حول دال مرکزی یعنی «پیچیدگی قدرت در واشنگتن» شکل گرفته و تعریف شده است.


به عبارت بهتر، مقام های کاخ سفید و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) زمانی دست به افشای اسناد طبقه بندی می زنند که اطمینان یابند این افشاگری در تعارض با بنیان ها و مؤلفه های تشکیل دهنده ناظم لیبرال دموکراسی آمریکایی قرار ندارد.


این موضوع (خود افشاگری های امنیتی-تاریخی آمریکا) مصداق بارزی از جنگ شناختی آمریکا در قبال دیگر ملت ها و دولت های دنیاست. در این خودافشاگری ها پیام های کاذب در قالب کلید واژگانی مانند شفافیت و تعهد جهانی به مخاطبان ارائه می شود، بدون آنکه اساساً بتوان آنها را مورد راستی آزمایی و صحت سنجی دقیق قرار داد.


تأکید همیشگی مقام های آمریکایی مبنی بر امکان نداشتن انتشار بخش دیگری از اسناد محرمانه  گویای این بازی همیشگی و نخ نماست. زمانی که ابهامات عمومی درباره افشاگری های هدفمند آمریکا افزایش می یابد، مقام های کاخ سفید پاسخ این ابهامات را به بخش غیر قابل انتشار این اسناد ارجاع می دهند.


این رفتار از سوی مقام های دموکرات و جمهوری خواه آمریکایی مسبوق به سابقه بوده است. در چنین شرایطی قطعاً روایت ارائه شده از سوی مقام های کاخ سفید  درباره پرونده ترور جان اف کندی ارزشی به لحاظ محتوایی و تاریخی ندارد. 

 

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده