به گزارش راهبرد معاصر؛ اظهارات روز گذشته رییس جمهور در جمع مردم خراسان شمالی مبنی بر کاهش نرخ بیکاری مورد انتقاد برخی اقتصاددانان قرار گرفت، میثم موسایی استاد دانشگاه و اقتصاددان طی یادداشتی اختصاصی برای راهبرد معاصر در این رابطه با به چالش کشیدن شاخصهای ارزیابی بیکاری این سخنان رییس جمهور را نقد کرد.
اشتغالزایی با رشد منفی اقتصاد در تعارض است
افزایش تعداد شاغلان و کاهش آمار بیکاری بر اساس آنچه آقای روحانی در دیدار مردم خراسان شمالی بیان کرده اند بیانگر وضعیت بسیار خوب این حوزه است. این در حالیست که در شرایط اقتصادی فعلی با چالش های متعددی مواجه هستیم و به تایید بسیاری از کارشناسان امر و اقتصاددانان؛ اقتصاد ایران در سالهای اخیر و در سال جاری با رقم های بسیار بالایی به سمت رشد منفی حرکت می کند، با این وجود آیا می توان آمارکاهش نرخ بیکاری را از1.12 به 10.8 پذیرفت؟
شغل بدون ارزش افزوده شغل نیست
تا زمانی که دولت یک ساعت در هفته یا چند ساعت کار در ماه یا مشاغل خانگی بدون ارزش افزوده را در زمره شغل به شمار آورد قطعا نمی توان به آمارهای اعلامی و به درک صحیح دولت از مفهوم بیکاری پی برد؛ چرا که علی رغم تایید مشکل بیکاری در اقتصاد و در جامعه چالش اصلی ما بی توجهی به بیکاری پنهان است؛ به این معنا که بسیاری از افرادی که توسط دولت شاغل نامیده می شوند به صورت شفاف و قابل تاییدی هیچ سهمی در تولید ناخالص ملی ندارد در نتیجه عملا ارزشی تولید نمی کند که بتوان آن را بین افراد جامعه تقسیم کرد که در نهایت منجر به افزایش سطح رفاه عمومی شود.
اشتغالزایی استاندارد و تعریفی جهانی دارد
رشد منفی اقتصاد تبعات خود را در بسیاری از حوزه های عینی زندگی مردم از افزایش بیکاران جامعه تا خالی ماندن سبد خانوار و عدم دسترسی راحت و افزایش قیمت در کالاهای اساسی خود را به نمایش گذاشته است. در حالی دولت و آقای رئیس جمهور بر ایجاد شغل اصرار و تاکید دارند که هیچ یک از شواهد بیان شده با تئوری های اقتصادی سازگاری ندارد! دولت نمی تواند منکر منفی شدن اقتصادی باشد اما از آن سو بر ایجاد اشتغال مانور دهد چرا که منظور از ایجاد شغل فقط سرکارگذاشتن عده ای از مردم نیست، بلکه شغل براساس استانداردهای جهانی تعریف خاص خود را دارد و شغل های یکی دو ساعت در هفته که فرد نتواند زندگی خود را با آن تامین کند به هیچ وجه شغل و ایجاد اشتغال محسوب نمی شود و اشتغالزایی در این تعریف شاید در ظاهر بیانگر کاهش تعداد بیکاران در وجوه آماری باشد اما عملا در رشد اقتصادی و افزایش تولید فاقد هر گونه تاثیری است.
40 درصد بیکاری پنهان را در آمارهایتان بگنجانید
اگر آمار اعلامی از سوی رئیس جمهور صحت داشته باشد می توان گفت متاسفانه تعداد شاغلین عنوان شده به نوعی بر تعداد بیکاران پنهان افزوده شده اند؛ یعنی اگر تا پیش از این آمارها از وجود 21 میلیون خبر می داد که تنها 12 میلیون آنها ارزش افزوده ایجاد کرده اند اینک می توان گفت در حال حاضر نزدیک به 40 درصد بیکاری پنهان داریم چرا که براساس آمارها شاغلین افزایش یافته اند اما تولید ناخالص ملی کاهش یافته است از این رو می توان گفت ارائه چنین آمارها و نظراتی با نظریات اقتصادی مغایرت دارد.
شغل بدون تامین رفاه شغل نیست
عدم تامین زندگی افرادی که در ظاهر شاغل نامیده می شوند به معنای افزایش تعداد بیکاران پنهان است؛ در واقع بیکاری پنهان مشکل اصلی اقتصاد ایران است که دولت آن را به ورطه فراموشی سپارده واصلا اهتمامی به دیدن چنین آمارهای وحشتناکی ندارد؛ به عبارتی امروز جامعه یک نفر مجبور به کار برای تامین مخارج سایر اعضای خانواده است؛ کاری که به هیچ وجه به افزایش سطح رفاه خانوار منجر نمی شود. هر چند شاغل بودن در حوزه سیاست گذاریهای دولتی فی نفسه هدف است اما زمانی شغلی واقعی ایجاد می شود که افراد تامین شوند، در غیر این صورت اشتغالزایی از این دست در اقتصاد شغل نامیده نمی شود.
بیکاری بیشتر با عدم حمایت از صنایع خرد و متوسط
متاسفانه دولت توجهی به از بین بردن بیکاری پنهان و اهتمام به بخش های کاربر نداشته است؛ شاید دولت در حوزه های نفتی و پتروشیمی و صنعت نیازمند میلیاردها تومان سرمایه باشد اما در بخش های گردشگری و فرهنگی با ده ها میلیون تومان می توان شغل ایجاد کرد؛ اینکه دولت بتواند سرمایه گذاری را از بخش های سرمایه بری چون نفت و پتروشیمی در راستای ایجاد اشتغال به بخش های گردشگری؛ صنایع دستی و کشاورزی و خدماتی سوق دهد در افزایش واقعی اشتغال بسیار تاثیر گذار است؛ این در حالی است که متاسفانه استراتژی دولت در توسعه صنعتی و توسعه اقتصادی مبتنی بر صنایع کوچک و متوسط نبوده که منجر به اشتغالزایی قابل توجهی شود.
کاهش تولید با افزایش اشتغال همخوانی ندارد
قطعا افزایش آمار اشتغال را بدون نمود آن در جامعه تنها از جوامعی میتوان انتظار داشت که اقتصادهای مبتنی بر فناوریهای پیشرفته دارند؛ هر گز نمی توان از اقتصادی که رشد منفی اقتصادی داشته ایجاد شغل را قبول کرد چرا که با ایجاد اشتغال تولید بالا می رود در حالی که تعطیلی کارخانه ها و واحدهای خرد و متوسط در سالهای اخیر نشانه کمرنگ شدن مقوله تولید و بی انگیزگی مردم در توجه به سرمایه گذاری در رونق تولید است.